اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

Trespass: جنایت‎هایی تکراری در فریب مخاطب

 

نیکول کیدمن در trespass 

جدیدترین فیلم جوئل شوماخر کارگردان نام‎آشنای تریلرهای جنایی تم و ساختاری کاملا تکراری دارد. از آن دست تریلرهای جنایی که در یک محیط بسته ساخته می‎شود و معمولا هم هر کدام به نوعی به فراموشی سپرده می‎شوند

مگر این‎که جذابیت‎های بی‎شماری در آن گنجانده باشند. از مشخصات این قبیل فیلم‎ها که نمونه‎اش در هر سال هم دیده می‎شود؛ تعلیق، تلاش سارقین برای یافتن چیزهای باارزش و تلاش افراد خانه برای زنده ماندن. نمونه فیلم Trespass که ترجمه آن کمی طولانی خواهد شد –تجاوز به ملک دیگری- در سال گذشته روز مادر Mother’s Day بود که یک فیلم جمع و جور با ضرباهنگ درخشان به حساب می‎آمد که در نوع خودش همه چیز داشت؛ اما قیاس Trespass با آن زیاد هم‎خوان نیست.

 

شوماخر که پس از 8 میلیمتری هیچ‎وقت نتوانست موفقیتی را کسب کند سراغ ایده‎ای کاملا تکراری رفته است. چند سارق وارد خانه‎ای می‎شوند و خانواده تلاش برای زنده ماندن می‎کند و سازقین هم هر راهی را که بلد هستند تست می‎کنند تا به مقصودشان برسند. وقتی با یک چنین داستان و ساختار تکراری روبه‎رو هستیم تنها تعلیق می‎تواند لحظات دوست‎داشتنی را برایمان فراهم سازند. فیلم در نوع خودش اسیر تکرار هست و از مؤلفه تعلیق هم کاملا بد استفاده می‎کند. تعلیق باید از دل درام به دست آید نه این‎که وقایعی از مخاطب پنهان شود یا ذهن مخاطب را به گمراهی بیاندازیم تا همراهی او را داشته باشیم. نقدی که به اصغر فرهادی هم به دلیل استفاده از چنین تمهیدی می‎شود در Trespass پر است.

 

فیلم تجاوزرویکردهای بی‎منطق به این فریب‎ها دامن زده است. کایل (نیکولاس کیج) شخص درگیری به تصویر کشیده شده که مدام با تلفن صحبت می‎کند و از خانواده غافل است. در تقابل او با همسرش سارا (نیکول کیدمن) طوری به تصویر کشیده می‎شود که رابطه سردی دارند و حتی سارا از این وضع گله دارد. همین امر تعلیقی دروغین می‎سازد که مخاطب حس کند سارا با جونا (کم گیگاندت) رابطه داشته است. فلش بک‎های گاه و بی‎گاه بر چنین فریب مخاطبی دامن می‎زند و در آخر متوجه می‎شویم همه چیز مثل یک شوخی بوده و سبب رنجش مخاطب می‎شود. این امر زمانی آزار دهنده می‎شود که سارا حرکات عجیبی را در مقابل احساسات جونا بروز می‎دهد و بعد متوجه می‎شویم همه این حرکات برای تعلیق‎های فریبنده است تا تعلیقی از دل درام.

 

 

سارقین با لباس مأمورین امنیتی جلوی دوربین‎های امنیتی ظاهر شده‎اند و بالا تنه‎اشان مشخص نیست که هیچ سؤالات بی‎ربط می‎کنند و معلوم نیست چرا کایل که این‎قدر عقل کل به تصویر کشیده می‎شود همه را پاسخ می‎دهد و درب را هم باز می‎کند تا آن‎ها وارد شوند و داستان شکل گیرد. سارقین ابتدا 15 دقیقه را وقتی می‎دانند که باید کار تمام شود ولی معلوم نیست چرا یک دفعه خانه کایل را خانه خاله حساب می‎کنند و ماندگار می‎شوند. فرصت فرار چندین بار برای سارا و دخترش آوری (لیانا لیبرتو) پیش می‎آید و هر بار بدون هیچ تعقیب و گریز برنامه‎ریزی شده‎ای به دام می‎افتند. کایل در مقابل سارقین مقاومت می‎کند و سارقین هم تا می‎توانند با او راه می‎آیند تا در انتهای داستان و فصل گره‎گشایی شروع به شکنجه او کنند.

 

 

در تمام این فیلم‎های مشابه پلیس مشکوک می‎شود و به نوعی باید سارقین راهی بیابند تا او را از سر خود باز کنند. پلیس متوجه آلارم می‎شود و آوری می‎گوید پارتی گرفته تا بی‎خیال شوند و آن‎ها هم همین کار را می‎کنند اما مخاطب می‎ماند که پلیس از کجا سر و کله‎اش پیدا شد. پلیس را هم خیلی سریع جونا می‎کشد و مثل این‎که شیفتش به پایان رسیده بود! چون دیگر کسی سراغش را نگرفت تا متوجه شود او دیگر پاسخ بی‎سیم نمی‎دهد تا به دنبالش بفرستند! اغلب چنین مواردی در فیلم بابش باز می‎شود و خیلی مضحکانه کنار گذاشته می‎شود.

 

در مورد بازیگران هم باید گفت اغلب نقش‎های تکراری را ایفا کردند. گرچه همین حضور این افراد اگر نبود فیلم دیده نمی‎شد. نیکول کیدمن که خوب بلد است با چشمان قرمز شده گریه کند –مانند گودال روباه- ما را به یاد نقش‎آفرینی سال گذشته‎اش می‎اندازد، بن مندلسون هم درست مانند پادشاهی حیوانات یک نقش درگیر و برون‎گرا را ایفا کرده، لیانا لیبرتو که کم‎کم جا پای خود را در بازیگری باز می‎کند چیزی از خود نشان نداد. تنها مورد مشهود حضور متفاوت نیکولاس کیج است که از نقش‎های مختلف خود در سال‎های اخیر آشنایی‎زدایی کرده، گر چه فیلمنامه آن‎قدر ضعیف هست که تلاش او هم از نظرها دور بماند. 

فیلم trespass 

اما نکته خوب در مورد فیلم را هم بد نیست اشاره داشته باشیم. نتیجه‎گیری‎ها و گره‎گشایی‎ها از طریق خانواده و روابط خانوادگی انجام می‎پذیرد. در هر دو طرف دعوی، خانواده حضور دارد. (درست مثل فیلم‎های مشابه در سال گذشته: روز مادر و پادشاهی حیوانات) رابطه‎ی خانوادگی پیچیده می‎شود و در انتها گره داستان هم از لابه‎لای همین روابط خانوادگی باز می‎شود. کایل و سارا که به نظر می‎رسد زندگی خوبی را سپری نمی‎کنند و مشخص می‎شود سارا به او وفادار است. الیاس برای برادر کوچکش جونا هر کاری می‎کند اما متوجه می‎شود هر چه به سرش آمده توسط همین برادر است و با این‎که از اشتباهاتش صرف‎نظر کرده این جونا است که در فکر عشق توهمی و روان‎پریشی برادرش را می‎کشد. یک سو روابط خانوادگی سبب پیروزی و سوی دیگر سبب شکست می‎شود. این داستان‎ها همیشه مورد علاقه مخاطبین سینما هستند، اما تا چه زمانی داستان‎های مشابه باید ساخته شوند بدون آن‎که پیشرفتی در ان‎ها حس شود؟

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

دیدگاه‌ها  

0 #1 Guest 1390-08-06 16:08
چرا کیدمن باید چنین فیلمی رو بازی کنه :eek:
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما