نقد فیلم فرقه قاتلان Assassin's Creed / اقتباس ناکام از یکی از بهترین بازیهای ویدیویی
- توضیحات
- نوشته شده توسط هدیه میرزاده
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1395-10-06 17:00
فرقه قاتلان نام یک بازی مشهور کمپانی یوبیسافت است که سال 2007 منتشر شد و همان سال جوایز مختلفی را به دست آورد، داستان این بازی در دو زمان حال و زمان جنگ سوم صلیبی رخ میدهد. شخصیت اول آن در زمان حال، فردی به نام دسموند مایلس و در زمان گذشته، آدمکشی به نام الطائر ابن لا أحد (پرنده پسر هیچکس) است. به واژه خود آدمکش نگاهی بیاندازیم. واژه Assassin در انگلیسی به شخصی گفته میشود که به هر دلیلی دست به قتل میزند. ریشة این واژه، واژهای عربی به معنی حشاشین است که واردشدن آن به زبان انگلیسی، به زمان اسماعیلیان (پیروان حسن صباح که ایرانی بودند) بازمیگردد. آنان را به دلیل دستزدن به ترورهای سیاسی، قاتل و حشاشی مینامیدند که این واژه وارد انگلیسی شدهاست.
همانطور که مشخص است همه چیز از عربی بیرون میآید و حتی اصل بازی (به خصوص فیلم) هم در دل جنگ صلیبی و مهمترین لوکیشن آن اسپانیاست. این ماجرای پرورش قاتلان تنها به این بازی ویدیویی یا فیلم آن باز نمیگردد، ماجرا به 1971 و خلق کامیک راس الغول (سر دیو) باز میگردد که در نانگا پاربات به پرورش اساسین دست میزند و لیگ قاتلان را پایه ریزی میکند. نانگا پاربات مکان واقعی در رشته کوه هیمالیا و بسیار صعب العبور است. در مجموعه فیلمهای بتمن کریستوفر نولان نیز با این مفاهیم آشنا شدهایم. حال فرقه قاتلان نیز ریشه عربی برای الطائر به همراه دارد. اسم هر شخص در لیگ آدمکشان (یا در فیلمهای نولان لیگ سایهها) به عربی بیان میشود.
به نظر میرسد فرقه قاتلان به نوعی ریشههای خود را از همان کامیک اوایل دهة 1970 گرفته باشد و سپس جنگ اصلی را بین دو گروه قاتلان و تمپلارها قرار داده است. فیلم هم با تمپلارها آغاز میشود. شوالیههای معبدی که در حدود سال ۱۱۲۹ میلادی توسط کلیسای کاتولیک روم به وجود آمد. هدف این گروه ابتدا شرکت در جنگهای صلیبی بود، اما پس از قتلعامشان عده کمی از آنها با پولهای فراوان ساکن نقاط اروپا شدند و با نوعی سیستم بانکداری ثروت زیادی اندوختند آنقدر قدرت این گروه زیاد شد که پاپ کلمنت پنجم و فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه آنها را به بهانه بدعتگذاری در دستگاه تفتیش عقاید و در بین سالهای ۱۳۰۷ میلادی تا ۱۳۱۴ محاکمه کردند و همراه با رهبرشان ژاک دوموله به قتل رسیدند. جرمی آیرونز در نقش ریکین یکی از نوادگان همین تمپلارهاست که سعی بر دراختیار گرفتن اساسینها دارد. دختر ریکین یعنی صوفیا (با بازی ماریون کوتیار) دستگاهی و برنامه مهمی به نام آنیموس را اختراع میکند، آنها برای استفاده از انیموس دسموند مایلس (با بازی مایکل فاسبیندر) را انتخاب میکنند. مایلس از نوادگان اساسینهای قرون وسطی است و سعی دارند از طریق انیموس و تجدید خاطرات اجدادش به هدف اصلی خود برسند. چیزی که شرکت آبسترگو و ریکین میخواهند همان سیب بهشتی (یا میوهای که موجب رانده شدن آدم و حوا شد) را به دست بیاورند. این گوی جادویی میتواند ذهن و تفکر دیگران را تحت کنترل بگیرد.
