تلخِ تلخِ تلخ / نگاهی به فیلم "من مادر هستم"
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1391-11-26 01:15
من مادرهستم فیلمی به کارگردانی فریدون جیرانی و نویسندگی لیلا لاریجانی و رحمان سیفی آزاد است. فیلم درباره سه مادر است.
فیلم من مادر هستم متعلق به سینمای قصهگوست و اصول داستانگویی را به خوبی رعایت کرده است. فیلمنامه که روایتی غیر خطی را پیش گرفته، سیمین را عاشق مردی به نام نادر (فرهاد اصلانی) معرفی میکند که پس از دوستی، در نهایت با زن دیگری به نام ناهید ازدواج میکند و پس از چند سال حادثهای آنها را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. در من مادر هستم به عنوان ملودرامی که قصههای درونش التهاب و تنش دارند، ساختار فیلم و درآمدن روابط و شخصیتها همگام با فضا سازی شکل گرفته است.
فیلم من مادر هستم فیلمی تلخ است که این تلخیها در قالب اتفاقهای محور درام قرار میگیرند و به گونهای همگون تمام پرسوناژها تلخ است و به دلیل باورپذیری شخصیتها، صحنههایی تکان دهنده خلق میکند. فیلمنامه به واسطه تجربه کارگردان و بهرهگیری از بازیگرانی توانمند، جزئی از نکات مثبت فیلم تلقی میشوند که با ساختار شخصیتپردازی درست، در جهت نقد یک نوع سبک زندگی رو به گسترش گام بر میدارد و این مهم با انگشت گذاشتن بر احساسات و تکنیک، مخاطبان سینما را راضی میکند.
این فیلم نقد سبک زندگیای است که به ظاهری شبه مدرن، بدون آن که تفکر مدرن در آن به درستی شکل گرفته باشد، روی آورده است. قشری نو رسیده بر بنیان مناسبات سرمایه داری از قشر خرده سرمایه دار شهری که از طرفی قصد دارد خود را با جهان وفق دهد اما به دلیل فقدان بینش و رویکردی اصیل، در دام واکنشهایی متظاهرانه و بیهویت افتاده است و این تازه به دوران رسیدگی، در مسائل اخلاقی تولید فاجعه میکند.
یکی از نقاط مثبت فیلم که بایستی مورد توجه قرار گیرد، پیچیدگی شخصیتهاست که در دام کاراکترهای کلاسیک سیاه و سفید نیفتاده است و به صورتی واقع گرایانه و امروزی، خاکستری معرفی میشوند. همچنین نمادگرایی و استفاده از نماهای استعاری بر زیبایی فیلم افزوده است و توالی فلش بک ها سر راست است. جیرانی در من مادر هستم توجه ویژهای به طراحی صحنه، دکور و لباس دارد. در این بین باید به حرکتهای سریع دوربین مرتضی غفوری و زومهایش نیز اشاره کرد که بر جذابیت فیلم افزوده است. از نقاط منفی فیلم هم، میتوان به کاراکتر پدرام به عنوان دوست آوا اشاره کرد که در قالب یک موزیسین و در عین حال دانشجویی که به علت بی پولی، پدر و مادر آوا با ازدواج آن ها مخالفاند، نمیگنجد و بدون حس و مصنوعی به ادای دیالوگ هایش می پردازد.
اما تاثیرگذار ترین سکانس فیلم، در دقایق پایانی اتفاق میافتد که بر اساس وداع شکل گرفته و در آن ناهید و نادر به همراه پدرام چند لحظه قبل از اجرای حکم اعدام به دیدار آوا میروند و دیالوگهای آخر آوا در این سکانس نوعی احساس هم دردی و تفکر درباره حکم قصاص را ایجاد میکند که با مخاطب پس از پایان فیلم و خروج از سالن نیز همراه خواهد بود. قصاصی که در من مادر هستم ابزار شخصیت است و برای انتقال و کارکردش برای ژانر ملودرام مورد استفاده قرار میگیرد.