اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

چگونه لنی ریفنشتال نگاه ما به المپیک را متحول کرد

 

لنی ریفنشتال

 

مستند لنی ریفنشتال در مورد مسابقات المپیک ۱۹۳۶ برلین، تبلیغات سیاسی آلمان نازی است یا بهترین فیلمی که در تاریخ در مورد ورزش ساخته شده است؟
در فیلم "نژاد" به کارگردانی استیون هاپکینز در مورد زندگی دونده سرعت آمریکایی جسی اونز (با بازی استفان جیمز) نشان داده می‌شود که درست در لحظه‌ای که جسی اونز قرار است در مسابقه دو ۲۰۰ متر رقابت کند و لنی ریفنشتال (با بازی کاریس فون هاوتن) قصد دارد از او فیلمبرداری کند، جوزف گوبلز وزیر تبلیغات دولت آلمان نازی تاکید می‌کند که دوربین‌ها را خاموش کنند.


او نمی‌خواهد جهانیان ببینند که ورزیده‌ترین ابرانسان‌های آلمان نازی در این مسابقه از یک دونده آمریکایی- آفریقایی جا می‌مانند. اما لنی ریفنشتال به حرف گوبلز گوش نمی‌کند. او مصمم است که فیلم مستندش از مسابقات المپیک اثری زیبا، حقیقی و ماندگار باشد، چه هیتلر آن را تایید کند و یا نکند. اما آیا این صحنه که در فیلم "نژاد" محصول ۲۰۱۶ نشان داده می‌شود واقعیت دارد؟ آیا واقعا در مستند دو قسمتی لنی ریفنشتال با عنوان "المپیاد" پیروزی‌های جسی اونز بر رقبای آریایی او ضبط شده و این حقیقت دارد که به عنوان شاهکاری که فیلمسازی در مورد ورزش را متحول کرده مورد ستایش قرار گرفته است؟ (در سال ۱۹۵۵ فقط یک دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم، گروهی از کارگردانان هالیوود آنرا به عنوان یکی از ده فیلم برتر تاریخ سینما برگزیدند.) هنوز هم پس از گذشت ۸۰ سال از مسابقات المپیک برلین مورخان سینما در این مورد بحث می‌کنند که آیا لنی ریفنشتال از هیتلر و گوبلز سرپیچی می‌کرد و یا دقیقا همان کاری را می‌کرد که آنها می‌خواستند.


در مورد فیلم‌های قبلی ریفنشتال ابهام کمتری وجود دارد. مشهورترین دستاورد هلن برتا آمالی ریفنشتال فیلمی است به نام "پیروزی اراده" که روایت وحشتناک و گیرایی از کنگره حزب نازی آلمان در سال ۱۹۳۴ در شهر نورنبرگ است.
این فیلم چنان عظیم، بلندپرواز و گیرا است که در نظرسنجی سال ۲۰۱۴ مجله سایت‌اند ساوند در میان بهترین مستندهای تاریخ سینما در رتبه نوزدهم قرار گرفت.


ولی در عین حال یکی از مهمترین آثار تبلیغات سیاسی آلمان نازی است. این مستند که با تیتر بزرگ "بازتولد آلمان" شروع می‌شود، به بیننده اینطور وانمود می‌کند که هیتلر کسی نیست جز ناجی خداگونه آلمان. البته او هیچگاه اعتراف نکرد که هدفش نشان دادن چنین چیزی بوده است. او سالها بعد گفت: "همه چیز در این فیلم حقیقت دارد. هیچ اظهار نظر جانبدارانه‌ای درآن وجود ندارد. فقط تاریخ است. یک فیلم منحصرا تاریخی است."


کنترل مطلق


پیشوای آلمان چنان از این "فیلم منحصرا تاریخی" خوشنود شد که طرح بزرگتر و پر خرج تری به ریفنشتال سپرد: بخش اول المپیاد: جشنواره ملل و بخش دوم المپیاد:جشنواره زیبایی. هدف این فیلم فقط حکایت مسابقات المپیک برلین نبود بلکه تعمقی بود در تمام جنبه‌های این بازیها و همه آنچه که آلمان می‌تواند به آن دست یابد.


دیوید گلدبلت در کتاب جدید خود با عنوان "المپیک، بازی ها" می‌نویسد: "المپیاد از جنبه‌های گوناگون قالب فیلم‌های مربوط به المپیک را شکست. نکته اول این است که ریفنشتال از حمایت فعال برگزارکنندگان مسابقات برخوردار بود که هیچ فیلمساز دیگری آنرا نداشت. او به همه جا دسترسی و کنترل مطلق داشت و بودجه هنگفت و خدمه بزرگی در اختیار او بود. نکته دوم این است که از زاویه فنی و ظرافت‌های سینمایی هیج فیلم دیگری با آن قابل مقایسه نبود.»
بخش اول فیلم با گشت و گذاری عرفانی در ویرانه‌ها و از میان مجسمه‌های یونان باستان آغاز می‌شود. بعد مجسمه‌ها به ورزشکاران و رقصندگانی تغییر شکل می‌دهند و خود ریفنشتال نیز یکی از آنان است. فیلم درادامه با گذر از زمان و فضا به لحظه روشن شدن مشعل المپیک برلین می‌رسد. (نماد مشعل در المپیک سال ۱۹۳۶ ابداع شد.)


پس از مراسم عظیم افتتاح مسابقات، فیلم المپیاد با سرعت رویدادهای داخل و خارج ورزشگاهها را با مرور حوادث مهم نشان می‌دهد. حرکت جذاب فیلم، گفتار پرهیجان متن و موسیقی متن مهیجی که هربرت ویندت برای آن ساخته هیچگاه متوقف نمی‌شود. در حکایت درخشنده‌ای که ریفنشتال برای بیننده خلق کرده تک تک حوادث و برنامه‌های پیچیده‌ای که فیلمبرداری شده‌اند، چه اجتماعات سیاسی و چه جشن‌های ورزشی، همه مثل ساعت با دقت و بدون هیچ تاخیری به نمایش درمی‌آیند و هیچ صحنه‌ای وجود ندارد که سرگرم کننده نباشد. آلفرد هیچکاک زمانی گفته بود: "درام چیزی نیست جز زندگی با حذف قسمت‌های ملال آور آن". و از این لحاظ ریفنشتال را می‌توان در کنار درام آفرینان بزرگ سینما قرار داد.


یکی از کاستی‌های برجسته فیلم این است که کارگردان به جنبه‌های رقابتی مسابقات علاقه ای نشان نمی‌دهد. او در مورد ورزشکارانی که ممکن است در مسابقات پیروز شوند هیچ هیجانی خلق نمی‌کند. تنها دلمشغولی او این است که با استفاده از صحنه‌های حرکت آرام، تعداد خیره کننده زوایای فیلمبرداری و کلوز آپ‌های افراطی که بعدها ضبط شده و به فیلم افزوده شده‌اند، همه ورزشکاران را به موضوع‌های سینمایی جذاب بدل کند.


در طول فیلم هر جا که بیننده به حالت هیپنوتیزم نزدیک می‌شود با فریادهای هیتلر، کف زدن و تشویق‌های او هنگام پیروزی ورزشکاران آلمانی و ضرب گرفتن روی زانوهایش هنگامی که آنها شکست می‌خوردند به واقعیت پرتاب می‌شود. به گفته منتقدان ریفنشتال در این میان پرده‌های خیلی واضح تلاش هدفمندی کرده تا چهره ای انسانی به یک دیکتاتور بی‌رحم بدهد. ولی اتهامی است که نمی‌توان آنرا اثبات کرد. به چشم بیننده معمولی به نظر می‌آید که تصویر واقعی از هیتلر را نشان می‌دهد.


علاوه بر این در دفاع از ریفنشتال باید گفت تصویری که از جسی اونز دونده سیاهپوست آمریکایی ارائه می‌دهد مثبت است. راوی فیلم بارها او را به عنوان "سریع ترین مرد جهان" خطاب می‌کند و علاوه بر صحنه دریافت هر چهار مدال این فیلم چهره بشاش اونز رو به دوربین را هم نشان می‌دهد. علاوه بر این او تنها ورزشکار سیاهپوستی نیست که در این فیلم نشان داده می‌شود. با توجه به آنچه که در مورد آلمان نازی می‌دانیم تمرکز و وسواس این فیلم روی مسئله نژاد هراسناک است. به عنوان مثال راوی فیلم در مورد فینال دو ۸۰۰ متر می‌گوید:"دو دونده سیاه در مقابل قویترین‌های نژاد سفید."


