نقد نمایش شاه لیر مسعود دلخواه؛ کارگردانی غیرخلاقانه و انتخابهای غلط
- توضیحات
- نوشته شده توسط کامبیز جهانگیری
- دسته: یادداشت تئاتر
- منتشر شده در 1397-10-09 00:51
نمایشنامه شاه لیر شاید یکی از برجستهترین نمایشهای ویلیام شکسپیر شاعر انگلیسی بعد از نمایشنامههای هملت و مکبث باشد که به موضوع طمع، سرپیچی و سبک سری انسانها در قالب تراژدی پرداخته که شخصیت مرکزی ساده لوح نمایش لیرشاه- پس از نزاع و ستیزه جویی با دختران عصیانگر و بیمهر و محبت و سرکشش –گانریل و ریگان– و پشیمانی و ندامت از رفتار خصمانه و بیخردانه با دختر کوچکش کُردلیا و با همکاری دیگر امیران و نزدیکان دربار در جنگی بزرگ با دخترانش به سرنوشت مرگ –همچون تمامی تراژدیهای شکسپیر- محکوم میشوند و پایان این نمایش اندوهگین را رغم میزنند که شاید سرمشقی برای دیگران باشد.
امروزه میتوان به جرات گفت نه تنها تمامی اهالی تئاتر داستان نمایشهای شکسپیر را میدانند، بلکه تماشاچیهای غیرتئاتری نیز با چنین نمایشنامههایی آشنا هستند. به طور مثال میدانند که نمایش شاه لیر داستان پادشاهی است که سه دختردارد و در اواخر عمرش تمامی اراضی مملکت و تاج و تخت خود را از سر سادگی به دخترانش میبخشد و خود آواره و سرگردان میشود و در نهایت جان میسپارد. حال با این توضیحات میتوان گفت که نمایش شاه لیر به کارگردانی دکتر مسعود دلخواه با تکیه بر چندین هنرپیشه مطرح و چهره سینما و تئاتر و با استفاده از موسیقی و گروه فرم؛ تنها انتظار مخاطبین عام خود را به سختی پاسخ میدهد و اهالی متخصص حوزه نمایش نیز با سرخوردگی و دل زدگی و بدون کوچکترین اندوخته هنری و اکتسابات دیداری و یا حداقل نگاهی تازه از نمایش، سالن را ترک میکنند و با ذکر این سوال که این نمایش چه نکتهای را در ذهن من نسبت به شکسپیر روشن کرد؟ به بیرون از سالن هدایت میشوند.
وقتی در جشنواره تئاتر فجرسال گذشته (1396) به تماشای نمایش هملت یکی دیگر از آثار معروف ویلیام شکسپیر به کارگردانی کریستوفر رویینگ از کشور آلمان در سالن اصلی تئاتر شهر نشستم با هملتی منحصر به فرد روبهرو شدم که شاید بتوان گفت هیچگاه و هیچکس چنین نمایشی با چنین مختصات و مشخصاتی را به روی صحنه کشور نیاورده است و به روایتی دیگر با هملتی کاملا ساخنارشکن و متفاوت چه به لحاظ شیوهی اجرای نمایش و چه به لحاظ بازی گرفتن از بازیگران و چه به لحاظ استفاده از مکان و زمان جدید در نمایش و حتی استفاده از ابزارهایی متفاوت در موسیقی، مواجه بودم. حال پس از یکسال در سالن اصلی تئاتر شهر با دیدن شاه لیر نسخه دکتر دلخواه باید تمام انتظارات از یک نمایش مدرن و امروزی و خلاقانه را کنار بگذاریم و شاهد نمایشی ساده و به دور از بازیهای تاثیرگذار و میزانسنهای خطی ، درکنار کارگردانی غیرخلاقانه باشیم.
کارگردان که خود مقالاتی در مورد ساختارشکنی منتشر کرده، نه تنها رویکردی نو و پست مدرن به متن ویلیام شکسپیر نداشته، بلکه تنها از المانها و نشانه های روز دربخشهایی ازگفتوگو تعدادی از کارکترها مانند شاه لیر و ادمود و ادگار و دیگر بازیگران نمایش استفاده کرده است تا بتواند به اندازهای اندک متن را با مشکلاتی که امروز در جامعه با آن در گریبان است، نزدیک کند.
در مورد شیوه اجرایی نمایش میتوان به جرات گفت که وی سادهترین و آسانترین شیوه ممکن را در نمایش خود استفاده کرده و صرفا رویکرد ملغمه گونهای از سبکهای نو در اجرای نمایش داشته و به عبارت دیگر از انواع و اقسام آن در نمایش استفاده شده است.
