نقد فیلم «The Big Short»
- توضیحات
- نوشته شده توسط بهروز صادقی
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1394-09-29 14:54
بحران مالی که در سال 2007 آغاز شد، ضررهای هنگفتی به اقتصاد جهان وارد آورد و حتی باعث تغییرات بسیاری در نظام بانکی در سرتاسر جهان شد. نخستین زمزمه های بحران اقتصادی با بحران مسکن در آمریکا آغاز شد. در جریان این بحران، بانک ها وام های مسکن بلند مدتی به مشتریان خود ارائه می کردند که منجر به افزایش شدید قیمت مسکن در حدود 124 درصد شد. این افزایش قیمت شدید، سبب شد تا مشتریان از فرصت بدست آمده استفاده کرده و منزل خود را به عنوان وثیقه در اختیار بانک ها قرار دهند تا بتوانند وام های بیشتری با بهره پائین دریافت کنند. اما این اتفاق سبب شد تا خانه های بسیاری در ابالات متحده ساخته شود که بیش از تقاضای بازار بود و در نهایت منجر به کاهش شدید قیمت مسکن گردید. همین مسئله سبب شد تا تا هم وام گیرندگان نسبت به بازپرداخت وام های سنگینی که دریافت کرده بودند دچار مشکل شوند و هم بانک ها نتوانند خانه هایی که به عنوان وثیقه در اختیارشان قرار داده شده بود را به فروش برسانند چراکه در اغلب موارد، قیمت مسکن ها حتی از وام پرداخت شده نیز ارزش کمتری پیدا کرده بود! بحران مالی مسکن در آمریکا سبب شد تا در سال 2008 اعلام شود حدود 4 میلیون منزل به فروش نرفته که از میان آنها تقریبا 2.9 میلیون منزل خالی مانده اند! این روند باعث شد تا بسیاری از بانک های ایالات متحده از جمله « لمن برادرز » و « مریل لینچ » اعلام ورشکستگی نمایند و بحران مالی را به دیگر نقاط دنیا نیز سوق پیدا کند.
فیلم «The Big Short» (اصطلاح انگلیسی به بازار بورس دلالت دارد و درباره کسانی است که روی سهام شرکت های کوچک در حال ورشکستگی شرط بندی انجام می دهند) جدیدترین اثر آدام مک کی ما است که مضمونش شرح وقایع بازار پیچیده بورس و مسببان این جریان است. داستان فیلم بطور ساده، درباره گروهی از فعالان بخش اقتصادی است که پیش از به وقوع پیوستن بحران اقتصادی در سالهای 2007 - 2008 سقوط بازار مسکن را پیش بینی کرده بودند و از طریق سرمایه گذاری میلیاردی بر روی ارزش سقوط شرکتهای عظیم اقتصادی سودهای کلان میلیاردی نصیبشان شده بود.
اما در چند سال گذشته آثار مختلفی درباره بحران مالی در آمریکا ساخته شده است. از جمله این فیلمها می توان به « کمپانی مردان » اشاره کرد که روایتگر زندگی افرادی بود که پس از بحران اقتصادی بیکار شده بودند. امسال نیز فیلم « 99 خانه » به کارگردانی رامین بحرانی درباره کسانی بود که مسکن خود را در جریان بحران اقتصادی از دست داده بودند و در زندگی به مشکلات عدیده ای برخورد می کردند. اما «The Big Short» برخلاف آثاری که با تمرکز بر روی قربانیان این اتفاق ساخته شده است، درباره کسانی است که نقش بزرگی در شکل گیری این بحران داشته اند و از به راه افتادن این رویداد ناخوشایند، سودهای کلانی به جیب زدهاند.
«The Big Short» به تلخی آثار ساخته شده گذشته درباره بحران اقتصادی نیست و رویه ای کمدی را برای روایت داستان در نظر گرفته است. آدام مک کی که در اصل یک کمدی ساز و تمام فیلمهایی هم که تابحال ساخته در این ژانر خلاصه شده، در به تصویر کشیدن این بحران بار دیگر به زبان کمدی اتکا کرده. اما جنس کمدی فیلم در مقایسه با ساخته های پیشین مک کی که بیشتر مبتنی بر کمدی هجو بوده، فاصله بسیار زیادی دارد و یک جهش موفق بزرگ در کارنامه هنری وی محسوب می گردد.
«The Big Short» فیلمنامه قدرتمندی دارد که جزئیات پیچیده مربوط به معاملات فعالان بورس و مسکن را در برگرفته و به دقت آنچه را که مخاطب نیاز دارد درباره این صنعت بداند در اختیارش قرار داده است. اما ویژگی ممتاز فیلمنامه اینجاست که برای به تصویر کشیدن این جزئیات، متوسل به ارائه انواع و اقسام ارقام و پیچیدگی ها نمی شود و با زبانی ساده و طنز، تمامی مفاهیم را بصورت ساده و قابل درک برای مخاطب عام،بیان می نماید. فیلم در میان اغلب آثاری که درباره جزئیات معاملات بورس و مسکن ساخته شده، پیچیده ترین و در عین حال روان ترین فیلمنامه را دارد که می تواند تمام مخاطبین (اعم از حرفه ای و عام) را جذب نماید.
دیگر ویژگی مثبت فیلم را می توان پرداخت موقعیت های کمدی فیلم دانست که برخلاف آثار قبلی مک کی ، از به هجو کشیده شدن جلوگیری کرده و تلخی تصمیم های نادرست این فعالان را در موقعیت هایی طنز و از طریق ورود شخصیت های ممکل جذابش به داستان، به مخاطب ارائه می کند. « سَلَف خری » در بهترین زمان ممکن، شخصیت های جدید و جالبی به داستان اضافه می کند که هرکدام از آنها پرداخت مناسبی داشته و از طریق آنها بخشی از پیامهای فیلم را به مخاطب ارائه می کند.
اما ایراد ناخواسته ای که می توان به فیلم نسبت داد، نحوه پرورش شخصیت های داستان است که روی هم رفته برخلاف انتظار،تبدیل به قهرمان شده اند. داستان فیلم با اینکه درباره گروهی از مخرب ترین فعالان اقتصادی یک قرن اخیر است، اما در پرورش آنها بر روی جنبه های مخرب فعالیتی آنان تمرکز لازمه صورت نگرفته و بیشتر شکل و شمایلی قهرمانانه یافته اند. موقعیت های کمدی هوشمندانه ای هم که برای این شخصیت ها در نظر گرفته شده، باعث تداوم همذات پنداری مخاطب با آنان می شود بطوریکه در انتهای فیلم نیز شاید بتوان به الگوی مناسبی از آنان برای کسب و کار رسید! شاید بهتر می بود که آدام مک کی و چارلز رندولف در نگارش فیلمنامه توجه بیشتری بر ارائه یک تصویر مفسدانه از شخصیت های داستان اقدام می کردند تا ناخواسته از ارائه الگو توسط این فعالان خطرناک اقتصادی جلوگیری نمایند.