ولی این تمرکز روی مسئله نژاد نتیجه معکوس هم داشت. به عنوان مثال در فینال دو ۸۰۰ متر "دو دونده سیاه" به نامهای جان وود راف و فیل ادواردز اول و سوم شدند. بعید است که این صحنه فیلم برای تبلیغات و ایده‌های نازی ها مفید بوده باشد.

 

فرضیه بازی


فیلم المپیاد به همان اندازه که آلمان نازی را می‌ستاید می‌تواند ستایشی از ترکیب نژادی متنوع آمریکا تلقی شود. ریفنشتال بارها در این فیلم روی پیروزی آمریکایی‌ها تمرکز می‌کند. و در دو صحنه فیلم تصویر پرچم آمریکا را روی پیکر یک ورزشکار خوش قیافه و برنده مدال منعکس می‌کند. او در عین حال که می‌خواست هیتلر را تحت تاثیر قرار دهد به کار در هالیوود نیز چشم داشت.


او هیچگاه در هالیوود کاری پیدا نکرد. درست پس از ورود او به نیویورک برای تبلیغ و اکران فیلم المپیاد در نوامبر سال ۱۹۳۸ خبر اجرای طرح کریستالناخت ( شب بلورین) به آمریکا رسید. بیش از هزار کنیسه در قلمرو رایش در یک شب به آتش کشیده شد، هزاران مغازه و شرکت یهودیان مورد حمله قرار گرفت و غارت شد و حدود ۳۰ هزار یهودی به اردوگاههای کار اجباری منتقل شدند.


پس از آنکه ریفنشتال به روزنامه‌های آمریکایی گفت که این اخبار را باور نمی‌کند رئیس هیچ استودیوی هالیوودی به غیر از والت دیزینی حاضر نشد با او دیدار کند. او به آلمان بازگشت و کار روی یک درام تاریخی به نام "سرزمین پست" (سرزمین ژرف) را شروع کرد. در یک شکایت قضایی در سال ۲۰۰۲ ادعا شد که او برای تهیه این فیلم از کولی‌هایی به عنوان سیاهی لشگر استفاده کرده که پس از پایان فیلمبرداری به اردوگاه مرگ آشویتس منتقل شدند. (پس از صدور بیانیه علنی از سوی ریفنشتال که در آن گفت تمامی این سیاهی لشگرها از مرگ جان سالم به در برده‌اند، پرونده شکایت بسته شد.)


زندگی طولانی ریفنشتال پس از پایان جنگ عجیب بود. او هیچگاه به عنوان یک نازی محکوم نشد و مرتب از کسانی که او را متهم کردند شکایت می‌کرد. ولی نتوانست لکه ننگ هیتلر را پاک کند. با وجودی که او یکی از فیلمسازهای بزرگ تاریخ تلقی می‌شود، فقط یک فیلم دیگر ساخت به نام "برداشت‌هایی در زیر آب" که در سال ۲۰۰۲ اکران شد. او یک سال بعد در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت.


زندگینامه نویس ریفنشتال در سالهای اخیر به این نتیجه رسیده است که ارتباط این فیلمساز با هیتلر و گوبلز از آنچه او ادعا می‌کرد نزدیک‌تر بوده است. ولی اشتباه است که فیلم المپیاد را اساسا به عنوان یک فیلم تبلیغاتی آلمان نازی تقبیح کنیم. چنین نیست.


در حقیقت جنبه‌هایی از این فیلم که ویژگی‌های نازی گونه دارند جز ذات مسابقات المپیک هستند، مثل ستودن پیکرهای انسانی بی عیب و نقض، بازگشت عرفانی به دوران باستان و بالاخره تقسیم جهان به قطعات جداگانه ای که هر یک زیر پرچم خود به رقابت می‌پردازند. حقیقت تلخ این است که نمادهای المپیک هیچگاه از نمادهای نازی فاصله چندانی نداشته‌اند چه ریفنشتال در خلق آنها دخالت داشته و یا نداشته باشد.

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما