اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

هشت نقش‌آفرینی شگفت‌انگیز که به دلیل تنش مابین بازیگر و کارگردان فیلم در طول فیلمبرداری حاصل شده است (بخش پایانی)

 

 

5. محله‌ی چینی‌ها (1974) Chinatown

 

فی داناوی (بازیگر) و رومن پولانسکی (کارگردان)

 

یکی از سر سخت ترین زنان هالیوود در مقابل یکی از مستبد ترین فیلمسازان سینما! برخورد بین فی داناوی بازیگر و رومن پولانسکی کارگردان در طول تولید فیلم محله‌ی چینی‌ها حتی قبل از شروع فیلم برداری آغاز شده بود.


در طول تست گریم اولیه پولانسکی به طور نامشخص یک تپه از پودر گریم را روی صورت بازیگر مالید تا صورت رنگ پریده ی او را عمدا بد قیافه کند. طبق شرح داناوی پولانسکی مردی لجباز و یک دنده بود که از توضیح دادن درباره‌ی انگیزه‌های کاراکتر او در فیلم خودداری می‌کرد و به جای آن در طول فیلم برداری صحنه ها داد می‌زد :"حقوقی که می‌گیری انگیزته!"  
آن دو بارها در طول فیلمبرداری فیلم با یکدیگر درگیر شدند. همدیگر را هل دادند به یکدیگر بد و بیراه گفتند و در نهایت اینکه یکبار داناوی لیوانی از ادرار خودش را به صورت پولانسکی پاشید!!!

 

در هر صورت فیلم تا به امروز بسیار تحسین شده است. فیلم از بازیگر اصلی‌اش جک نیکلسون یک ستاره ساخت. او در فیلم در نقش یک کاراگاه خصوصی بازی می‌کند. شخصیت داناوی نیز در فیلم یک زن مشکل دار از خانواده ای اشرافی و با قدرت ولی با رازی خوفناک است. او در شروع فیلم، نقش یک زن سرسخت را بازی می کند ولی وقتی راز فیلم آشکار می شود او روکش سخت و زمختش را می اندازد تا ترس ها و رنج‌هایش آشکار شوند. که البته این تغییر کاملا مشابه رابطه‌ی خودِ او با پولانسکی در پشت صحنه فیلم است. در فیلم شخصیت داناوی کم کم دفاع خود را در مقابل پدر سلطه جویش از دست می‌دهد و کاملا مقهور او می‌شود. گو اینکه پولانسکی دوست می‌داشت خود را در رابطه با فی داناوی در قالب کاراکتر پدر او در فیلم محله چینی‌ها ببیند.

 

اما اوج بازی داناوی در انتهای فیلم رخ می دهد. آنجایی که او راز سیاهی که همیشه آن را مخفی می کرد، به اجبار توسط کاراکتر نیکلسون و پس از آنکه به صورت او سیلی‌های محکم می زند فاش می شود. در اینجا تسلیم شدن و در خود شکستن داناوی بسیار طبیعی اجرا می‌شود. بازگویی یک خشونت در گذشته به دلیل اعمال یک خشونت در زمان حال.

 

6. زیباترین (1944) The Most Beautiful

 

یوکو یاگوچی (بازیگر) و آکیرا کوروساوا (کارگردان)

 

دومین فیلم آکیرا کوروساوا فیلمی تبلیغاتی بود به نام «زیباترین» که با سرمایه‌گذاری دولت وقت ژاپن در جنگ جهانی دوم ساخته شد.
فیلم در مورد زنان کارگری است که در زمان جنگ در خانه می‌نشینند و برای سربازان ارتش ژاپن لنز می‌سازند. کوروساوا در زمان تمرین بازیگران را مجبور می کرد که در اطاقک های کارخانه بخوابند تا برای نقش آماده شوند و فعالیت های تفریحی و وعده های غذاییشان را محدود می کرد تا اجرای بازیگران زن ملموس و واقعی باشد.

 

یوکو یاگوچی همسر وفادار (یاگوچی و کوروساوا در زمان تولید فیلم زیباترین نامزد بودند و پس از پایان فیلم با یکدیگر ازدواج کردند و تا پایان عمرشان در کنار یکدیگر ماندند) آقای کارگردان در این فیلم در نقش اصلی حاضر بود. کوروساوا برای اینکه بتواند از یاگوچی در نقش یک کارگر بهترین بازی ممکن را بگیرد، بیشترین فشارها را بر او اعمال می نمود. فرضاً برای اینکه بتواند بی خوابی این کارگر نگون بخت را درست و حسابی دربیاورد، اجازه نمی‌داد که یاگوچی در خانه زیاد بخوابد. یاگوچی بعدها در مصاحبه ای گفت که کوروساوا او را صبح زود و در حالی که هنوز آفتاب کامل درنیامده بود، از خواب بیدار می کرد و اجازه نمی داد که دیگر بخوابد!

