سرمقاله فجر بیست و نهم: امیدها و افسوسها
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: یادداشت تحریریه
- منتشر شده در 1389-11-29 13:08
ابتدا از امید به اینده میخواهم بنگارم تا لااقل کمی برای ادامه نوشتن انرژی به دست بیاورم. بارقههای امید در فجر نیمی در خارج از بخش مسابقه و نیمی دیگر داخل آن بود.
امید
1
خیابانهای آرام شگفت زدهام کرد. در محافل مختلف اینکه فیلمهای ایران در نگاه بینالمللی چه در ساختار، چه در تولید و چه در محتوا با سینمای جهان بیگانه است گفتهام. تنها مواردی به صورت مجرد وجود داشته است. خیابانهای آرام به تمام معنا یک فیلم سینمایی بود که میتواند در هر سینمایی بدون تفاوت با آثار آن کشور نمایش یابد. کارگردانی، پروداکشن، جلوههای ویژه، لحن و گفتمانی که در این فیلم وجود دارد بسیار متفاوت با آن چیزی بوده که تا به حال در سینمای ایران وجود داشته است. امیدوارم بهترین ساخته تبریزی بدون ممیزی اکران شود و در زمان اکران نقد ویژه و مفصلی را در مورد آن خواهم نگاشت.
2
مرهم همانطور که در یادداشت مربوط به آن نظرم را بیان کردم فیلمی است که به صراحت و زبانی بیپروا اجتماع را به نقد میکشد –تکرار مکررات نخواهم کرد و برای دریافتن نظرم میتوانید به یادداشت جشنوارهای مرهم مراجعه کنید- مرهم، کارگردان نیاز را دوباره به جریان سینمای درجه یک ایران بازگشته و حتی در سطح بسیار قابل قبولی فیلم جدیدش را ارائه کرده است. فیلمی که به دغدغههای سینمای کشور میپردازد اما حرف کلی خود را برای عموم مخاطبان جهانی میزند.
3
سال گذشته به سختی میتوانستیم چند فیلم عالی که چه عرض کنم خوب را نام ببریم. اما جای بسی نکوبختی است که امسال میتوان جدایی نادر از سیمین، خیابانهای آرام، مرهم، سعادت آباد، آقا یوسف، اسب حیوان نجیبی است و حتی چند فیلم خوش ساخت دیگر را نام برد. فیلمهایی که در این دوره نمایش یافت از نظر کیفی بسیار بالاتر از چند سال گذشته بود.
4
امید دیگر در مورد فیلمنامههای امسال بود که نسبت به سالهای قبل که جز یکی دو فیلم دیگر فیلمها فیلمنامه متوسط و ضعیفی داشتند در سال حاضر فیلمنامهها هم تقریبا دارای قصه شده است و حتی شاهکاری چون جدایی نادر از سیمین دیده میشود. سعادت آباد با ساختاری مناسب از دغدغهای حرف میزند که به راحتی از آن چشم پوشی کردهایم. در سینمای کمدی اسب حیوان نجیبی است قصه نوعی از کمدی را بیان میکند که تا به حال در سینمای ایران وجود نداشته است و حتی آلزایمر هم مایههای کمدی را در بستر درام گسترش میدهد که باز هم کم سابقه بود.
افسوس
1
اجرای جشنواره بیست و هشتم که برای اولین بار در سالن اصلی همایشهای برج میلاد برگزار شد قابل قبول و اجرای دوره بیست و نهم ضعیف بود. شاید بیشتر از نیمی از افراد داخل سالن را کودکانی که در سالن دنبال یکدیگر میدویدند، نوجوانانی که با کنسولهای پلیاستیشن و ایکس باز اسپانسر بازی میکردند، افراد غیر کارشناس و هنرمندانی تشکیل میدادند که پس از مدتها یکدیگر را میدیدند و مشغول چاق سلامتی میشدند. فضای سالن به هیچ وجه در آرامش نبود و منتقدان و اهل رسانه به سختی تمرکز میکردند. یاد سالهای گذشته که سالن مطبوعات در سینما صحرا و سالی دیگر در سینما فلسطین بود بخیر. سالن کوچک بود اما آرامش هم وجود داشت.
2
در بخش امیدها از فیلمنامه صحبت کردم و اینکه امسال فیلمنامه کمی جدیتر گرفته شده بود. اما متأسفانه اثر دوست داشتنی رضا میرکریمی یعنی یه حبه قند با وجود کارگردانی و عملکرد خوب تمام عوامل، فیلمنامهاش پاشنه آشیل آن بود. فیلمنامهای که ضعفهایی داشت و به فیلم ضربه بزرگی زده بود. فیلم گزارش یک جشن هم از دیگر فیلمهایی بود که فیلمنامه آن از تم تا قصه ضعفهای اساسی داشت و کاری کرد عوامل و کارگردانی پخته حاتمی کیا دیده نشود. از جرم کیمیایی هم که بخواهیم سخن برانیم ضعف بزرگش فیلمنامه آن بود. کیمیایی به کار خود بسیار وارد است اما متأسفانه او همچنان فیلمنامهها را خود مینویسد تا نتوانیم فیلم خوبی از او شاهد باشیم.
3
یکی از مشکلات دیگر، اکران فیلمهایی است که در قاب تلویزیونی بهتر دیده میشوند. اکران این فیلمها اشتباه بزرگ مسئولین جشنواره است که به جای دیده شدن فیلمها کاری میکند که مخاطب از فیلم دیدن در سالنهای سینما بیذار شود. فیلم ارتباط خانوادگی ساخته نادر مقدس و آسمان محبوب ساخته داریوش مهرجویی و چند فیلم دیگر از این دست بودند.
4
هیئت انتخاب داوری: دلمان برای این لک زده که لااقل یکی از اساتید مجرب هنرهای نمایشی را در این هیئتها مشاهده کنیم. الحمدالله که هیچ کدام معمولا هیچ تحصیلات مربوطی که ندارند تجارب آنها در زمینه هنر هم در سطوح بالا نبوده است. گهگاه داوری فجر در سطح قابل قبولی قرار داشته اما سال جاری از همان ابتدا نشان از خانهای بود که پیهای آن کج گذاشته شده بود. حذف فیلمهایی چون اسب حیوان نجیبی است، مرهم، خانه پدری، شش نفر زیر باران، قصه پریا، انتهای خیابان هشتم، زندگی با چشمان بسته و انتخاب فلهای فیلمها –به قول رضا میرکریمی عزیز- سرآغاز راه نیکی نبود. این امر این انگاره را تداعی میکند که سال آتی 50 و در سالهای آینده تمام فیلمهای اکران در جشنواره قرار گیرند و خواستگاه یک جشنواره به سخره گرفته شود. از بهترینهای انتخاب شده هم با این حال دیگر گذر کنیم و بهترینهای منتقدین «آکادمی هنر» را میتوانید در روزهای آتی مشاهده کنید. این نقدها از سر دلسوزی برای مهمترین رویداد سینمایی کشورمان است که امید داریم در سالهای آتی تجلیگاه سینمایی شود که همه آرزوی آن را داریم.
دیدگاهها