دریچه / تحلیلی بر عنوانبندی «برخورد خیلی نزدیک»
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: تحلیل سینمای ایران
- منتشر شده در 1389-12-19 15:23
عنوانبندی آغازین فیلم از اهمیت خاصی در سینما برخوردار است که شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد و با بیسلیقگی از کنار آن عبور کنیم. اگر یادمان باشد الوی در آنی هال در تماشای فیلمی از برگمان میگوید: «همیشه فیلمها را از اولین تا آخرین نما تماشا میکند و به دیدن فیلمی که عنوانبندیاش گذشته باشد نمیرود.» عنوانبندی آغازین اهمیت بسیاری به عنوان دریچه ورودی مواجهه فکری و عاطفی مخاطب با جهان متن خواهد داشت. بارها هنگام گذر از فروشگاههای فیلم متوجه انتخاب مشتریها از کاور فیلم شدهام یا قطعا برخی از ما هنگام خرید کتاب حتما فهرست یا چکیده آن را مطالعه میکنیم، پس با توجه به توضیحات فوق حس میکنم ضرورت عنوانبندی آغازین از اهمیت خاصی برخوردار است و بر این اساس میتوانیم به سراغ بدنه اصلی مقاله گام برداریم.
هدف و روش تحقیق: هدف از این بررسی، نقش یا کارکرد نشانهای عنوانبندی آغازین فیلم برخورد خیلی نزدیک میباشد. برای بررسی ساختار عنوانبندی آغازین، رابطه و مناسبات دلالتی آن را با متن اصلی بر اساس نظریات ساختگرایان خصوصا ژرار ژنت تحلیل خواهیم کرد.
برای مباحث آموزشی که جزء رسالات سایت «آکادمی هنر» هم میباشد ابتدا انواع عنوانبندی را دسته بندی میکنیم:
1- بدون عنوانبندی: برخی از فیلمها بدون داشتن عنوانبندی و فقط با نام کمپانی یا کارگردان آغاز میگردند. (مانند مورد عجیب بنجامین باتون)
2- یک عنوان: تنها نام فیلم بر پرده نمایش به عنوان عنوانبندی مشخص میشود. (مانند قوی سیاه)
3- عنوانبندی کوتاه: عنوانبندی در حد چند اسم که اغلب در فیلمهای مستقل دیده میشود (مانند ولنتاین آبی)
4- عنوانبندی کلاسیک: عناوین تنها بر روی یک صفحه سیاه نمایش داده میشد
5- عنوانبندی سرد: اغلب فیلمهای معاصر ابتدا مخاطب را وارد ماجرا کرده و سپس عنوانبندی نمایان میشود.
6- عناوینی که بر روی فیلم نقش میبندند: در اغلب فیلمها خصوصا سینمای کشور خودمان شاهد چنین امری هستیم
7- عنوانبندی ثابت بر روی یک پلان: گاه به جای صفحهای سیاه در زیر عناوین، پلانی نشان داده میشود، عناوین بر روی آن نقش میبندند و به یکباره فیلم از همان پلان آغاز میگردد. (مانند کپی برابر اصل ساخته عباس کیارستمی)
8- عناوین آغشته به تصاویر: به طرق مختلف با توجه به ضرباهنگ فیلم عناوین به صورت نمای اینسرت لابلای تصاویر قرار میگیرد.
9- عناوین فیلمهایی که از هنرهای دیگر وام گرفته اند که میتواند از جنس بینارسانه –صداها ساخته فرزاد موتمن-، بیناژانریت –شش نفر زیر باران ساخته علی عطشانی- یا هر فیلم، کارتون، نقاشی، عکس یا متن دیگری باشد. مانند فیلمهایی که از کامیک استریپها اقتباس میشوند. (روح ساخته فرانک میلر و اردنگی ساخته متئو وان)
حال با این دسته بندی میتوان نوع عنوانبندی برخورد خیلی نزدیک را مشخص کنیم. عنوانبندی برخورد خیلی نزدیک از نوع عنوانبندی سرد میباشد. ابتدا رخدادی را به تصویر میکشد که ناشی از تصادف نرگس و ناهید دو شخصیت اصلی فیلم میباشند. فیلمساز با دلالتپردازی عنوانبندی نمیخواهد پیشفرض قضاوتی را به مخاطب خود بدهد بلکه با یک نمای عمومی از شهر و سپس صحنهای از تصادف جرقه متن را زده است. در صحنه آغازین هر چهار شخصیت اصلی داستان که رابطه آنها به سمت یک رابطه مربع شکل میرود حضور دارند. عنوانبندی فیلم پس از صحنهای از مسعود، کاوه و عروسک دوقلو آغاز میگردد. صحنه آغازین سکانسی پس از شکل گرفتن خط اصلی روایت است. پس ماجرای اصلی شکل گرفته و ما به یکباره با یک صحنه تصادف و حضور پلیس مواجه میشویم. در اولین تلقی برای ما خصوصیات ژانری و حتی روابط شخصیتها، بازنمایی میشود.
عنوانبندی از یک لحاظ پیشفرضهای شکل گرفته مخاطب از صحنههای آغازین را سست کرده و از سویی دیگر کارکرد پیرامتنی برای کلیت متن خواهد داشت. ژنت پیرامتن را به عنوان یک «متن تعین ناپذیر» یا «آن ناحیه ابهام» در نظر میگیرد.[2] در برخورد خیلی نزدیک با حال و هوایی معمایی، صحنه تصادف و حضور پلیس روبرو بودهایم. به یکباره از رابطه حسی-ادراکی دو عروسک به صورت استعاری استفاده میشود و موزیکی فانتزی با فونتی نامتناسب صحنه آغازین مشاهده میشود. این بدان معنی است که مؤلف از نوع قلم حروف و موسیقی ابزاری برای همان ناحیه ابهام که پیرامتنی از کل فیلم میباشد استفاده کند. موسیقی، نوع قلم و عنوان اصلی فیلم صحنه آغازین را پس میزند. فیلمی که تلقی ابتدایی بر معمایی یا پلیسی بودن آن است به یکباره مایههایی از فانتزی به خود میگیرد. اسامی بازیگران دو به دو به یکدیگر برخورد میکنند و باز هم پنداری دیگر را ایجاد میکنند، اینکه با چه فیلمی روبرو هستیم. فیلم از تمهید تعلیق در درون متن خود به خوبی بهره برده است و عنوانبندی خود بدل به یک تمهید تعلیق از تشخیص نوع فیلم خواهد شد. اینکه مخاطب لحظات عاطفی، کمدی و فانتزی یک درام معمایی را بپذیرد.
عنوانبندی معمولا چه زمانی بر صفحه نمایش پرده نقرهای دیده میشود. زمانی که مخاطب با کناردستی خود همچنان در حال صحبت است؟ زمانی که چراغها روشن است و هنوز جای خود را در روی صندلیها پیدا نکرده است؟ عنوانبندی آغازین باید کارکردی داشته باشد که مخاطب را در نقاط گذار بیرون و درون متن قرار دهد. همانطور که ژنت عقیده دارد: «از یک سو به درون یا متن داستانی حرکت کند و از سویی دیگر به بیرون یا گفتمان جهان دربارهی متن.» (همان) سرگرد گرامی افسر بازبین پرونده تصادف در ابتدا پیامی به مخاطب در مورد هدایت زندگی میدهد. پیامی که مخاطب را ارجاع به جهان بیرونی متن و زندگی خود میدهد از سویی دیگر او از مخاطب میخواهد با داستانی همراه باشد که قرار بر روایت آن در همین راستا است. روایتی که به صحنه تصادف و عنوانبندی برای گذار مخاطب از این دو جهان از گفتمانی دوپهلو با وجه فرازبانی ختم میشود.
