برج میلاد و جشنواره فیلم فجر در طی 5 سال / کاخی در انحصار هنرمندان، نویسندگان سینمایی و عجایب المخلوقات
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: یادداشت فجر 32
- منتشر شده در 1392-11-21 16:26
هر سال یادداشتهایی را در مورد سیستم مدیریتی جشنواره فیلم فجر در سالن اصلی نوشتهام و این بار نیز به رسم هر سال و یک جمعبندی از 5 سال برگزاری جشنواره در برج میلاد مینویسم. سینما صحرا با گنجایش 900 نفر در سه طبقه ابتدا سینمای اصلی جشنواره فیلم فجر محسوب میشد و استاندارد نبودن آن جای خود را به سینما فلسطین داد، اما از آنجا که سینما فلسطین در کنار سینما سپیده سینمای اصلی دانشجویان شناخته میشد و شهردار تهران نیز قول برگزاری این فستیوال را در محلی دیگر داده بود، سالن همایشهای برج میلاد در سال 1388 تبدیل به کاخ جشنواره فیلم فجر شد. کاخی که افتتاحیه خود را با فیلم به رنگ ارغوان توقیفی معرفی کرد. سال اول با مدیریت حبیب ایل بیگی سال خوبی را پشت سر گذاشت اما همواره مشکلات وجود دارد تا جایی که در این سالهای اخیر کاخ جشنواره در کنار هنرمندان و نویسندگان سینمایی میزبان افراد عجیب غریب نیز بوده است که برخی از این اتفاقها را با هم مرور میکنیم:
1- افرادی همواره هستند که گلایه داشته باشند. سال اول آنقدر در مورد شام شب برخی از این نویسندگان نوشتند که برای مخاطب اینطور پنداشته میشد این افراد برای شام میروند برج میلاد یا تماشای فیلمها. دنبال غذای مجانی هستند یا فیلم مجانی یا نوشتن در مورد فرهنگ و هنر.
2- سال دوم یک گرمکن غذا آوردند تا گلایههای اشخاص نامربوط کم شود، اما بینظمی عجیبی وجود داشت و هنوز هم از نوع غذاها گلایه داشتند تا غذاهای اعیانی نیز پای خود را به فهرست غذاها باز کردند.
3- کودکهای مختلفی از سال دوم پایشان به برج باز شد و تا همین امسال ادامه داشته است.
4- هنرمندان که سالهای قبل راحت به سینما صحرا و فلسطین میآمدند، اینبار باید در بین جمعیت عکس یادگاری میگرفتند و امضا میدادند.
5- اشخاص مختلفی در کنار سالن همایشها عکس یادگاری میگرفتند.
6- صف شیرینی و چای از سال سوم تلفات برجا میداد و باید برای حفظ جان از خوردن چای و سوختن دست به وسیله آب جوش خودداری میکردید.
7- برای نشستن در بین فیلمها نهایت به اندازه 100 نفر جا در نظر گرفته شده بود که همه مجبور باشند مانند ربات 6 یا 7 فیلم در روز ببینند و با سردرد و چشم درد مواجه شوند.
8- مشکلات ترافیک بزرگراههای همت یا حکیم که بر کسی که در تهران زندگی میکند، پوشیده نیست و یک مکان عجیب رو به غرب تهران در نظر گرفته شده بود.
9- وصف پذیرایی خوب و عکسهای یادگاری در برج و برخی مزایای دیگر از جمله دیدن فیلمهای مجانی به بیرون درز کرد و همه به صرافت راهاندازی سایتهای خبری بیمحتوایی افتادند که بیشتر در چند ماه قبل از جشنواره راه اندازی میشد و عضو شدن در انجمن منتقدان خانه سینما و راه ورود به کاخ جشنواره.
10-از 10 صبح فیلم دیدن تا 12 شب قطع به یقین هر کسی را خسته خواهد کرد، جا برای نشستن نیز که نیست هیچ مرکزی هم به برج نزدیک نیست، پارکینگ هم به اندازه کافی نیست، پس کجا بروند بهتر آن است که این مخاطبان سردرگم به سالن اصلی بروند و همانجا در میان بیارزشترین فیلمها در سر ظهر چرت بزنند و کارگردان اثر مدعی بیرون نرفتن کسی شود و همین را متر و معیار خوب بودن فیلم اش قلمداد کند.
11-کسی بیرون نمیرفت آقایان چون زانوهایش مانند چشمها و سرشان درد میگرفت.
