نقد فیلم کتاب سبز Green Book؛ ترکیب همدلانه سفید و سیاه
- توضیحات
- نوشته شده توسط پیتر تراورز (رولینگ استون)
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1397-11-23 02:43
دکتر دان شیرلی (با بازی ماهرشالا علی)، که یک پیانیست آفریقایی آمریکایی چیرهدست است در تور سه گانه جاز در بخشی از آمریکا که هنوز ظرفیت یکپارچگی نژادی را در سال ۱۹۶۰ نداشته، شرکت میکند. دان در جستوجو برای یافتن راننده، تونی لیپ (با بازی ویگو مورتنسن)، یک محافظ ایتالیایی آمریکایی لاف زن از برانکس را انتخاب میکند. آنها مطمئنا سعی بر شروعی دوستانه دارند. دان در آپارتمان شیکی پایین کارنگی هال زندگی میکند. تونی را در حالی میبینیم که به مسافرش میگوید او و همسرش ذهن بازی دارند و به همراه زوج سیاه پوستی گهگاهی نوشیدنی صرف میکنند و با آنها وقت میگذارند. (در صحنه قبلی شاهد این هستیم دو مرد سیاه پوست در خانه تونی کار میکنند و از ته لیوان های آنها که دور انداخته شده مینوشند)
آنچه در ادامه شاهدش هستیم یک چرخش معکوس از نوع «رانندگی خانم دیزی» است، یک سفر دونفره برای کنسرتی که هشت هفته به طول میانجامد و پر از موانع خطرناک است. راننده و مسافر دو چیز را در کنار خود دارند، تونی عضلانی و کتاب سبز شخص سیاه پوست که راهنمای سفری از ۱۹۳۶ تا ۱۹۶۶ برای افراد سیاه پوست است که در کجا میتوانند بمانند یا از چه جاهایی باید اجتناب کنند. آنها باید به کتاب سبز اعتماد و تکیه کنند تا این کتاب آنها را به سمت موسسههایی هدایت کند که برای یک شخصیت آفریقایی و آمریکایی، امنتر از بقیه مکانها است. کتاب سبز بهترین فیلم جشنواره تورنتو از نظر انتخاب مخاطبان الهام بخش زندگی واقعی و دوستانه است.
پیتر فیرلی پس از ساخت کمدیهای سطح پایین مشترکی با برادرش بابی –همچون کمدی احمق و احمقتر و کینگپین- حال اولین تجربه انفرادی خود را به خوبی پشت سر گذاشته و یک انتقال کامل سبک کمدی در نگاه او دیده میشود. اثری که در همکاری او و برایان هیز کوری و نیک والِلُنوگا (پسر تونی لیپ بازیگر آمریکایی که نامش بر شخصیت ویگو مورتنسن نقش بسته) نوشته شده است. در رابطه تونی و دان لحظات بامزهای هست به خصوص وقتی که تونی در ازای آموختن از دان که چطور به همسرش دلوریس (لیندا کاردلینی) نامه بنویسد، درست کردن مرغ سوخاری را یاد میدهد. این لحظات در روبهرو شدن با قوانین نژادی در کنار پروفایلشان نیز جذاب درآمده است. کتاب سبز یک فیلم با مضمون کلاس طبقاتی و همچنین نژادهای متفاوت است و فیرلی برای ساخت این اثر پیامرسان، تصمیم درستی گرفت و اصلا حاضر نشد که از چیزهایی که وجود ندارد، استفاده کند.
علی، برنده اسکار بهترین نقش مکمل اسکار بخاطر فیلم «مهتاب»، در فروکش کردن خشماش در مقابل این چالش که آمریکاییها همچنان در عین تظاهر به لغو قوانین بردهداری رفتارهای نژادپرستانه دارند؛ عالی عمل کرده است. او به خوبی این دید را به ما میدهد که چگونه مکانی را که به زیست بومش تعلق دارد، مییابد. علی به عنوان بازیگر به خصوص در صحنههای نواختن پیانو خیلی روان نمایش حیرت آوری از جریان زندگی هنری دان را بازی میکند.
مورتنسن فوق العاده است، با 30 پوند افزایش وزن نقش یک مشتزن بازنشستهای از برانکس را بازی میکند که با این واقعیت که دیگر مشتهایش چیزی را تغییر نمیدهند کنار آمده است. مطمئنا تونی از رفتار ریاکارانه همنوعان سفیدپوست خود به انزجار رسیده، کسانی که موسیقی سیاهان را تحسین میکنند اما حاضر به پذیرفتن آنها در رستورانهایشان نیستند. اما او را با یک ناجی سفید اشتباه نگیرید. نقش او برای یک بازیگر بازی متفاوتی را میخواهد و مورتنسن نیز با جزییات در بازی و چاشنی کمدی نقش متفاوتی از آنچه در «پیمانهای شرقی» و «کاپیتان شگفت انگیز» از او دیدیم را ایفا میکند. او و علی زوج خوبی را در یک نقش آفرینی جادهای به ظهور رساندهاند.
کتاب سبز حس خوبی از پایان دادن به یک کریسمس به نظر میرسد که احتمالا احساس رانندگی با شنیدن موسیقی محلی را زنده کند. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم متوجه میشویم در این ارتباط دوسویه دان و تونی در مسیر جادهای فیرلی جزییات را فراموش نکرده و دوماه سفر را با ریتم خوبی کارگردانی کرده است. در زمانی که بیشتر از دوران حاضر ملت ما به دو نیم تقسیم شدهاند (منظور تراورز از این جمله اقدامات و سیاستهای دولت ترامپ و رویکردهای نژادپرستی اوست) این فیلم روزنهای از رستگاری است و باید از تیم خوب علی و مورتنسن تشکر کرد که مخاطبان را برای ارتباط تشویق خواهد کرد.