وقتی معقول محسوس میشود
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: تحلیل سینمای ایران
- منتشر شده در 1389-08-02 16:37
در اولین مواجهه با اثری که به سیره و صورت انبیاء الهی (ع) میپردازد یک مسئله اصلی طرح میگردد. مرز بین هنر و واقعیت در خلق چنین آثاری کجاست؟ کدام باید مبنی قرار گیرد تا معقول محسوس شود؟
نگرش غربی به طور معمول واقعیت داستانهای پیامبران را به بهانه خلق یک قصه هنری با دخیل کردن عنصر خیال تحریف میکند. به عنوان نمونه فیلم شاه دیوید طوری به داستان حضرت داود (ع) میپردازد که تنها قصهپردازی بر محور یک پادشاه اهمیت داشته باشد. تصویری که از داود (ع) در این فیلم برای مخاطب شکل میگیرد یک اسطوره و یک ابرقهرمان است. این تفکر حس را بر عقل مقدم میشمارد تا به سان خود، مخاطب تنها قرائتی در همذات پنداری آنی با کاراکتری داشته باشد که ریچارد گر نقش آن را ایفا میکند. این مثال در نبرد داود(ع) و جالوت – داود (ع) تنها با یک فلاخن جالوت را از پای در میآورد- مشهود است. در اصل داستان؛ جالوت از داود نوجوان میخواهد جوانی خود را در نبرد با او آن هم با دست خالی تلف نکند و داود چنین پاسخ میدهد: «من با ایمان خود میجنگم و نیازی به سلاح ندارم.»
اما این نبرد کوتاه در فیلم شاه دیوید (بروس برسفورد/1985) از داود تصویری نشان میدهد که او شکست ناپذیر است. (بیشتر به شعارهای فیلمهای ابرقهرمانانه میماند) حتی دیالوگی مبنی بر اراده، قدرت و خواست خداوند در رفتار این کاراکتر دیده نمیشود. روند علی معلولی داستان را طوری چیدهاند که مخاطب تنها نگرشی اسطورهای از این پیامبر داشته باشد و بیشتر او را به عنوان یک پادشاه بپذیرد.
داستانی که به انبیاء الهی میپردازد مبدأ والا دارد و میتواند سبب تزکیه نفس مخاطب شود. اگر اثر مصداق مثال فوق را داشته باشد نشأت گرفته از خیال است و مخاطب را صرفا از حس به خیال میرساند. فیلم ملک سلیمان از داستانی بهره میبرد که مخاطب را پیش به سوی تعقل میبرد. اگر از کلمه «فاخر» برای یک اثر استفاده میشود چنین مصداقی دارد که موضوعی که از یک مبدأ والا نشأت گرفته است مخاطب را با رساندن به یک سیر تعقل به تزکیه برساند.
شروع داستان حکومت داود (ع) و سلیمان (ع) در قرآن (سوره نمل) سخن از علم دارد. از موهبت علم به عنوان زیر بنای یک حکومت صالح و نیرومند یاد میشود. (وَ لَقَد آتَینا داوُدَ وَ سُلَیمانَ عِلمًا) «و ما به داود و سلیمان علم قابل ملاحظهای بخشیدیم.» روشن است که صحبت از علم در این آیه معنی گسترده و بسط یافته تمامی علوم را در بر میگیرد. چنانچه در سراسر فیلم قابل مشاهده است سلیمان نبی (ع) از علم وسیعی برخوردار است. از ویژگیهای برجسته فیلم در این باب، توجه به شکرگذاری بیش از حد و به تصویر کشیدن حمدگویی حضرت سلیمان (ع) است. در سوره نمل پس از آیه فوق، آیه بعدی سخن از شکر به میان میآورد. همه چیز از آنِ خداوند است و هر نعمتی را شکری لازم است.
در مورد به تعقل رساندن مخاطب باید این نکته را لحاظ کرد که تماشاگر از همان عنوان فیلم سؤالی – دلیل ملک خواهی سلیمان (ع)- برایش مطرح میشود که با او همراه است. چرا سلیمان که پیامبر بزرگ الهی است خواستهای دنیوی را مطرح میکند؟ چرا سلیمان همچون پیامبران دیگر به یک مقر ساده اکتفا نمیکند و خواستار دستگاهی تجملی است؟
مقتضیات زمان حضرت داود (ع) و سلیمان (ع) با دیگر پیامبران بنی اسرائیل تفاوتهای زیادی دارد. در آن زمان محیط فکری و اجتماعی بنی اسرائیل آماده برقراری یک آیین الهی بود. مخالفت قوم این دو پیامبر با رسالتشان کمتر از پیامبران دیگر بوده است. چنانچه در فیلم قابل پیگیری است پس از درخواست سلیمان (ع) برای یک ملک بیبدیل این شیاطین هستند که در اریحا جو را در مرحله اول حملهاشان ملتهب میکنند. سلیمان (ع) برای برقراری عدالت بیش از پیش و انجام عمل صالح چنین درخواستی را میکند. عمل صالح مقدمهای است برای جلب خوشنودی، رضای خدا و غایت مطلوب است.
