پرونده شهریورماه - سینمای اخلاقی الخاندرو گونزالس ایناریتو + نقد تمام آثار
- توضیحات
برای خواندن نقد هر یک از آثار ایناریتو بر روی عکس آن کلیک نمایید
درباره الخاندرو گونزالس ایناریتو
آلخاندرو گونزالس ایناریتو Alejandro González Iñárritu متولد 15 اگوست 1963 اولین کارگردان تاریخ سینمای مکزیک است که موفقیتهای مختلفی را کسب کرده است. او به عنوان یک دی.جی در سال 1984 در ایستگاه رادیویی مكزیك مشغول فعالیتهای موسیقی و اجرای ترانهها شد. در سال 1988 به تحصیل سینما و تئاتر پرداخت و تا سال 1990 برای شش فیلم مكزیكی تدوین و میكس صدا انجام داد. ایناریتو در دههی 90 به یكی از جوانترین تهیهكنندههای تلوزیونی Televisa -یكی از شركتهای مهم تلوزیونی مكزیك- بدل شد.
الخاندروی 30 ساله با تاسیس شركت فیلمسازی Zeta Films كمپانی «تلویزا» را ترك كرد و در شركت خودش به تهیه و اجرای آگهیهای تبلیغاتی پرداخت. ترفندهایش بعدها در فیلمهایش به تصویر كشیده شدند. او سپس تحت تعلیم لودویك ماركولز لهستانی به فراگیری سینما پرداخت. اولین فیلم نیمه بلندش در شركت «تلویزا» با همكاری یك بازیگر اسپانیایی به نام میگوئل بوزه در سال 1995 با عنوان Detras del Dinero جلوی دوربین رفت. اولین فیلم بلند او كه بعد از تلاش فراوان در پیدا كردن داستان مناسب و با همراهی فیلمنامهنویسی بنام گیرمو آریاگا با محوریت شهر مكزیكوسیتی جلوی دوربین رفت عشق سگی Love’s Bitch نام داشت. این فیلم پس از کسب جایزه هفته منتقدین کن نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی شد و جایزه بافتا بهترین فیلم خارجی را کسب کرد. عشق سگی تنها ایناریتو را بر سر زبانها نینداخت؛ بلکه در کنار او گائل گارسیا برنال یک شبه ره صد ساله را رفت. او توانست پس از این فیلم در فیلمهای بزرگی در دهه اول قرن بیست و یک به لطف نقشافرینی در عشق سگی بازی کند، که از این بین میتوان به همکاری با فرانسیس فورد کاپولا، پدرو المادوار و هکتور بابنکو اشاره کرد.
ایناریتو در سال 2002 در ساخت مستندی دربارهی تاثیرات حمله تروریستی یازده سپتامبر همكاری كرد و همین امر بیش از پیش باعث شد درهای هالیوود به رویش گشوده شوند. او در آمریکا 21 گرم را با بازی شان پن، نائومی واتس و بنیسیو دلتورو جلوی دوربین برد. او در فیلمهایش نشان داد به شدت کارگردانی اخلاقگرا است و 21 گرم در ادامه حکایات اخلاقی او تجربه در فرم روایی را پررنگ میکند. شهرت و محبوبیت ایناریتو در جهان و بیشتر در کشورمان از همین فیلم شروع شد و خیلیها جذب فیلم دوم او شدند در صورتیکه او در فیلم اولش با استفاده از یک فرم روایی توانست سه داستان را با یک مضمون و موتیف تصادف به خوبی درتعامل با یکدیگر روایت کند. یکی از ابزار موفقیت فیلمهای ایناریتو همکاری با نویسنده خوشفکری چون گیرمو آریاگا بود که در هنگام نگارش فیلم سوم با ایناریتو به مشکل برخورد و حس کرد به اندازه کافی به نقش او در فیلمهای ایناریتو پرداخته نشده است.
آری! همینطور هم بود. ادامه فیلمهای اخلاقگرای ایناریتو و آخرین همکاری او با آریاگا در بابل Babelرقم خورد. داستانهای مختلفی در کشورهای مختلف با تم زبان و فرامنطقهای بودن مفاهیم اخلاقی و انسانی یک فیلم به یادماندنی دیگر از او را رقم زد اما فیلمنامه همچون دو فیلم قبلی منتقدان را راضی نکرد. بابل جایزه بهترین کارگردانی و جایزه فیپرشی جشنواره کن را برای ایناریتو به همراه آورد و در جوایز سال 2007 گلدن گلوب نیز به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد و اما باز هم در اسکار با وجود نامزدی خود ایناریتو دست خالی بازگشت.
فیلم آخر ایناریتو در سال 2010 برای اولین بار همچون اغلب فیلمهایش در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. زیبا Biutiful نام این اثر بود که ایناریتو را از سنت هالیوود جدا کرد و به بارسلونا برد تا روایت اخلاقی دیگر را در چند روز پایانی مردی روایت کند که با مشکلات مختلفی روبرو است. فیلمی که ما را به دنیای برزخ و اعتقاد ژرف اخلاقی و انسانی ایناریتو میکشاند.
منتقدان بیهوده برای جداشدنش از آریاگا ناراحت نبودند؛ زیبا گرچه یکی از قویترین ایدئولوژیهای فیلمهای او را دارد اما فیلمنامهاش درست پاشنه آشیل آن شده است. مفاهیم زیادی پشت سر هم روایت میشود که جمعبندی انها کار را برای کارگردان سخت کرده است.
ایناریتو در ابتدای ظهورش به عنوان یکی از طرفداران و تأثیرگرفتهگان سنت تارانتینو به حساب میآمد اما با گذشت یک دهه از جریان فیلمسازیش حال برای خود شخصیت قابل توجهی در فیلمسازی به حساب میآید.
دیدگاهها
من به عنوان خواننده عام و البته سینما دوست، علاقه مندم تا تحلیل هایی دقیق، به دور از کلی گویی بخوانم..
نوشتار ِ نقدهایی که گذشت، زیبا بود. اما معمولا انتظار داریم تا با بحثی کارآمد و دقیق ادراک و فهممان از آثار گسترش دهیم.
ضمن تشکر و سپاس از تلاش همه دوستان و همکاران این مجموعه، ارزوی سربلندی و سرافرازی هم وطنانم را دارم.
ایناریتو فیلمساز محبوبمه