گفتمان ضد جنگ در آثار «سعید انصافی»
- توضیحات
- دسته: یادداشت سایر هنرها
- منتشر شده در 1390-12-04 12:27
اعصار مختلفی درگیر جنگ بوده است اما شمایل سازی در آثار سعید انصافی[1] بافتی از جنگ کشورمان را به ذهن متبادر میسازد.
در کنار این بافت، نوشتار آمده است نوشتاری از «داستان یک انسان واقعی». جنگ گفتهای را شامل میگردد که دیگر با هیچ چیز شوخی ندارد و همانطور که شاید دور از ذهن به نظر رسد بسیار واقعی و خانمان برانداز است و باید از آن حذر کرد.
در آثار سعید انصافی با نوعی نمادسازی مواجه هستیم. سرهای کودکانی جای آتش یک هواپیما نشستهاند. این سرها در محور جانشینی استعاره سازی میکنند. جانشین سوخت یک هواپیمای جنگی شدن. هیچ سوختی یعنی هیچ محرکی نمیتواند به وجود بیاید مگر اینکه خون بیگناهان - در این نمادسازی خون کودکان با چهرههای مظلوم - ریخته شود. سرهای کودکان که در کنار هم همچون آتش از پشت هواپیمای جنگی بیرون میزند از خود هواپیما از نظر حجمی بزرگتر هستند و حکایت از بزرگتر بودن و مهیبتر بودن تبعات جنگی دارد. آنچه به وجود خواهد آمد صدها برابر بدتر از آنچیزی است که تصورش میرود و به همین خاطر آن نوشتار و هویت واقعی یافتن معنا مییابد. همنشین شدن نوشتار در کنار بافت و عنصر مجاز که انسان را در مقابل جنگافزار قرار میدهد نشان از دوسویگی این واقعی بودن دارد. انسان است که این جنگ را شروع میکند و انسان است که همین جنگ را پایان میدهد اما آنچه که مشخص است جان هزارها انسان گرفته میشود. در عکسی که در ذیل آمده است مشخص است جنگافزار (تانک) به سمت انسانها پیش میرود، جنگافزاری که خود توسط انسان ساخته شده و توسط انسان رانده میشود انسانها را در هم مینوردد. انصافی انسانها را در دو رنگ و دو وجه قرار داده است، انسانهایی که یکی یکی توسط جنگافزار درنوردیده میشوند و انسانهایی که آنها هم تا مرگ فاصله چندانی ندارند.
گفتمان ضدجنگی که انصافی از آن سخن میگوید تنها به گذشته معطوف نمیگردد، زیرا همه چیز همانطور که گفته شد دور از ذهن است واقعی میشود، نمادسازی از واقعیت به دور است اما خطر جنگ آنقدر هست که همان نمادسازی را به واقعیت نزدیک کند. انسان باید از چنین جهانی برحذر باشد و بر گفته خود مسلط زیرا تبعات جبران ناپذیر است. انسان در برابر انسان. جنگ افزار در برابر انسان و پایان باز هم زندگی انسان.