کاهانی از هیچ، «اسب حیوان نجیبی است» را ساخته است
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: یادداشت
- منتشر شده در 1389-11-21 14:10
مجید رحیمی جعفری – روز پنجم جشنواره فیلم فجر 20 بهمنماه 1389: اسب حیوان نجیبی است ساخته عبدالرضا کاهانی
عبدالرضا کاهانی با هیچ و آثار قبلیش نشان داده است کارگردانی خوش ذوق است اگر چه هیچ ضعفهایی داشت اما کارگردانی او متمایز از ضعفها بود. این بار با اسب حیوان نجیبی است نشان داد او از هیچ میتواند فیلمی متفاوت بسازد. تازهترین اثر کاهانی را میتوان بهترین اثر او در کارنامه کاریش دانست. بهروز شکیبا (رضا عطاران) به عنوان مأمور نیروی انتظامی شبی را تا نیمه به دنبال خلافهای منکراتی است که از مردم سر میزند تا از آنها اخاذی کند.
در خانهای پارتی گرفته شده زنگ در خانه را زده و به دلیل بستن چشمهایش به روی وقایع، طلب 200 هزار تومان حق السکوت میکند. نفر بعدی همان شخصی است که همه را پیش به سوی وقایع بعدی میبرد. مسعود (حبیب رضایی) مست از خانهای بیرون آمده، شکیبا برای اخاذی از او پیش میرود که متوجه آس و پاس بودن او میشود. از او به خانه دوست هم پیمانهاش میرود و حضور زنی نامحرم به او سبب میشود از آنها هم حق السکوت (یک کتانی و یک اُدکلان) بگیرد. اما مسعود چیزی برای پرداخت ندارد پس راهی خانه برزو (پارسا پیروزفر) میشوند.
برزو هم وضعش از مسعود خرابتر است و تا یک میلیونی که مسعود به او بدهکار است را ندهد همسرش او را به خانه راه نمیدهد در روبروی خانه برزو پارتی دیگر برقرار است که این بار یک میلیون برای شکیبا به همراه دارد. مسعود با وجود بدهی به پیمان (کارن همایونفر) همه را راهی آنجا برای قرض میکند. پیمان هم حال و روز خوشی ندارد و همه دار و ندارش را برای مهریه به حکیمه (مهتاب کرامتی) داده است. در خانه پیمان منشی او نسترن (باران کوثری) خوابیده است که خود سبب میشود شکیبا طلب 200 هزار تومان هم از پیمان داشته باشد. آنها همگی راهی منزلهای مختلفی میشوند تا بتوانند برای رهایی از مشکلات قرض بگیرند و مدام به در بسته میخورند.
هر شخصیت مشکل خاصی دارد و به دلیل مشکلش پاساژی باز میکند که شخصیت دیگر وارد قصه شود و آن شخصیت هم خود وضعش خرابتر است. اگر در هیچ رگههایی از ناامیدی و تاریکی شخصیتها مشهود بود در اسب حیوان نجیبی است شخصیتها در اوج مشکلات لبخند به روی لب دارند. با یکدیگر شوخی میکنند و اگر پول برای کمک به یکدیگر ندارند لبخند خود را هدیه میدهند.
شکیبا کفشها را به نسترن پابرهنه میدهد، پولها را برای کمک به مسعود میبخشد تا چند روز بعد به او برگرداند. او پلیس نیست و برای ادای دین از زندان مرخصی گرفته و باید دو باره بازگردد. یک سوم پایانی دست نویسنده رو میشود زیرا مسئله اگر حل شود معنایی شکل نمیگیرد پس مسئله باید باقی بماند تا در دل صمیمیت شکیبا پول را به مسعود ببخشد. هیچ مسئلهای با اینکه واقعا مسئله است عمیق نمیشود چون فضای فیلم طوری ترسیم شده که جزئی از کل باشند. کاهانی همچون هیچ به جزئیات توجه خاصی دارد. از سنگ بین کاشیهای سیمانی گرفته تا غصب تسبیح راننده و از تکهکلامهای رامین (مهران احمدی) که مشکلات مرد بودن دارد تا شمردن پول توسط مرادی برای مجلس ترحیم همسرش همه و همه به خوبی در داستان نقش خود را ایفا میکنند.
اسب حیوان نجیبی است با زبان تند و تیزی مسائل اجتماعی را به نقد میکشد. مشکلات زیادی که تنها در یک شب هویدا میشود. ساختار فیلمنامه به سان یک دو امدادی است. یک نقصان، حوادثی را پیش میآورد که از پی آن نقصان بعدی از دل شخصیتها یا حوادث بعدی به وجود میآید. کارگردانی کاهانی، بازیهای خوب همه بازیگران نقش به سزایی در باورپذیر شدن تمام فیلم شده است. مشکل ممیزی فیلم هم شوخیهای دو لبه با مسائل اجتماعی است. از وجهی شوخیها جنسی است و از وجه دیگر مشکلات اجتماعی از دل آن سرباز میکند. کاش کاهانی قبل از ساخت به این مطالب توجه بیشتری میکرد تا اثرش در اکران با مشکل مواجه نشود.
دیدگاهها
http://javadshirdel.blogfa.com/post-370.aspx
به بهانهی دیدن فیلم فوق .
کاهانی واقعا فیلمسازه متفاوتیه