مروری بر نمایشگاه «فروغ فرخزادِ» شقایق شجایان در گالری آران پلاس رولکس
- توضیحات
- نوشته شده توسط آرمین مالکی
- دسته: یادداشت نقاشی
- منتشر شده در 1392-10-09 22:24
خب البته این گالری نسبتا جدید برای نمایش دادن آثار تجسمی فضای واقعاً خاصی است . منظور این که، بانیان این فضا کاملاً در خلاف جهتی که این روزها به طور معمول به عنوان شرایط «خوب» نمایش اثر هنری تعریف میشود حرکت کردهاند. فضای گالری، حالتی سه گوشه دارد و کمی کوچکتر از یک مغازهی معمولی است. تابلوهای شجایان (9 اثر در ابعاد حدوداً 120 در 120) به شکلی نزدیک به هم در ارتفاع های گوناگون به نمایش در آمده است، البته فاصله آنقدری هست که نقاشیها به شکل تک تک قابل دیدن باشند، ولی کل فضای نمایشگاه را میشود به سادگی در امتداد همان فرایند کولاژ-چیدمان موجود در خود آثار دید.
آثار شجاعیان کولاژ نیستند بلکه نقاشی هستند. موضوعی که دیدن نزدیک آثار خیلی بهتر از عکسهایشان بیانگر آن است. این نقاشیهای کولاژی، که از قضا از آغاز کار هم روی سطح بوم شکل میگیرند، دارای کیفیتی آشکارا دست ساخته هستند. زیباییشناسی پاپ آرتی شجایان به انتخاب عناصر از رسانههای گوناگون و تلفیق آنها محدود میشود. پای اجرا که به میان میآید، او صادقانه مشغول نقاشی میشود و البته در این میان نیز ته نشستهای حاصل از فرایند کشتی گرفتن با رنگ ماده را چندان هم مخفی نمیکند. به جز پرترههها که به شکلی دقیق اجرا شده است یعنی بیانگر و با احساس، اجرای بقیهی قسمتها سردستی و با دیدگاهی به جز هنرنمایی تکنیکی است. در مراحل گوناگون کار، ترکیب بندی کلی و چیدمان عناصر نشانهای در سراسر تابلو مد نظر بوده و نه «پرفکشن» تک تک عناصر.
شجایان نقاشی است که دغدغهی کیفیت فیزیکی آثارش را دارد: برای نمونه او از زیر سازیها به صورتی کاملاً خاص استفاده میکند یا با رنگ پاشی و قلم زنیهای پراکنده حضور رنگ ماده را به رخ میکشد و برخی جاها نیز از مدیوم هایی جز رنگ (و در مورد تابلویی که در متن آمده است، قیر) هم برای نقاشی استفاده میکند. هر چند استفاده از قیر در این آثار عمدتاً تجربی است و در نهایت نیز به نتیجهی به خصوصی منجر نشده، ولی ممکن است راهی پیش پای تلاشهای آیندهی او دانسته شود. اینکه او با وجود تلاش برای بازنمایی، به دنبال یک فینیش ماشینی و فتو رئال- پاپ آرتی نبوده نشانهای از همراه بودن او با زیبایی شناسیهایی به روزتر از هنر پاپ است و همچنین از کیفیت کالایی و سوپرمارکتی نقاشیهای او میکاهد. هدف او نه به وجود آوردن نوعی خط تولید که تجربه کردن با ترکیب بندی و بازنمایی به نظر میرسد.
قابل توجه است که در آثار پیشین شجایان که قبلاً در نمایشگاههای گوناگون از جمله در آرت اکسپوی تهران و دو نمایشگاه انفرادی دیگر به نمایش در آمده است، تنوع پرترهها بیشتر بود و دلالتهای شیطنت آمیز نیز بیشتر یافت میشد. در آثار نمایشگاه فعلی، اگر چه تلاش شده است تا بین عناصر برگرفته از نگارگری ایران، روزنامههای روز (به ویژه پس از انتخابات اخیر) و پرترههای فروغ فرخزاد ارتباطاتی پراکنده برقرار شود، ولی تلاش برای خوانش کلی نشانههای آثار مسئلهساز است. برای نمونه حداقل نگارنده متوجه ربط مشخصی بین فروغ و کلید رئیس جمهور روحانی نمیشوم.
در اصل بین مالیخولیای فروغ و این حال و هوای شادی زاید الوصف تضاد معنی داری هست. در اینجا معقول است که بگوییم غیاب تصاویر مطبوعات معاصر با خود فروغ به نوعی جلب نظر میکند. گویا فروغ از دنیایی دیگر کنده شده و ناگاه در میان شور و غوغای «کامیابی» سیاسی اخیر ما پرتاب شده است. این در حالی است که این نوع نقاشی میتوانست دارای پتانسیلهای گستردهای برای حاشیهنویسی سیاسی اجتماعی و یا حتی صرفاً شوخیهای تصویری جالب توجه باشد.
در نهایت به نظر میرسد فروغ حاضر و ناظر است ولی خشنود نیست. در هر صورت هنرمند مورد نظر ما موفق شده است تا آثاری ارائه دهد که از کیفیت فیزیکی خوبی برخوردارند. یا به عبارت دیگر در گیر و دار زیبایی شناسی دگمی نیستند، همچنین ترکیببندیهایی پخته و حاصل از تجربه را به نمایش میگذارند ولی، در بعد مفهومی، از پیچیدگی کافی برخوردار نیستند. نقاش ما به فروغ فرخزاد علاقهمند است و به شرایط فعلی منتقد. به نظر میرسد «محتوا»ی آثار هنری او، چیز بیشتری نیست. کارها بیش از حد سرراستاند و ابهام یا اشارهی خاصی در آنها دیده نمیشود. به این ترتیب، این نمایشگاه موفقیتی برای تکنیک و تجربه ی یک نقاش و شکستی نسبی برای عمق نگاه فرهنگی و تاریخی او رقم میزند.