12-تقریبا نیمی از افرادی که وارد میشوند از کمتر سواد سینمایی حتی برخوردار هستند و برای وقت گذرانی و پادویی در سایت فلان و خبرگزاریهایی که مانند قارچ سبز میشوند آمده است بازیگران را ببیند و خودش را شخص مهمی جلوه دهد. حال این افراد را مقایسه کنید با مخاطبان جدی سینما که صف میایستند، وقت میگذارند و هزینه میکنند برای فیلمهای جشنواره.
13-همین افراد فیلم اگر بد باشد به جای رفتار متمدنانه در تمام جشنوارهها و ترک سالن، هو میکنند پیش از دیدن فیلمی آماده برای استهزاء هستند. دست میزنند سوت میکشند و توهین و.... این جاست که پرویز پرستویی عزیز می گوید خیلی خوشحال است که برف و سرما مانع حضورش در این کاخ شده است.
14-سؤالات نشستها نیز در نوع خود آنقدر عجیب است که گویی همه تازه همدیگرو دیدند و نوعی "من خوبم شما خوبیست!"
15- برخی از فیلمها نیز مخاطبان اتوبوسی دارد و افرادی سرازیر به کاخ میشوند.
16-گفتیم کاخ، این چه کاخی است که روابط عمومیاش در مصاحبه با رسانههای مختلف مدعی میشود وقت صحبت ندارد و پاسخگوی هیچ چیز نیست مثلا رجوع کنید به مصاحبه تلفنی خبرآنلاین که مصاحبه کننده چندین بار میپرسد مگر شما روابط عمومی نیستید. کاخی که روابط عمومیاش شاهی میکند! عجب. به قول مصاحبه کننده پس من از چه کسی جوابم را بگیرم!
17-این چه کاخی است که ساکنانش رفتارهای غیرمتمدنانه دارند و بر سر میز شیرینی حملهور میشوند. فیلمها را مسخره و به کارگردانان توهین میکنند.
18-در کدام کاخ عکاسها از نشستها به یکباره در شروع فیلم بعدی وارد سالن میشوند چون سرگرم وظیفهاشان برای رسانهاشان هستند و فیلمها پشت هم.
19-در کدام کاخ جشنوارهای در هر کجای دنیا، هر خبرنگاری در سالن اصلی فیلم میبیند و ورود و خروج با مصیبت است.
20-در کدام کاخ منتقدانش بر روی سن فیلم میبینند یا بر روی زمین هنرمنداناش
21-در کدام کاخ جشنواره ورودی خیاباناش تا ورود به خود مرکز اصلی هیچ امکاناتی نیست.
22-حامیان مالی که در تمام جشنوارههای جهان در ورودی آنهم با فاصله با کاخ جشنواره هستند، چرا در خود مقر قرار گرفتهاند. پی اس 4 به مخاطبان معرفی میکنند و بچهها و منتقداناش در حال بازی با کنسولها هستند.
23-در کدام کاخ جشنواره آشپزخانه حامی جشنواره فیش پر میکند برای گرفتن مشترک.
24- کدام کاخ را در چلة زمستان بر روی چنین ارتفاعی قرار می دهند! به شخصه در هر چهار سال قبل بین 3 تا 5 روز از زکام شدید خانه نشین شدم.
آنقدر این موارد دون بسیار است که از حوصله شما خوانندگان عزیز خارج است. همواره سعی کردهام تعارف را در این موارد کنار بگذارم و مسائل را بدون نگاه مغرضانه عنوان کنم که البته قضاوتاش با شماست و از سال 1388 که اولین نقد بر رفتار مدیریتی در کاخ جشنواره را در ماهنامه «صنعت سینما» نوشتم سعی بر نوشتن یک یادداشت جامع داشتم تا شاید تلنگری کوچک بر پیکره مدیریت سینمایی کشور باشد. سینمایی که از دستاش دادهایم در همة ابعاد و کسی نیست رسیدگی کند. مخاطبان عزیزی که با اشتیاق از همین فیلمهای ضعیف دیدن میکنند.
هیچکس بهتر از خود مدیران نمیتوانند موجب تعالی یا ذلت سینما شوند. این خیلی مهم است که به تمام مخاطبان چه در تهران چه در شهرستانها بها داده شود ولی نه اینطور که فیلمها در تمام سالنهای خوب تهران و شهرستانها اکران شود و بعد بنشینیم و بگوییم چرا مردم در طول سال از سینما استقبال نمیکنند. عزیزان فیلمهای این سینما به زور میتوانند مخاطبان واقعی را در طول مدت زمان خود در سالن نگهدارند چه رسد به اینکه فیلمها چند بار دیده شود!