کارگردان نمایش سعی کرده با طراحی لباس امروزی به جای استفاده از لباسهای دوران الیزابت و استفاده از گروه فرم در اکثر فضاهای نمایش و بکارگیری گروههای موسیقی محلی و فولکلور در پایان هر پرده و استفاده بیجا و بدون پشتوانه از زبانهای فرانسوی و انگلیسی در قسمتهایی از گفتوگوهای نمایش، به خصوص در ورود بازیگران در پرده اول، نشان دادن حرکات و فرمهای بدنی نامناسب و اغراق شده توسط بازیگران، در کنار استفاده بیجا از بازیگرانی که نقش فیلمبردار ، صدابردار مسئول هدایت میکروفون برای دیگر بازیگران و پررنگ نمودن جنبه موسیقی و اپراخوانی در نمایش، می توان گفت سعی کرده تا یک اثر نو با عناصر یاد شده خلق کند که بسیار ناموفق عمل کرده است.
نمایش نیمه موزیکال نمای شاه لیر سعی کرده با اتکا به موسیقی و نیم نگاهی به اپرا و خوانشهای فالش بازیگران آماتورش و بکارگیری بازیگرانی با آواهایی به ظاهر موزون و ریتمیک فضایی شاد و فرحبخش را برای تماشاچی خود رقم بزند تا درمدت 210 دقیقه ای که طولانی و کسل کننده میگذرد، حوصله سر رفته را به تماشاچیان بازگرداند، ولی حتی طی کردن 15 دقیقه به عنوان آنتراکت در اواسط نمایش، خستگی و ملالت را نمیتواند از ذهنهای خسته تماشاچیان دور کند و تماشاچیان را تا پایان نمایش به انتظارسوت پایان میگذارد.
پرده ابتدایی نمایش به بدترین شکل ممکن با چیدمان فرم گونه و استایل بدن بازیگرانی که از گوشههای کناری وارد صحنه میشوند و در تمام صحنه به صورتی کاملا تکراری با فرمهای مختلف به حالتی ایستا و ساکن قرار میگیرند شکل میگیرد، تصویر مردگانی را به ما نشان میدهند که گویی کارگردان تلاش کرده از معنای اصلی نمایش و درونمایه اثر پرده بردارد که به نظر نگارنده تصویر فوق نمیتواند موضوع و تم اصلی نمایش باشد و در رساندن مفهوم اصلی اثر در صحنه فوق دچار تردید گشته و این تصویر با آمدن بازیگران دیگر نمایش مانند امیر کنت و امیر گلاستر و امیربرندی خواب را برای لحظه ای از چشمان مردگان نمایش می رباید و دوباره آنان را بخواب مصنوعی هدایت میکند.
در مورد بازیگران نمایش باید از بازیهای نامطلوب بازیگران اصلی نمایش به خصوص بازیگر نقش لیرشاه – که به نظر نگارنده انتخاب درستی به دلیل ساده لوحی و حماقتی که در چهره و شخصیت لیرشاه باید وجود داشته باشد، نیست و مضافا اینکه این نقش به لحاظ فیزیک صورت و اندام مناسب مهدی سلطانی سروستانی نیست -و هر چقدر این بازیگر توانا و تحصیل کرده که با فریادهایش سعی دارد خودش را به هر ترتیبی که شده به نقش لیر نزدیک کند، موفق نمیشود. دیگر بازیگران نمایش، دختر بزرگ شاه لیر – گانریل –که با سردی صورتش وحضور یکنواختش و دختر کوچک لیر –کردلیا – که هنوز توان درست راه رفتن و درست ایستادن بر صحنه نمایش را نیاموخته، بر کاستی های نمایش می افزایند و تنها ایفاگران نقش دختر دوم لیر – ریگان – الهام پاوه نژاد - و پسر ناخلف و حرام زاده امیر گلاستر – ادماند – توانسته اند بخوبی از پس نقش هایشان بر بیایند و تسلط خود را در بازیگری به دیگران نشان دهند و در کل میتوان گفت که کارگردان در هدایت بازیگران برای رسیدن به نقش ها ناموفق بوده است.
درباره طراحی صحنه باید گفت که نمایش با استفاده از چند پرده سفید که از بالای صحنه آویزان شده و در کف صحنه چند پلهای که در طول صحنه با رنگ سیاه ایجاد شده است از طراحی صحنهای بسیار ساده و یکنواخت رنج میبرد، هر چند کارگردان سعی کرده تا با استفاده از نورپردازیهای رنگی در جای جای صحنه خلأ بوجود امده را جبران کند ولی در این مورد نیز موفق نبوده است.
در پایان باید از زحمات بی دریغ کلیه عوامل صحنه که نزدیک به یکصد نفر در این پروژه عظیم شرکت نمودهاند قدر دانی و تشکر کرد و امیدوار بود که این نمایش خود تجربهای برای کسانی باشد که شاید برای اولین بار پا بر روی سن اصلی تئاتر شهر میگذارند و هرگز تا به حال از نزدیک این مکان مهم تئاتری را از نزدیک ندیدهاند.
دیدگاهها