نقد نمایش «دوباره اون آهنگو بزن سام»؛ کمدی سرحال با مشکلات جدی
- توضیحات
- نوشته شده توسط نرگس جهانبخش
- دسته: یادداشت تئاتر
- منتشر شده در 1395-05-14 02:52
در سالنهای مهم تئاتر ما با نمایشهای کمدی زیادی سر و کار نداریم و کم کم اهمیت این گونة نمایشی کاملا در دست فراموشی است و اغلب تماشاگران وقتی از سالن تئاتری که یک نمایش کمدی در آن اجرا می شود تفاوتی با تئاتر آزاد حس نمیکند چنانچه پس از اجرای «دوباره اون آهنگو بزن سام» نیز علیرغم سرحال بودن اغلب مخاطبان، برخی از تماشاگران با عصبانیت آن را یک نمایش آزاد مبتنی با شوخیهای سخیف میخواندند. این فراموشی گونة کمدی سبب شده مخاطب ما حتی جدی بودن کمدی را فراموش کند.
در سالن حافظ نمایشی که اجرا شده «دوباره اون آهنگو بزن سام» متن وودی آلن است که یکی از بهترین نویسندههای کمدی در جهان شناخته میشود که متنهایش پر از شوخیهای کلامی با مفاهیم تلخ و گزنده از روابط زن و مرد. آلن پرگوست و خودش در مقام نقشهای اصلی فیلمهایش نقش آن شخص تنها که در روابط با زنها مشکل دارد را به بهترین نحو اجرا میکند. نمایشنامه را خودش به فیلم تبدیل کرده است اما از متن دور بوده و شوخیهایش مثل دیگر فیلمهایش جنسی نیز میشود، چون اساس یک سوم از متنهای او در مورد روابط زن و مرد یا نحوههای آشنایی و سپری کردن زندگی آنهاست.
داود بنی اردلان به دنبال اجراهای کمدیاش گویی این گونه را جدی گرفته و متن به متن پیشرفت داشته و استقبال خوبی از اثرش شده است. شخصیت اصلی نمایش را که او را باید وودی آلن قصه درنظر بگیریم، امیرمهدی ژوله بازی کرده است. شخصی که تا به حال هیچ نقش آفرینی جز چند دقیقهای استندآپ کمدی از او ندیده بودم و میتوان گفت کم و بیش در کنشها موفق بوده و در زمان کوتاه بنی اردلان بازی خوبی از او گرفته اما یک مشکل بزرگ و بزرگ در تئاتر دارد و آن نداشتن فن بیان است. هر چه ژوله در کنش ها موفق است صدای او در صحنه نمایش فاجعه بار است. ادا نکردن برخی کلمات در تندتند حرف زدنهای از جنس آلن و گم شدن صدایش در صحنه مشکلاتی است که در صحنه تئاتر او را زمین می زند هر جا که او تک دیالوگ یا کنش و ژست فیزیکال داشت مخاطب بیشتر میخندید و هر جا که او قرار بود تندتند حرف بزند و چیزی را ادا کند صحنه فرو میپاشید. برای کمدی که کلام محور است این ضعف بسیار بزرگی شناخته میشود که بنی اردلان تمهید نسبتا خوبی در موسیقی اندیشیده بود. موسیقی زنده و بزنگاه صحنه را کات میداد و برخی اوقات این تندتند حرف زدنها لااقل در موسیقی گم می شد تا در صحنه.
ضعف بزرگ دیگری که نمایش داشت اجرای بخش پروژکشن و سایهها بود. در خبرها خوانده بودم که گروه به دنبال بازیگری بوده تا نقش همفری بوگارت را بازی کند و گویا این امر محقق نشده بود و مجبو به استفاده از سایه و صدا از بلندگوی اتاق فرمان شده بودند. بلندگو هر از گاهی قطع می شد و برخی از کلمات شنیده نمیشد یا صدا و تصویر هماهنگ نبود و بدتر از آن این مشکل، ارتباط مخاطب و صحنه قطع میشد و یاد آن میافتادیم که یک نفر در سالن بگوید "آقا ماشینت را بدجایی پارک کردی!". الناز حبیبی از پس نقش کوتاهش برآمده بود و شاید بهترین بازی نمایش را بهاره رهنما انجام میداد. پژمان جمشیدی در عرصه تصویر بسیار بهتر از تئاتر است و در نمایش کلا سرش را بالا نمیآورد مشغلههایش او را سر به زیر کرده بود!
از دیگر نقاط ضعف نمایش صحنه آن است. کاش نمایشی که این حجم مخاطب دارد از صحنه نمایشیتری استفاده میکرد که در کنش ها نقش بهتری داشتند. چند لت نشان دهنده خانه و چند تکه وسایل منزل بدون هیچ نوآوری از بدترین مواجهه مخاطب با این اثر است؛ اما نمایش نقاط قوت خوبی هم دارد. در زمینه صحنه آرایی هر چقدر کمبود هست بنی اردلان هوش به خرج داده و از آکسسوارش استفاده های درستی برده که یکی از آن ها تلفن هست. تلفن در اتاق، دیسکو و سیبری. در دیسکو زن رقصنده میزانسن قرار گرفتنش بسیار خوب انتخاب شده و جای تحسین دارد.
در کنار میزانسنها جا دارد بگوییم که بنی اردلان یک کار مهمی که کرده از محدودیتها به خوبی بهره برده و چنین متنهایی که مدام از روابط زن و مرد حرف می زنند و آن ها را در فاصله کم با یکدیگر قرار می دهد اجرا را برای کارگردان با مشکل مواجه می کند اما خاطره صحنه رقص پژمان جمشیدی و تلفن قابل تحسین است. نمایش فاصله گذاری درخشانی دارد که بهاره رهنما در نقش زن دوست آلن که زمانی از نمایش معشوقه آلن نیز می شود بی ارتباط با نقاب زورو روی او اسلحه می گیرد و آلن به او می گوید نمایشنامه را اشتباه گرفته است و کاش در سالنی که دو اجرا وجود دارد یکی از بازیگران آن نمایش چنین کاری می کرد و خیلی به ضرب آهنگ کمدی در آن لحظه کمک بیشتری می کرد. در کل با تمام مشکلات باید کمدی در سالن های مهم کار شود و مخاطب کم کم احساس کند کمدی دیدن کار اشتباهی نیست و کمدی گونة سخیفی نیست این ما هستیم که می توانیم کمدی یا حتی تراژدی را سخیف اجرا کنیم.