الخاندرو گونزالس ایناریتو با فیلم اخیرش؛ «مرد پرندهای» یکی از شانسهای اصلی جوایز اصلی اسکار امسال است. هر چند فصل جوایز چندان هم به نفع او نبوده است. در واقع فیلم او در رقابت با دو فیلم مطرح امسال «هتل بزرگ بوداپست» و «پسربچگی» قلفیه را باخته است. هر چند ایناریتو امیدوار است در شب جوایز اسکار فیلماش بتواند چندین جایزهی مهم را ببرد. از جمله جایزهی بخش فیلمبرداری و همچنین بازیگر نقش اول و دوم مرد درام که «مرد پرندهای» به ترتیب مایکل کیتون و ادوارد نورتون را در این بخش نامزد دارد. اما فارغ از موفقیتهای جشنوارهای، «مرد پرندهای» هرگز فیلمی در حد و اندازههای ساختههای قبلی ایناریتو به ویژه «زندگی سگی» و «بیست و یکگرم» نیست. از لحاظ ساختاری ایناریتو در «مرد پرندهای» با رها کردن تکنیک مبتنی بر تدوین ساختههای پیشیناش این بار به سمت برداشتهای بلند بدون کات و بریدن زمان متوسل شده است. این در حالی هم هست که فیلم او به نحوی دارای پرشهای زمانی متعدد هم هست.
-آیا فیلم مرد پرندهای از ابتدا قرار بود به صورت پلان-سکانس فیلمبرداری شود یا اینکه پس از آغاز فرآیند تولید چنین تصمیمی گرفتید؟
ایدهی مرد پرندهای از آغاز نگارش فیلمنامه با همین پیشفرض شکل گرفت و پیاده کردم این ایده روی کاغذ و به فیلم درآوردن آن، مشکلی بود که با آن مواجه بودیم.
آیا وقتی کسی واقعاً در مکانی حضور نداشته باشد، میتواند ناپدید شود؟ به نظر نمیرسد این نوع فیلمهای مهیج که با کم شدن یکی از شخصیتها همراه است غالب مناسبی برای نمایش متافیزیک باشد. اما دیوید فینچر، سازندهی شبکهی اجتماعی، باشگاه مشتزنی، زودیاک و هفت فیلمسازی نیست که مخاطب خود را آسوده بگذارد. دهمین فیلم فینچر، دختر ناپدیدشده، اقتباس نزدیکی از رمان پرفروش لگان فلین در سال 2012 است که داستاناش حول حور ناپیدید شدن زنی باهوش، زیبا و متاهل به نام ایمی الیوتدُن(با بازی رزاموند پایک) است.
در دورانی که همچنان جدالها بر سر باز ماندن بازداشتگاههای گوانتانامو با وجود قول مساعد فرماندهی کل نظامی برای بستن آنها، ادامه دارد، پیتر سالتر، نویسنده و کارگردان، سعی دارد با کمپ ایکس ری Camp X-Ray بر این زخم نمک بپاشد. فیلم روایت زنی (کریستین استوارت) است که به تازگی در یک بازداشتگاه[1] مشغول به خدمت شده است. آنگونه که افسر مافوق وظایف این سرباز را تشریح میکند، وظیفهی او نه حبس بازداشت شدگان، بلکه زنده نگه داشتن آنهاست، کاری که برای یک نظامی بسیار یکنواخت و خسته کننده است.
ادامه مطلب نگاهی به ملودرام «کمپ ایکس ری» با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت
مؤسس شبکه ال ری و سازندهی فیلم شهرگناه "Sin City" همچنان از قضاوت نادرستی که هالیوود از مخاطب لاتین دارد ابراز تاسف میکند. رابرت رودریگز در سال 1992 و در سن 23 سالگی برای ساخت فیلم گیتاریست دورهگرد (ال ماریاچی) هفت هزار دلار هزینه کرد. 11 سال بعد او فیلم سه بعدی «بچههای جاسوس» را ساخت. اکنون او در سن 46 سالگی و به عنوان مدیر شبکهی ال ری فیلمنامهی دیگری را در دست ساخت دارد.
ادامه مطلب رابرت رودریگز از برنامههای خود تا ایدههای تارانتینو برای شبکه تلویزیونیاش میگوید
بررسی سینمای ایران، حتی سینمای معاصر آن، گاه میتواند مسئولیتی خطیر باشد. بخشی از آن به دلیل این است که اسامی و حتی عنوان برخی فیلمها میتواند به چند طریق بر زبان جاری شود. من در مورد اولین اثر سیدرضا میرکریمی، کودک و سرباز (2000)، تأمل بسیاری کردم تا توانستم آن را در لیست هزار فیلم مورد علاقهام جای دهم. فرد کامپییر نیز پس از تأمل کافی در مورد دومین اثر او یعنی زیر نور ماه (2001)، مقالهای با نام «نسخهای پویا از اسلام که در آن نیکی و عدالت از پایبندی سفت و سخت به قوانین، اهمیت بیشتری دارد» برای خوانندگان شیکاگو نوشت. من آخرین کار او، امروز، را دیدم. فیلمی که نمایندهی رسمی ایران برای جوایز آکادمی بود. واضح است که کارگردان در این فیلم، در جایگاه استادی چیره دست قرار دارد. امروزه در منابع غربی نام این کارگردان بدون سید آورده میشود، به همین دلیل نتوانستم نام او را در وب سایت خودم پیدا کنم. به نظر میرسد که انسانیترین و اخلاق مدارترین سینمای امروز جهان، از طرفی مستقیماً درگیر جهل ما نسبت به دنیایی است که در آن زندگی میکنیم و گاه در آن گم میشود.
ادامه مطلب «امروزِ» سینمای ایران / نگاهی از جاناتان روزنبام
بیسرکا پتروویچ با الگوریتمهای خود در مورد احساس خود به مضامین روز در دو سال گذشته شناخته میشود.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، پتروویچ با استفاده از پازلهای خود توانست برخی نظرها را به خود جلب کند و این پازلها حال به احساس او در مورد پدرش، غزه یا کوبانی هم رسیده است. پتروویچ اولین بار در نمایشگاهی انفرادی در سال 2013 در گالری ریکاردی فلورانس ایتالیا با همکاری کارمن باتیستا این پازلها را به نمایش گذاشت که دو سال پیش از آن نیز در یک نمایشگاهی گروهی کار مشابهی انجام داده بود.
ادامه مطلب پازلهای بیسرکا پتروویچ، چالش آشنامایهها یا سرقت هنری از نیکو ترخانی