عشقبازی تارانتینویی در برف و کولاک؛ نقد فیلم «هشت نفرتانگیز»
- توضیحات
- نوشته شده توسط پژمان الماسینیا
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1394-10-10 15:04
پس از کشوقوسهای فراوان و از سر گذراندن ماجراهایی جنجالی که شاید معروفترینشان قضیهی لو رفتن فیلمنامه بود؛ سرانجام به لطف کاربلدیِ هکری دستودلباز، چشمانمان به جمال هشت نفرتانگیزِ آقای تارانتینو روشن شد! البته در ارتباط با ماجراهای مذکور بهراحتی میتوانیم رویکردی بدبینانه اتخاذ کنیم و طبق تئوری توهم توطئهای داییجانناپلئونی که معرف حضورتان هست، تمام حاشیههای ایجادشده برای هشت نفرتانگیز را ترفندهایی تبلیغاتی بهمنظور جلب توجهِ هرچه بیشتر بهسوی فیلم بهحساب بیاوریم! الله و اعلم!
«برف و کولاک شدید در جادهی منتهی به ردراک، دو جایزهبگیر بیرحم و یک زندانی خطرناک و همچنین کلانتری تازهکار را به استراحتگاه مینی میکشاند؛ جایی که پنج آدم نامربوط دیگر، منتظر رسیدنشان هستند...» هشت نفرتانگیز جدیدترین عشقبازی تارانتینو -البته از جیب کمپانی برادران واینستین!- با همهی آن چیزهایی است که مصرانه دوست دارد روی پرده بیاوردشان؛ از خونوخونریزیهای افسارگسیخته گرفته تا فراهم آوردن شرایط گرد هم آمدن چند آدم آنرمال در محیطی دربسته و ردوبدل شدن گفتوگو و برقراری تنش میانشان.
کوئنتین تارانتینو کهکشانی از ستارههای فیلمهای قبلاش را در هشت نفرتانگیز دور همدیگر جمع کرده است. در این میان، نقشِ حالبههمزنترین آدم این گردهمایی را ساموئل ال. جکسون بازی می کند و جذابترین نقش هم -بهنظر نگارنده- نصیب کرت راسل شده است! جنیفر لارنس بایستی شکرگزار باشد که رُل دِیزی دامرگو به او نرسید [۱] چرا که تارانتینو به آقای راسل اختیار تام داده است تا هر بلایی که دلاش میخواهد بر سر جنیفر جیسن لی و دکودهان او بیاورد! بلایایی اعم از با آرنج کوبیدن به صورتاش، پاشیدن کاسهی غذا به همانجا و بالاخره خون بالا آوردن توی صورت خانم لیِ بیچاره! تنها وصلهی ناجور جماعت نفرتانگیزان، چنینگ تیتوم است که بهنظر میرسد در فضای تارانتینوییِ فیلم کاملاً حل نشده و انگار غریبی میکند!
از حق نگذریم، تایمِ حدوداً سهساعتهی فیلم را میتوان دلیل محکمهپسندی برای نصفهنیمه ول کردنِ هشت نفرتانگیز توسط بعضیها محسوب کرد! بهخصوص کلکلهای نژادپرستانهی کاراکترها در استراحتگاه بینِراهی، پتانسیل این را دارد که بهانهی کافی به دست بینندهی بیعلاقه به حالوهوای تئاترگونهی ساختهی تارانتینو بدهد. با اینهمه هر سینمادوستی که موقعیت پیشگفته را تاب بیاورد، از شکیباییاش پشیمان نخواهد شد زیرا آقای تارانتینو برای آدمهای هشت نفرتانگیز -و طبیعتاً تماشاگران فیلماش!- چند غافلگیری حسابی تدارک دیده است. چنانچه کسی ادعای این را داشت که فرجام کاراکترها را پیشبینی میکرده است، بههیچوجه شک نکنید که لاف میزند!
پس از موفقیت هنری-تجاریِ جانگوی آزادشده (Django Unchained) [محصول ۲۰۱۲]، تارانتینو داستان و کاراکترهای فیلماش را به همان بازهی زمانیِ قرنِ نوزدهمی برده است؛ هشت نفرتانگیز بین ساختههای چندسالهی اخیر فیلمساز، مطمئناً از حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds) [محصول ۲۰۰۹] بالاتر و -البته با درصد پایینتری از قطعیت!- از جانگوی آزادشده عقبتر میایستد. بر جانگوی آزادشده التهابی فزاینده غالب است که در هشت نفرتانگیز -به آن شدت- وجود ندارد. برای نگارنده، هشت نفرتانگیز بیش از هر اثر دیگر کارگردان، یادآور نخستین فیلم بلندش سگهای انباری (Reservoir Dogs) [محصول ۱۹۹۲] بود؛ علیالخصوص بهواسطهی یکییکی وارد شدن کاراکترها به لوکیشن اصلی که شبیه سِن تئاتر است. با این حال، در هشت نفرتانگیز دوز طنز دلچسب تارانتینویی -بهاندازهی آثار اولیهاش- بالا نیست؛ شاید بامزهترین -و همینطور: ناگهانیترین- اتفاق فیلم، همان بیرون پرت شدن جان روث و دِیزی دامرگو از دلیجانِ در حال حرکت باشد!
تماشای برخی فیلمها باعث میشود که مخ آدمیزاد سوت بکشد! مثلاً اینلند امپایرِ دیوید لینچ [۲]. در نقطهی مقابل، فیلمهایی هم داریم که حتی یک اپسیلون جا برای کشفوشهودِ خود تماشاگر باقی نمیگذارند؛ کوئنتین تارانتینو با پیاده کردن تمهیداتی نظیر پارتپارت کردن فیلم و گذاشتن راوی [۳] برای هشت نفرتانگیز، ترجیح داده است که فیلماش عضو تازهای از گروه دوم باشد. من از هشت نفرتانگیز بدم نیامده و اقلاً ۳تا از ۴ ستاره را برایش کنار میگذارم اما بهشخصه ساختههایی را بیشتر میپسندم که بیننده نیز سهمی در رمزگشایی از فیلم داشته باشد و با ظاهر شدن تیتراژ پایانی، همهچیز به آخر نرسد.
نکتهی حاشیهای و واپسین هم اینکه تعداد نفرتانگیزهای فیلم درواقع ۹ نفر است و بهترتیبِ ورود، از این قرار: ۱- سرگرد مارکی وارن (با بازی ساموئل ال. جکسون)، ۲- جان روث (با بازی کرت راسل)، ۳- دِیزی دامرگو (با بازی جنیفر جیسن لی)، ۴- کریس منیکس (با بازی والتون گوگینس)، ۵- باب/مکزیکی (با بازی دمیان بیچیر)، ۶- اوزوادلو موبری (با بازی تیم راث)، ۷- ژنرال اسمیترز (با بازی بروس درن)، ۸- جو گِیج (با بازی مایکل مدسن) و ۹- جودی دامرگو (با بازی چنینگ تیتوم). احتمالاً اگر هشت نفرتانگیز هشتمین فیلم تارانتینو نبود، اسماش "۹ نفرتانگیز" میشد یا هر چیز دیگری!
[۱]: مطابق با اظهارات تارانتینو، نقش دِیزی دامرگو را ابتدا قرار بوده است جنیفر لارنس بازی کند.
[۲]: اینلند امپایر (Inland Empire) [ساختهی دیوید لینچ/ ۲۰۰۶].
[۳]: با صدای خودِ کوئنتین تارانتینو.
دیدگاهها