زنی محصور در بایدها و نبایدهای نشانه ها / نگاهی به نمایشگاه نقاشی های هومن درخشنده در گالری «ریرا» دوبی
- توضیحات
- نوشته شده توسط آیدین وفاداری
- دسته: یادداشت نقاشی
- منتشر شده در 1392-09-25 03:14
دنیای پیش روی ما مملو از بایدها، نبایدها، بودنها و نبودنها ، چیستیها و چگونگیهاست. شاید غیر منصفانه باشد که با این چند کلمه ساختار دنیای حاضرمان را به قضاوت بنشینیم. شاید اگر در پس لایههای زیرین هر واژه به کندوکاو بنشینیم بسی به بیراهه نرفتهایم. جنبش ساختارگرایانهی روسی و شاید نوع فرانسوی آن به زحمت میتوانست از پس نگاه تیزبین و اندیشه محور مفهوم گرایان دنیای مدرن و مدرنیتهی مخالفان اصل ساختارگرایی برآید . آنچه به زحمت در پس اندیشهی ساختارگرایانهی منتقدین آثار و اندیشههای زبان شناسانهی جامعهی مدرن جای میگرفت، باز هم نمیتوانست گویای حقیقتی شگرف از نوعی دیگر باشد. نوعی دیگر در نظامی بینایی در پس اندیشههای خوانشگر در دنیای پست مدرن.
به این بهانه به نمایشگاه هومن درخشنده در گالری ریرا نظری میاندازیم . حضور اسرارآمیز جنسیتی و شاید اولین چیزی که خوانشگر متن اثار را مورد نوازش قرار میدهد نوعی از اثری خاص به مثابهی اسطورهی زن در جوامع کنونی است. شاید بتوان گفت بدون توجه به متن آثار و بدون نگرشی خاص از نوعی رابطه بین متن و مفهوم بیناپدیداری[1] اثر نمیتوان نقدی موثر بر نقاشیهای هویت محور هومن درخشنده داشته باشیم.
زن در آثار هومن درخشنده نقش چشمگیری دارد و گاه اندیشه را تا مرز همزادپنداری با آثار پیر هاشمی به مناظره مینشیند. شاید به قضاوت نشاندن خوانشگر متن اثر از روابطی زنجیر وار در اثار وی حضوری پر رنگ و گاه تحکم وار دارد. در اینجا موج مفهوم نبایدها در میان اثار، رابطهای بینا نشانهای ایجاد میکند. حضوری که گاه به گاه با علایمی مشخص و نشانههایی آشنا برای خوانشگر مواجه میشود. در تمامی آثار زن با نگاهی بیتفاوت، ناشی از سالیان دور روزمرگی به تماشا نشسته است. تماشای خوانشگری که به مفهومی در پس لایههای زیرین اثر توجه دارد. گرد حزن و اندوه با آن نگاه مطیع از فرهنگی سرکوبگرانه گواهی دارد. اجباری درپس سازشگری زن در نهایت سرکوبگری که شاید از طرف مردان حاکم بر اجتماعی سنتی ناشی میشود. هومن درخشنده به خوبی با استفاده از علایمی خاص و ربط آن به ساختار زندگیِ یکنواخت زن محکوم به زندگی در جامعهای غبارگرفته و ملالت بار توانسته به صورتی کاملا مستقیم میزبان لایههای مفهومیِ زیرین آثار برای خوانشگر اثر باشد. شاید بتوان گفت زن در این آثار تاریخ، فرهنگ، اجتماع و در نهایت سنت در مدرنیته را به خوبی نمایانگر باشد. گفتمان بین آثار و خوانشگر آن از نوعی خاص است و دلالت بر جوامع روشنفکرانهی امروزی دارد. باید ها و نبایدها و شاید مردنها و نمردنها در متن نقاشیهای هومن درخشنده به خوبی آشکار است.
دراین اثار نفی و یا مبارزه در کار نیست و فقط سازش در میان است. زنی که قربانیِ قوانین بیچون و چرای سالیان سنتگرای جوامعی مرد سالارانه است، در پشت تک تک این علایم به سازش نشسته و شاید اگر سالیانی دیگر نیز بگذرد باز گردونه به نوعی دیگر نخواهد چرخید. باز همین علایم. باز همین مرده باد و زنده بادها و باز همین نگاه. هومن درخشنده آشکارا به مرز آشنایی زدایی روابط جنسیتی پا نهاده و گفتمانی مبتنی بر اندیشهای فمینیستی با خوانشگر برقرار میکند . گفتمانی که در نهایت به ادغام نگاهی سنت گرایانه و مدرن میانجامد و خوانشگر را به متن اثار فرو برده و مفهومی بالاتر را از جایگاهی جدید در ذهن خوانشگر به زایش می نشیند.
[1] برای مطالعه در مورد این مفهوم ر.ک به
http://academyhonar.com/analysis/painting2/1621-interphenomen.html