دنیایی که مرا پس می زند ... / نگاهی به فیلم «مارتا مارسی می مارلین» Martha Marcy May Marlene
- توضیحات
- نوشته شده توسط مهدی میرقادی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1390-11-28 03:07
گاهی اوقات انسان در هر شرایطی که قرار می گیرد حس می کند با جهان سرناسازگاری دارد.
به هر کجا که میرود در شاید بر روی یک پاشنه نچرخد ولی بالاخره گردونه روزگار وضعیت ثابتی را سر راهش قرار میدهد. سرگذشت مارتا (الیزابت اولسن) نیز به همین صورت است. مارتایی که برای یک شور دیگری از زندگی به گروهی پناه برده است. گروهی که به هیچ وجه نمیتواند پناهگاهی برای او و حتی هر دختر بیپناه دیگری باشد.
پاتریک (هیو دنسی) رهبر این گروه است که سه پسر نیز مانند پسرانش برای او در مزرعهای که معلوم نیست در کجا قرار دارد کار میکنند. پسران در شهر با دختران مختلفی در بار دوست میشوند و وقتی متوجه شوند دختری بیپناه و بی کار است به امید کار او را نزد خود میبرند. پاتریک با قدرت خاصی بر دختران نفوذ میکند. چه عقاید، چه بدن و چه هر چیز دیگر. پاتریک رفته رفته طوری رفتار میکند که دختران جزء اموال او محسوب میشوند و البته این تملک طوری است که دارایی نیز خود را وابسته به پاتریک میداند، چون پاتریک روح دختران را نیز تسخیر کرده است.
مارتا در طی دو سالی که در گروه زندگی میکرده است طوری تربیت شده که زندگی باید بیپروا و عمومی باشد هیچ چیز خصوصی وجود ندارد و حتی همه از یک موبایل استفاده کنند و نامی که همه پشت خط دارند مارلین است. نام فیلم نیز از همینجا بر میآید مارتایی که در گروه مارسی می صدا زده میشود و در پشت خط تلفن مارلین. یک شخصیتی که سه هویت دارد. هویت اصلی مارتا در کنار خانواده اصلیش هویت جعلی او مارسی می که گروه آن را میشناسد و هویت عمومی مارلین.
فشارهای گروه، آزارهای جنسی، قتل و از این قبیل مارتا را به ته خط در گروه میرساند که شخصی نیست که به یک گربه از سر آموختن تیراندازی شلیک کند یا اینکه به خانهها برای تفریح بروند و شخصی را هم زخمی کنند او فرار میکند و نزد خواهرش لوسی (سارا پالسون) باز میگردد که در این فاصله ازدواج کرده و با همسرش در خانه ویلایی بزرگی زندگی میکنند.
این تعریف از فیلم یک تعریف خطی از داستان فیلم مارتا مارسی می مارلینMartha Marcy May Marlene است. داستان مارتا از یک فرار آغاز میشود که مشخص نیست از چی و از کجا! نزد خواهرش میرود و تقطیع نماها و سکانسهای ویلای خواهرش و مزرعه به صورتی است که انگار مزرعه در حوالی ویلا است و مارتا در عین اینکه با خواهر و شوهر خواهرش زندگی میکند کمکم با همسایگان هم رابطه پیدا کرده است که البته چنین نیست! فیلم با یک روایت تو در تو میخواهد روایت ذهن آشفته مارتا را با روایت فعلی داستان در هم آمیزد و این آشفتگی را با روایت نیز به تصویر کشد اما این امر مخاطب را کمی به اشتباه میاندازد و ممکن است برخی به کل نتوانند خط داستان را دنبال کنند.
مارتا که نزد خواهرش بازگشته رفتارهای عجیب غریب خود را با هویتهایی که در گروه پیدا کرده آورده است. بیلباس مقابل دیگران میخواهد شنا کند یا به بستر خواهر و شوهر خواهرش شبانه برود و کنارشان بخوابد. درست این اعمال از همان هویت جمعی سر میزد که تمامی حریمهای خصوصی را نقش میکرد و همه چیز را عمومی میپنداشت. مارتا باید از هویت مارلین خودش دوری کند زیرا خواهر و شوهر خواهرش از این امر بسیار منزجر هستند. هویت مارلین کمکم با تذکراتی که به او میدهند از او دور میشود؛ اما مارسی می همواره با مارتا زندگی میکند و نتیجهاش روایتی است که ما در حال تماشای آن هستیم. هر فلاش بک روایت ذهنی مارتا از مارسی می است. مارسی می که فرار کرده تا دیگر مارتا باشد اما دلهره و هراس مداوم با اوست. مارتا شاید یاد بگیرد مارلین را پس زند اما کنار نهادن مارسی می یک روز و یک ماهه امکان پذیر نیست صحنههای تجاوز و اشتباهات خود مارتا در آن گروه همواره جلو چشمانش است و بالاخره در این رفتارهای هیستریک شبی که از یک کابوس برمیخیزد شوهر خواهرش را با پاتریک اشتباه میگیرد و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. هویت مارسی می او را ترک نمیکند و بالاخره خواهر و شوهر خواهرش تصمیم میگیرند زندگی او را از خود جدا کنند.
امری که در مورد سرگذشت مارتا رخ داده این است که هر جا رفته دنیا او را پس زده است. چه زمانی که در یک زندگی کسلکننده و بیپشت و پناه به سر میبرد و جذب گروه شد. چه زمانی که در یک زندگی عمومی زندگی نکبتباری را سپری میکرد و بالاخره اعمال آنقدر فاجعهبار شد که او پس زده شود و چه زمانی که در کنار خواهرش کمی احساس امنیت میکرد. سرگذشت چنین افرادی در این جهان به همین گونه شاید باشد. شاید مارتا به آسایشگاهی روانی سپرده شود و به قرص بسته شود و شاید دوباره در یک گروه دیگر جذب شود و شاید در سر راه گروه پاتریک قرار گیرد و در نهایت همه چیز به نیستی ختم گردد.
الیزابت اولسن با اولین نقش جدی خود که در محافل مختلف این فیلم مستقل دیده شد تحسین شده است و نوید یک بازیگر جوان و خوش آتیه را میدهد که با چهره معصومش رنگ خاصی را به نقش داده است. بزرگترین مشکل فیلم هویت ندادن به خود مارتا است. ما از مارتا هیچ شناختی نداریم و فقط مارسی می را کمکم میناسیم که البته آن مارسی می فرقی با دیگر همنوعانش ندارد و همه در نهایت به یک تیپ مارلین قابل تعمیم هستند. تقطیع سکانسها در این روایت نیز گاه مخاطب را دچار سردرگمی میکند که در راستای هدف آشفتگی ذهنی مارتا نیست. در کل مارتا مارسی می مارلین به کارگردانی شان دورکین یکی از مهمترین فیلمهایی است که در سال 2011 به تماشای آن نشستهایم.
نمره منتقد به فیلم از 10 (7.5)
امتیاز مخاطبین IMDB به فیلم از 10 تا زمان انتشار مطلب (7.4)
امتیاز Metacritic از 100 (76)
امتیاز منتقدین Roten Tomatoes از 100 (90) و امتیاز مخاطبین این سایت تا زمان انتشار مطلب (76)
دیدگاهها