 

البته می‌توان امروز نتیجه گرفت که کوروساوای بزرگ دلیل دیگری برای افراط در ساختن چنین وضعیت زجرآوری برای بازیگران فیلمش داشته است. او به واقع در نهایت فیلمی ساخته بود که به جای نشان دادن شور و شوق زنان کارگر برای کمک به سربازان ارتش (چیزی که اصولاً دولت وقت از او می‌خواست) بیشتر رنج جانکاه آنان در طول فرآیند کار را نشان می داد.

 

7. فیتزکارالدو (1982) Fitzcarraldo

 

کلاوس کینسکی (بازیگر) و ورنر هرتزوگ (کارگردان)

 


کلاوس کینسکی و ورنر هرتزوگ هرچند در موفقیت یکدیگر سهم بسیاری داشته‌اند اما همیشه رابطه دوستانه‌ای با هم نداشتند. با این حال آن ها 5 فیلم با همکاری همدیگر ساختند که «آگیره؛ خشم خدا» و «فیتزکارالدو» از مهم‌ترین و موفق‌ترین آن‌ها هستند. در هر صورت سرصحنه فیلم «آگیره، خشم خدا» (1972) - که داستانش در قرن شانزدهم می‌گذرد و داستان مردی در جستجوی ال‌دورادو (شهر طلا) است – بود که بین این دو به طور جدی درگیری پیش آمد.

 

این دو دوست‌های صمیمی هم بودند اما دوستی آنها مثل یک آتشفشان بود. معروف است که یک شب کینسکی قصد استراحت داشته و سروصدای دیگر عوامل مزاحم او می‌شود و این بازیگر سه تیر هوایی شلیک می‌کند تا دیگران ساکت شوند و او بتواند که استراحت کند. اتفاق دیگر زمانی می‌افتاد که سر صحنه «آگیره؛ خشم خدا» هرتزوگ سعی می کند به دلیل بی انضباطی خانه موقت کینسکی را آتش بزند و او را بکشد! کینسکی هیچ‌وقت دیالوگ‌هایش را حفظ نبود و احتمالا همین یکی از دلایل خشم کارگردان بوده است.

 

اما دعوای مشهور این دو زمانی بود که کینسکی خسته از فیلمبرداری طولانی مدت و دیوانه وار فیلم «فیتزکارالدو» وسایل خود را جمع می کند تا به خانه بازگردد، هرتزوگ که متوجه می‌شود با عصبانیت طرف کینسکی می‌رود و به او اخطار می‌دهد که صدبار مفاد قراردادش را زیر پا گذاشته و اگر بخواهد برود، پیش از آنکه 10 قدم بردارد هرتزوگ هشت گلوله در مخ او خالی می‌کند و گلوله نهم را هم در سر خودش خالی می‌کند تا از دست او راحت شود. کینسکی سرصحنه برمی‌گردد و «فیتزکارالدو» نخل طلای همان سال را از جشنواره کن می‌برد.

 

8. زنی تحتِ تاثیر (1974) A Woman Under the Influnce

 

جینا رولندز (بازیگر) و جان کاساویتس (کارگردان)

 

فیلمساز مشهور سینمای مستقل؛ جان کاساویتس به سخت گرفتن به بازیگران فیلمش شهره بود. او سال‌ها با تیم بازیگر ثابتی کار کرد. جینا رولندز؛ معروف‌ترین این بازیگرها بود. بازیگری که البته همسر وفادار آقای کارگردان نیز شناخته می شد. با اینکه ازدواج این دو تا زمان مرگ نابهنگام کاساویتس در سال 1989  پابرجا ماند اما سر صحنه‌ی فیلم‌هایی که این دو با همکاری همدیگر ساختند، کاساویتس جان همسرش را به لبش می‌رساند. این کشمکش و تنش از قضا در پشت صحنه‌ی فیلم «زنی تحت تاثیر» به حد اعلا رسید.

 

فیلم داستان زن متاهلی را بازمی‌گفت که دچار فروپاشی عصبی شده است. کاساویتس برای بازنمایی تصویر چنین زنی رولندز را به شدت تحت فشار قرار می داد. رولندز بعدها گفت که شوهرش بی دلیل با او بدخلقی می کرد یا بهانه می‌گرفت تا عامدانه او را عصبی و کلافه کند. اما این آخر ماجرا نبود. سر صحنه‌ی همین فیلم کاساویتس که پول کم آورده بود، بدون اینکه رولندز را خبردار کند خانه‌ی مشترکشان را به قیمت 500000 دلار فروخت. نتیجه تماشایی بود. رولندز چندی بعد از قضییه خبردار شد و قشقرقی به پا کرد. او بی اندازه عصبانی، کلافه و ناامید بود. امری که کاساویتس بهترین استفاده ممکن را از آن برای ترسیم چهره‌ی یک زن بیمار و مستاصل کرد.

 

لازم به ذکر است که فیلم هرگز سرمایه‌ی اولیه‌ی کاساویتس را نیز در اکران جبران نکرد. اما در همه‌ی زمان‌ها به عنوان یک فیلم باشکوه و جاه‌طلبانه قلمداد شد.

 

منبع: سایت tasteofcinema

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما