گریز ِ ناگزیر/ نگاهی به فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1391-11-14 12:55
فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم به کارگردانی روح الله حجازی درباره زندگی زوجی به نامهای محسن مهراد با بازی حمید فرخ نژاد و آوا مهراد با بازی مهتاب کرامتی است.
فیلمنامه نوشتهی علی طالب آبادی بر اساس موضوع سوء ظن نگاشته شده است و تلاش دارد لایههای درونی تنشهای روزمره یک زن و شوهر را بیرون بکشد و میتوان فیلم را در امتداد ملودرامهای قشرهای میانی جامعه دانست. فیلم تجربهای است فرمال از جانب فیلمسازی که از ادبیات رئالیستی مدرن بهره میبرد. ساختار فیلم بر دیالوگها بنا شده است و درام بین دو چراغ قرمز شکل میگیرد.
زندگی خصوصی آقا و خانم میم در تقابل میان دیدگاه سنتی و شبه مدرنی که به تصویر میکشد، فطرت محسن را که دارای رفتاری شبه مدرن است، نهایتاً سنتی نشان میدهد که نمیتواند در قبال برخی عصبیتها نظیر غیرت، بیتفاوت عمل کند. این تقابل میان سنت و مدرنیسم را در محسن میتوان در دو سکانس ابتدایی و انتهایی مشاهده کرد. فیلم در این فرآیند نفی و اثباتی، ناخواسته از بی طرفی خارج میشود و از دیدگاه سنتی حمایت میکند و به ورطه محافظه کاری در انتقال مفاهیم میافتد.
از دیگر سو شخصیت آوا در فیلم به مثابه سنگ محکی است برای سنجش تفکرات محسن که در کنشها و واکنشهای دو کاراکتر اصلی فیلم نمود پیدا میکند و این تحول در شخصیت آوا در پایان فیلم با سنتزی موفق اتفاق میافتد. او دیگر آن زن سنتی و مطیع نیست و از آن میتوان به عنوان مترقیترین جنبه فیلم نام برد. چرا که بازگشت به وضعیت سنتی را برای آوا غیر ممکن کرده است. این مدرن شدن در شخصیت آوا را به صورت نمادین میتوان در تمایل برای سیگار کشیدن پس از میهمانی مشاهده کرد که به خوبی در فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم به تصویر درآمده است.
بازی مهتاب کرامتی در نقش آوا زیبا و جذاب بوده و برگ جدیدی در کارنامه بازیگری او رو میشود. اما حمید فرخ نژاد با این که یکی از بهترین بازیگران کنونی سینمای ایران به حساب میآید، در لحن و طرز بیان در گفتار مدتهاست به تکرار رسیده است. فیلمبرداری فیلم در سطح قابل قبولی است و تدوین به یکدستی اثر کمک میکند و میزانسنها با توجه به محدودیت لوکیشن، متناسب با فضا است به نحوی که مثلاً در هتل، نما بسته بوده و لنز خیلی باز نمیشود.
به طور کلی سوژه فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم ساده است و از موقعیتهای سادهای که خلق میکند سعی دارد مفاهیم عمیقتری را مطرح کند. اما مشکل فیلم در ایهامی است که کارگردان قصد دارد تا انتهای فیلم آن را دنبال کند. این ایهام اگرچه در مورد کاراکترهای اصلی فیلم پیشرو است و تعلیق انسان ایرانی در گذار میان سنت و مدرنیسم را که در قشرهای میانی جامعه برزخ وار وجود دارد، نشان میدهد ولی در مورد نقش گوهریان با بازی ابراهیم حاتمی کیا، این ایهام عامدانه، به گونهای ناقص می نماید و بر اندیشه مخاطب تأثیر منفی گذاشته و او را به ناکجا آباد سوق می دهد، به طوری که قصه ناتمام رها میشود و تجربه نیمه تمامی را به نمایش می گذارد. گرچه دغدغه طرح مسائل انسانی، اجتماعی و شهری قابل تأمل است و طرح آن به عنوان بحرانی فرهنگی در فیلم میتواند در عین حال ستایش برانگیز باشد.