ردپایی از عشق / یادداشتی بر فیلم چ ساخته ابراهیم حاتمی کیا
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1392-12-04 02:09
فیلم "چ" عارفانهترين نگاه ابراهیم حاتمی کیا به مقولة جنگ است. تصویری که بیش از آن که برگرفته از نگاهی دو سویه به این شخصیت تاریخی باشد، دغدغه فیلمساز برای تاباندن چهرة انسانی به چگونه زیستن و جرعة ناب آن، یعنی شهادت است.
چمران با رها کردن همه امیال دنیوی به میعادگاه جنگهای تن به تنی پا می نهد که آزمایش الهی بنده بودن است، بدون در بند بودن و در این مسیر ناهموار که با صدای دهشتناک فشنگهای رها در موج های فتنه و آشوب در هم آمیخته، کارگردان کهنه کار سینمای دفاع مقدس هم با امتحانی سخت از عیان سازی دغدغهاش در باب سینمای متعالی روبهرو است. حاتمی کیا این بار هم در اثری که می توانست به راحتی رنگ شعارگونه بیابد و با لعاب قهرمان پروری تزئین گردد، بدون باج دادن به ناپختگیِ احساس، نمایشگر جنبهای درونی از روح مرد بزرگی است که به جای دلسپاری به سودای چریک بودن، گوش به صدای اذاني مینهد که منادی وحدت و مهربانی است و پرداخت فیلمساز از بانگ های مذهبی و دعوت به یکی شدن قلب ها، این بار بر خلاف بسیاری از آثار، نه در جهت بافتی تصنعی از لباس دین به قامت سینما؛ بلکه اجرایی هنرمندانه به پیکر گریخته از اصالت وجود است و اینها سرچشمه از ذات آفرینندهای است که نگاهش به مقوله جنگ از دریچه واکاوی آتش خفته در درون انسان ها است. ابراهیم حاتمی کیا پس از ساخت آثاری ضعیف در عرصه اجتماعی، این بار به سینمایی پا مینهد که هم تبحر و هم حرفهای ناگفتهای که بر آن متصور است تا با اثری روبهرو گردیم که با وجود ضعفهایی در زمینه فیلمنامهنویسی، نکتههایی ناب از رازهای مگوی اسطورهای همچون چمران را عیان میسازد.
اجرای اثر در کارگردانی برخی صحنهها همچون سقوط هلیکوپتر، فراتر از سینمای ایران بوده و آتش 2 روزه نهفته در پاوه را به خوبی منعکس مینماید. جلوههای ویژه و فیلمبرداری درخشان در نماهایی مختلف بالگرد (هلی شات) به گستره آسمان،
حسی از خشم زهرآلود جنگ به پیکره مظلوم مردمان را به تصویر میکشد و صدا عنصری درخشان در صورت بخشیدن به هیولای ترس بر قامت مخاطب است؛ اما "چ" در پرده اول خنثی عمل مینماید و پرداختی ضعیف از حضور گروه اعزامی به منطقه دارد. همچنین نقش آفرینی بازیگران به مانند بسیاری از آثار ایرانی، وجهی اغراق آمیز و همراه با حرکات اضافی است که از علت تیپ بودن همیشگی بازیگران سرچشمه میگیرد، به طوری که فریبرز عرب نیا (یِ) چمران همچنان همان همیشگی است با گریمی متفاوت.
با این همه "چ" حاتمی کیا، نه آلودة شعارهای خارج از قاب میشود و نه قهرمانی توخالی و بی هویت میسازد و نه برای جذب گیشهها، اخراجیهایی لوده از جنگ می آفریند! چمران فیلم، اسلحه را آخرین انتخاب خود میسازد و همچون دفاعی مقدس که خون ریزی را نه از سر اراده بلکه به تقدیر برگزیده، عارفانه به پدیدهای چنین سیاه مینگرد و کارگردان هم بدون پوششی چریک گونه از چمران، زمینی وار او را به قلب مردمان خود میرساند. "چ" سوالاتی متعدد از شخصیت چمران را که هر کدام میتواند موضوع اثری مستقل گردد به میز توجه میکشاند. پرسشهایی که عدم پاسخ اش، ما را به رازآلودی چهرهای ناشناس از بزرگمردی میکشاند. انسانی که می تواند جنبههای متفاوتی از انتخاب دشوار رسیدن اش را به تفکر نشست.