کودک-زن- آموزش
- توضیحات
- نوشته شده توسط پریسا صنیعی
- دسته: یادداشت نقاشی
- منتشر شده در 1398-03-04 22:30
بهراستی بازگوییِ کلیشۀ دوگانه، زیبایی-آرمان یا زیباییشناسی-معناگرایی، برای احوال امروز کافی نیست. همین اشاره بس که زیبایی در شکل عام، خود معنایی است که بشر-و در واقع گروههایِ مسلط در هر جامعه- به هرآنچه بخواهند میبخشند. پس، از این دوگانه که بگذریم، از دید من، ما در حال حاضر در زمانۀ فاجعه زندگی میکنیم. چه در گذشته میزانِ فاجعه بیشتر بوده باشد و چه کمتر، امروزه در بمبارانِ اطلاعاتِ رسانهای، تصویر تاریکتری از جهان خود داریم و بانگ بلندِ اخبارِ فاجعه، گوشهایمان را میخراشد. این فضا، هم میتواند به افسردگی و دلمردگی و عواطف نُوستالژیکِ غلوشده دربارۀ گذشتههای موهوم و واقعیتِ شرمآور امروز دامن بزند و هم میتواند در ما حس همبستگی و ضرورتِ بهبود باورها و کردارهایمان را زنده کند.
در این فضای فاجعه است که، به باورِ من، قلم را، چه واژهپرداز باشد و چه تصویرپرداز، باید در جهتِ بهبود بر پیکرۀ دفترها و بومها نشاند. باید واژه و ایماژ را برای آفرینشِ جهانی تحملپذیرتر یا دستکم جلوگیری از فاجعهبارتر شدنِ آن در خدمت گرفت و نشان داد که ریشههای «واقعی» تاریکیهای جهان ما در کدام باور و کردار روزمرهای نهفته است که اگر اصلاح شود، هیچ عاملِ بیرونیای به آسانی نخواهد توانست دوباره بذر آن را بکارد.
چهبسا در بحبوحۀ خبرهای فاجعه، گوشها و چشمهایمان حساسیت خود را از دست داده و بیحس شده باشند؛ چه شکنجۀ کودکی باشد و چه مرگ یک-یا هزاران- انسان، که یک یا هزارش، به چشمِ انساندوست هر دو دردآورند. از سونامی گوناگون درون و برون مرزها، کدامیک را میتوان برگزید و به هیئت واژه و تصویر، با مدد از تخیل و فن، ریشۀ بدیها و پلیدیهایش را آشکار کرد؟ من بر یک سهگانۀ مظلوم انگشت نهادهام: کودک-زن-آموزش. بیگمان، در آفرینشهای هنری، جنسیت آفرینندۀ اثر و چالشهای هر روزی و جاری در زندگی او و دیگران در انتخاب موضوع و نوع بیان آن بیتأثیر نیست، بر همین اساس تجربۀزیستۀ خویش را الهامبخش یافتم.
مجموعه آثار پیشرو با استفاده از نمادها و نشانههای دیرآشنا در یک بازه زمانی کوتاه از زمستان 97 شکل گرفته و در آینده آثار دیگری به آن اضافه خواهد شد. زبان تصویریِ آثار در قالب طرحهای خطی و ساده و مفهومی و گاه کاریکاتور، این امکان را برای من فراهم میکند تا صریح و بیپردهتر از نقاشیها و طراحیهای پیشینم با مخاطب سخن بگویم. در پرداختن به سهگانۀ کودک-زن-آموزش در بند هیچ اندیشه، سبک و ایسمِ خاصی نیستم، از دید من، سنت و مدرنیته هریک به شیوههای خویش، کودک و زن را تحت انقیاد قرار داده و آموزش را ابزار این انقیاد میکنند. همچنین باور دارم که مطالباتِ این حوزه، منحط و نازل و سطحیاند و گاه بهطرز مضحکی، ردِّ یک انقیاد قدیمی و مندرس و تمنای یک انقیاد دیگرِ خوشرنگولعاب هستند. بیشک مفهوم و موضوع آثار نسبت به تکنیک و متریال در اولویت بوده و پیام تصاویر خود را مقید به زیبایی و آرایش و پیرایش نمیداند. تلخی و حقیقت در بسیاری موارد به هم گره خورده و موضوعات پیش رو کامِ شیرین نمیپرورد.