هنر انسان گرایانه ی چاپلین
- توضیحات
چاپلین چهره محبوب همه دورانهاست. هنر چاپلین به خاطر سرشت انسان دوستانهاش پا به پای آرمانهای اصیل جامعه بشری، زنده خواهد ماند. از این رو بی مورد نیست که کارنامه پربار زندگی او را ورق بزنیم.
چارلز اسپنسر چاپلین در ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ در یکی از محله های لندن دیده به جهان گشود. کودکی او در تیره روزی گذشت. خود او یادآور شده که فضای سیاه آثار نویسنده بزرگ مورد علاقهاش چارلز دیکنز را در کودکی تجربه کرده است و به دلیل فقر، از تحصیل محروم ماند. مادرش بازیگر تئاتر بود و چاپلین با راهنمایی او، راه خود را به دنیای نمایش باز کرد و در تئاترهای خیابانی با حرکات ظریف، استعداد بی مانندی از خود نشان داد. در سال ۱۹۰۸ به همراه گروههای تئاتری در اروپا به سفر پرداخت و سرانجام به امریکا رفت و در امریکا هنر بازیگری خود را به ویژه در عرصه کمدی به نمایش گذاشت.
چاپلین از سال ۱۹۱۴ خلاقیت خود را بروز داد و به نگارش فیلمنامه و کارگردانی پرداخت. در اواخر همین سال بود که تیپ معروف " چارلی " را آفرید که با عصای نازک، سبیل باریک، شلوار گشاد و کفشهای بزرگش به ماندگارترین نماد سینما بدل شد. از همین تاریخ حرکات نرم و ماهرانه او، الگویی پایدار در سینما به جا گذاشت. با فیلمهای کوتاهی که در سال های ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ تهیه کرد، به شهرت فراوان دست یافت. فیلمهای کار جدید او ، قهرمان،فقیر، بانک و پلیس از جمله آثار او در این دوره هستند.
در سال ۱۹۱۷ با پشتوانه اعتباری که استقلال هنری بیشتری را برای او به ارمغان آورده بود، فیلمهای مامور آتش نشانی، مهاجر و خیابان آرام را ساخت. از این زمان ثابت کرد کمدی او تنها هنری سرگرم کننده نیست، بلکه خنده در دست او حربهای برای دفاع از محرومان است. با پیشرفت استیل بازیگری و مهارت فیلمسازیش، بر ژرفبینی اجتماعی او نیز افزوده میشد. از سال ۱۹۱۷ به بعد تمام فیلمهای او آشکارا سیاسی بود. او بیش از هر چیز در برابر تضاد طبقاتی حساس بود و به زودی خود را به عنوان یار دلسوز زحمتکشان معرفی کرد. در سال ۱۹۱۸ با دو فیلم زندگی سگی و پیش فنگ دید اجتماعی او به اوج شکوفایی رسید. چاپلین در سالهای بعد، فیلمهای پسر بچه، طبقه بیکاره، روز حقوق و زائر را تهیه کرد. چاپلین در سال ۱۹۲۴ اولین فیلم بلند خود جویندگان طلا و طی چند سال بعد سیرک و روشناییهای شهر را کارگردانی کرد. از این پس او علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، به تصنیف موسیقی فیلمهای خود نیز پرداخت.
فیلم عصر جدید که چاپلین آن را در سال ۱۹۳۴ به اتمام رساند یکی از شاهکارهای اوست و در فیلم بعدی خود به نام دیکتاتور بزرگ حماقت همهی دیکتاتورها را عیان ساخت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، فیلم بعدی چاپلین با عنوان موسیو وردو به امریکا رسید. فیلم توقیف شد و خود چاپلین از سوی دادگاه احضار شد. چاپلین که برای تهیه فیلم خود به فرانسه رفته بود، به عنوان اعتراض تا ۲۵ سال بعد پا به امریکا نگذاشت. فیلم بعدی او لایم لایت نیز در امریکا به نمایش در نیامد و تنها بیست سال بعد بود که امریکا فیلم را به روی پرده برد و به آن جایزه اسکار داد. هم چنین چاپلین در سال ۱۹۵۶ فیلم ارزنده سلطانی در نیویورک را ساخت.
هنر فنا ناپذیر چاپلین را باید با دید ژرفتری نگریست. کمدی شاد فیلمهای اولیه او به تدریج به طنز عمیق زائر و جویندگان طلا میرسد و سپس به هجوم تلخ موسیو وردو و لایم لایت میانجامد. قدرت آفرینش چاپلین به خاطر اندیشههای اجتماعی آن بود. هر یک از آفتهای جامعه در آثار او، نمودی موثر و گیرا یافته است. در پسر بچه و زندگی سگی ماهیت زشت تهیدستی را به نمایش گذاشت. در جویندگان طلا و روشنایی های شهر فاجعه شکاف طبقاتی را نشان داد. در مهاجر و عصر جدید فریب دموکراسی بورژوایی را افشا کرد. در زائر و طبقه بیکاره انحطاط روحانیون کاتولیک را رسوا نمود. در پیش فنگ و دیکتاتور بزرگ نقاب از چهره قدرتمندانی برداشت که با شعارهای حیلهگرانه، فرزندان محرومان را در میدانهای جنگ قربانی اهداف خود میکنند و سرانجام در موسیو وردو و سلطانی در نیویورک تسلط فاشیسم را بر سیستم اجتماعی و نظام حقوقی باز نمود.
چاپلین در زندگی پر بار خود تنها هنرمندی آزاده نبود. او در عین حال منادی خستگی ناپذیر پیشرفت اجتماعی بود. چاپلین در سراسر زندگی خود از هواداران پی گیر صلح ملتها بود. دردهایی که چاپلین با آن صداقت و شجاعت از آن ها سخن می گفت، همچنان برجا هستند.
دیدگاهها