نوع برخورد اسمها به یکدیگر و حالت قرارگیری آنها به نوعی اصل عدم قطعیت را تداعی میکند. اینکه حقیقت نهایی هیچ چیز قابل ادراک نیست و هیچکس ذرهای به کمال راه نمییابد.[3] این تلقی همان بازی و تعلیق با پیشفرضهای ما است. همه ما بدون پیشانگاشتهای خود با هیچ مسئلهای مواجه نمیشویم.[4] این پیشفرضهای ما میباشد که میتواند در تأویل ما نقش اساسی بازی کند. سست ساختن پندار ما از ژانر با موسیقی و نوع قلم نوشتهها که در فوق شرح آن رفت در کنار متنی قرار میگیرد که در پس عنوانبندی خواهد آمد و آن چیزی جز روابط شخصیتهای داستان نمیباشد. تلقی ما از رابطهای که بین مسعود و ناهید شکل میگیرد. رابطهای عاشقانه بین این دو نفر حاصل میشود یا تنها مسعود خواهان بازیای برای ارضای خود بوده است. نرگس قصد کشتن دوستش را داشته یا قرصهایی که ناهید مصرف کرده سبب برخورد شده است. این پاسخهایی است که در جهان خارج از متن در انگارههای ما شکل میگیرند. هیچ چیز به سمت غایت خود نمیرود بلکه پایههای آن سست است. با وجود برقراری رابطه مجدد نرگس و مسعود آن زندگی شرایط عاشقانه گذشته را نخواهد داشت.
در انتهای تحلیل عنوانبندی، جای دارد که به «عنوان فیلم» به مثابه خرده رمزی از متن عنوانبندی و متن اصلی بپردازیم. عنوان فیلم «برخورد خیلی نزدیک» است. ابتدا «برخورد نزدیک» بر روی صفحه نمایش داده میشود سپس با باز شدن یک آکلاد واژه «خیلی» به آن اضافه خواهد شد. نوع قرارگیری این عنوان هم حکم بر عدم قطعیت و هم به نوع ساختار عنوانبندی برمیگردد. فیلم با برخورد دو اتومبیل آغاز و در نهایت با برخورد دو اتومبیل دیگر پایان مییابد. برخوردها و روابط گاه از نزدیک بودن هم پیشی میگیرد. برخورد نزدیک دو اتومبیل در کنار رابطه خیلی نزدیک نرگس و ناهید میباشد که نمود آن در یک عروسک دوقلو است که عنوانبندی از آن آغاز میگردد. شهرآورد قرمز و آبی پایتخت خود برخورد نزدیکی است که در پسزمینه آن دست گروهبان قزلایاق با شیر قرمز رنگ آب میسوزد. پس نزدیک بودن از پس حوادث میآید و به همین دلیل بعدا و در یک آکلاد اضافه میگردد. ماواقع هم در کل در بین دو نقطه برخورد و در داستانی از نقل سرگرد میگذرد که کارکرد این عنوان بیشتر خودنمایی میکند. در نتیجه عنوانبندی برخورد خیلی نزدیک به عنوان پیشمتن وابسته و مستقل از پیشمتن خود ویژگی خودواساز متن را به حرکت وامیدارد. این عنوانبندی سرد هم قابلیت دلالتپردازی متن را به چالش میکشد هم قدرت تأویل آن را گسترش میدهد.
[1] فیلم برخورد خیلی نزدیک دارای یکی از بهترین فیلمنامههای سینمای ایران است که در حال حاضر بر پرده سینماهای تهران میباشد و اقشار مختلف دانشجویان هنر از این فیلم استقبال کردهاند. برای خواندن نقد اصلی بنده در مورد این فیلم لطفا کتاب فیلمنامه را که تا پایان سال 89 از نشر دامون منتشر خواهد شد بخوانید.
[2] Genette, Gerard (1997): Paratexts: Paratexts, Threshold of Interpretation, Trans: Jane E.Lewin, Foreward by Richard Machasey. Cambridge University Press
[3] از نظریات هربرت اسپنسر در کتاب اصول اولیه. (نظریه اصل عدم قطعیت در فیزیک کاربرد بسیاری یافت و توسط ورنر هایزنبرگ پدر فیزیک کوانتوم تبیین یافت.)
[4] از نظریات گاد آمر در مبحث افقهای تعبیری در علم هرمنوتیک
دیدگاهها
دم شما گرم