نگاهی به ملودرام «کمپ ایکس ری» با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت
- توضیحات
- نوشته شده توسط اتان اندرتون
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1393-08-14 15:17
در دورانی که همچنان جدالها بر سر باز ماندن بازداشتگاههای گوانتانامو با وجود قول مساعد فرماندهی کل نظامی برای بستن آنها، ادامه دارد، پیتر سالتر، نویسنده و کارگردان، سعی دارد با کمپ ایکس ری Camp X-Ray بر این زخم نمک بپاشد. فیلم روایت زنی (کریستین استوارت) است که به تازگی در یک بازداشتگاه[1] مشغول به خدمت شده است. آنگونه که افسر مافوق وظایف این سرباز را تشریح میکند، وظیفهی او نه حبس بازداشت شدگان، بلکه زنده نگه داشتن آنهاست، کاری که برای یک نظامی بسیار یکنواخت و خسته کننده است.
از همان ابتدای فیلم به راحتی میتوان گرایش ساتلر را برای زشت نشان دادن چهرهی بازداشتگاههایی همچون گوانتانامو و بیان بیمایگی آنها دریافت. با اینکه ساتلر سعی دارد با به تصویر کشیدن سربازی که تدابیر و رفتارهای بحث برانگیزی را در این منطقه تجربه میکند، استدلالهای خود را علیه چنین کمپهایی ارائه دهد، ما شاهد فیلمی مصنوعی و سرشار از ملودرام هستیم که واقعی به نظر نمیرسد. گرچه کارگردان سعی دارد پیام خود را از طریق نمایش یکنواختی وظایف سرباز در سکانسهای تکراری، به گونهای هوشمندانه منتقل کند، اما حاصل آن ریتم کسالت باری است که مخاطب را خسته میکند. حتی سربازان نیز مانند زندانیان هستند.
پیمان معادی، چهرهای که با جدایی نادر از سیمین شناخته شد، بهترین بازی خود را در این فیلم ارائه میدهد. او نقش متهمی را بر عهده دارد که به دلیل اتهامی دروغین بازداشت شده است. البته میتوان گفت بقیهی متهمان نیز مردمانی از خاورمیانه متهم به اعمال تروریستی هستند.
در این فیلم تنها مسائل مربوط به دو شخصیت استوارت و معادی عمیقاً پرداخت میشوند، امری که باعث میشود نوعی بیتوجهی و کاهلی در فیلم به چشم بخورد. با این وجود همچنان تلاش معادی در ایفای نقش خود قابل تحسین است و حتی میتوان گفت تنها بخشی از فیلم است که ارزش وقت گذاشتن دارد.
استوارت در حالی که با مجموعه فیلمهای «گرگ و میش» شناخته میشود، سعی دارد نقشهای جدیتری در فیلمهایی همچون فراریها The Runaways، به خانواده رایلی خوش آمدید Welcome to the Rileys و در مسیر On the road پشت سر بگذارد؛ سعی او برای خروج از این قالب چندان موفق نبوده و تنها به تلاشی اغراقآمیز میماند و عملکرد او هیچ پتانسیل تازهای را عرضه نمیکند. به نظر میرسد استوارت تنها قادر است حالات محدودی به ویژه اخم را با صورت خود بیان کند. البته سردی و حرکات خالی از زندگی، او را برازندهی نقش یک نظامی میکند، موردی که میتواند یک نقطهی قوت محسوب شود.
مشکل اصلی فیلم به فیلمنامه بازمیگردد، ساختار اصلی فیلمنامه و دیالوگهایی که با مقولهی نظامی بودن همخوانی نداشته داستانی ملودرام و ضعیف میسازند. با وجود اینکه راوی اهداف والایی را دنبال میکند و سعی دارد تا ناکارآمدی سیستم ارتش را به تصویر بکشد، عناصری در فیلم وجود دارند که ما را به یاد فیلمهای تلویزیونی دههی 90 میاندازند. فیلم بیرحمانه عملکرد ارتش را در گوانتانامو مورد نقد قرار میدهد، اما از آنجایی که با بلاغت و صراحت کافی همراه نیست، کمتر مورد پذیرش قرار میگیرد. تمام سعی کمپ ایکس ری بر ارائهی یک بیانیه است تا روایت یک قصهی باکیفیت. اگر حضور پیمان معادی به عنوان بازگیر نقش مکمل نبود، فیلم با کاستیهایی همهجانبه مواجه میشد. اگرچه فیلمساز سعی دارد در انتهای داستان کورسوی امیدی برای مخاطب بر جای بگذارد، امیدی که به وضوح در فیلم قابل لمس نیست، تم فیلم به گونهای کسالتبار احساسی است. هرکس که منتظر بازی چشمگیری از جانب کریستین استوارت باشد، به شدت ناامید خواهد شد. درست است که بحث بر سر ایدهی کلی فیلم خارج از روایت آن کار مشکلی است اما به راحتی میتوان گفت که فیلم فاقد دقت و ریزبینی کافی است.