اساسین کرید آنقدر در هزارتوی فرهنگ عربی و عبری قرار دارد که پرداختن به آن در یک فیلم دو ساعته کار بسیار دشواری است، تنها کاری که جاستین کورزل و تیماش انجام دادهاند برداشت ابعاد کلیشهای این بازی عجیب و شگفت انگیز است. میوه بهشتی دست نیافتنی دست مسلمانان است و مسیحیان قصد به دست آوردن آن را دارند از سوی دیگر یک گروه یا یک فرقه که شبیه فرقههای اخوت هستند (در اینجا بازماندگان تمپلارها) قصد به دست آوردن قدرت اصلی را دارند. ریکین از دخترش و پروژه انیموس سواستفاده میکند، اما پیش از آن مایلس خروج میکند و دیگر اساسینها را برای به دست آوردن قدرت و کشتن ریکین جمع میکند. این خروجی آن بازی پر از مأموریت و جذاب است که کورزل ساخته است. کورزل سال گذشته با مکبث نظر مخاطبان را به خود جلب کرد، مکبثی که از همان زوج اصلی فاسبیندر و کوتیار دو تن از بهترینهای سینما بهره میبرد در اینجا هم آن همکاری ادامه پیدا کرد ولی نه نظر مخاطبان را در این سه روز اکران و نه نظر منتقدان را جلب کرده است.
فرقه قاتلان از چند نظر قابل توجه است و آن هم پرداختن به جزییات و قواعد بازی است. جزییاتی چون جامپهای کوتاه و بلند که هر کدام قواعد بازی را رعایت میکنند. جزییات بازی حتی در ورود اساسینها به اسپانیا هم بسیار جالب توجه است و از آن مهمتر فیلم از لحاظ بصری چشم نواز است. جلوههای ویژه قابل توجه به همراه مبارزات در دل دستگاه انیموس و میدان نبرد با فاصله هزار سال که همه و همه به بهترین شکل انجام شده است، از نظر متن، روابط جزء به کل ضعفهای عمدهای دارد که بعید به نظر میرسد فیلم دارای دنباله دیگری شود. از سال 2007 تا به حال کمپانی یوبیسافت هر سال قصه جدیدی از فرقه قاتلان را برای کنسولهای مختلف منتشر کرده است، اما این فیلم و این خروجی بعید است این بازی پرطرفدار را سربلند کند. در کل هالیوود کمتر توانسته است از مدیومهای مهم دیگر اقتباسهای شگفت انگیزی انجام دهد. در همین مدیوم بازی دوم Doom یکی از محبوبترینها بود که در سال 2005 اقتباس شد و به هیچ وجه قابل توجه نبود و در همین سال یکی از محبوبترین بازیهای ویدیویی یعنی پرندگان عصبانی Angry Birds با یک اقتباس متوسط همراه شد. در رسانههای دیگر هم هالیوود چندان موفق نبوده است بهترین اقتباسها از شکسپیر را از کوروساوا، اولیویه و کوزینتسف به یاد داریم. در عوض هالیوود میتواند از کوچکترها اقتباسهای باشکوهتری انجام دهد.
فیلم همه چیز را بسیار سریع به پایان میرساند. خیلی سریع مایلس را مییابند و بدون شناخت مخاطب از تواناییهایش وارد کارزار میشود. از همان اول ارتباط بالا به پایین پدر و دختر (ریکین و صوفیا) مشهود است و از آن بدتر که پس از چند درگیری و زد و خورد بسیار تماشایی مایلس تصمیم میگیرد همه چیز را در دست بگیرد و عملیات ترور به خوبی به انجام برسد. آن قدر فیلمنامه ضعیف است که نمیتوان از فاسبیندر و کوتیار نیز انتظار بازی استثنایی را داشت. فیلم قطعا برای مخاطبی که هیچ وقت بازی فرقه قاتلان را انجام نداده است جذاب نیست ولی برای طرفداران این بازی که جزییات را کامل میشناسند از یک فیلمنامه ناقص اذیت نخواهند شد چون در خارج از درام برایشان خیلی چیزها شکل گرفته است.