به دلیل ساخت فیلم در دو قسمت سؤال دوم بیجواب میماند. سلیمان (ع) برای تسلیم کردن برخی پادشاهان همچون ملکه سبا که تمام قدرت و عظمت خود را در تخت و تاج زیبا، کاخ باشکوه و تشکیلات پر زرق و برق خود میدانند دستگاه تجملی آنها را به پوچی میانگاراند. این پادشاهان داراییهای خود را در مقابل دستگاه بیبدیل سلیمان (ع) که از جانب پروردگار برای او فراهم شده است تحقیر میشوند. این هزینه در برابر امنیت و آرامش یک منطقه وسیع و پذیرش دین حق و جلوگیری از هزینه گزاف جنگ مطلب منطقی نمیباشد. (در سوره نمل آیات 15 تا 44 پاسخ این سؤال قابل پیگیری است.)
از آیات سوره نمل و سبا در مورد حضرت سلیمان (ع) به خوبی قابل استنباط است که داستان حضرت سلیمان (ع) جنبهی عادت نداشته و توأم با خارق عادت همراه است. شهریار بحرانی کارگردان ملک سلیمان در به تصویر کشیدن این خارق عادات که در قسمت اول فیلم کم هم نمیباشد به بیراهه نرفته است. فیلم از جلوههای ویژهای برخوردار میباشد که سابقه آن در کشورمان وجود نداشته است. با این وجود کمی لغزش در مسیر ممکن بود حصول تخیل کند و به جای پرداختن به امر والا به یک اسطوره بپردازد که قابلیتهای بیشماری را دارا است. تصاویر تماشایی گرفته شده توسط حمید خضوعی ابیانه و این جلوههای ویژه هیچکدام اثر را از حیث تأثیرگذاری خدشهدار نمیکنند و بلکه زینتی برای یک اثر با پتانسیل بالا میشوند.
صحنه آغازین فیلم بر این امر تأکید میکند که داستان زندگی حضرت سلیمان (ع) و حتی فیلم ملک سلیمان متفاوت است. لوهان (مهدی فقیه) در حال اجرای یک مراسم آیینی است. او میخواهد به شیطان توسلی خیالی کند تا قدرت شیطان به او هم سرایت کند. نوع صحنهپردازی و فیلمبرداری از این سکانس به محل این پرفرمنس کمک کرده است. دخیل کردن عنصر جادو در یک پرفرمنس خود قابلیت خوانشی در نظریه اجرا دارد. همه چیز در یک بزم آیینی پرداخته شده است. بزمی که لوهان برای خود راه انداخته است و حتی مخاطب را در همان سکانس ابتدایی به وحشت میاندازد. این صحنه نقش پیش فعالانه به تماشاگر میدهد تا همراهی او را بهتر داشته باشد. مخاطب در ادامه با دیدن صحنههای خارق عادتی که برای سینمای ما هم خارق عادت است شوکه نمیشود.
آیینها جزء سه فضای اصلی پرفرمنس است. کاملا مدون و برنامهریزی شدهاند. لوهان خارج از اجتماع در حال اجرای آیین خود با مناسباتی است که دیده نشده یا خود مبدع آن بوده است. از منظر فروید آیین خودبازتبنده و قائل به دیگری است. صحنه شیطان پرستی لوهان که در حال وضع مناسبات آن هم هست تأثیر بر روندی دارد که حتی رئیس کاهنان یهود (محمود پاک نیت) هم کمکم برای دستیابی به قدرت متوسل به لوهان و جادو میشود. اما درست زمانی این مناسبات پیریزی شده است که لوهان خود به پوچ بودن وضع مناسبات آیینش پی برده است.
تأکید بر علم و عقلگرایی در اثر قابل ردیابی است. سلیمان (ع) با متانت طبع خاصی با مشکلات روبرو میشود. او در مقابل برخی اشتباهات لبخند میزند (عطف به ماجرای عبور لشکر حضرت سلیمان (ع) از مقابل مورها و سخن مور) و با عطوفت خاصی به یارانش امید میدهد. چنانکه امین زندگانی در این نقش به خوبی توانسته این وجه را نشان دهد. قسمت اول داستان حضرت سلیمان (ع) تنها به مبارزه او با اجنه و شیاطین و سامان دادن وضع ملک الهی میپردازد.
یکبار شیاطین روح مردم را تسخیر میکنند، در مرحله دوم به دلیل در خطر دیدن خودشان، خود پدیدار میشوند و در مرحله سوم حضرت سلیمان از خدا میخواهد شیاطین به صورت نیمه مرئی درآیند. مناسبات بین آصف بن برخیا (حسین محجوب) و سلیمان (ع) آنطور که در داستان آمده است در فیلم شکل نگرفته است. آصف خواهر زاده سلیمان (ع)، که به اسم اعظم خداوند آگاه و لقب «علم من کتاب» در مورد او در احادیث آمده است. ملک و نوع حکومت سلیمان (ع) یکی از بیبدیلترینها بوده است. به همین دلیل حکومت این پیامبر را به حکومت منجی موعود (حضرت ولی عصر (عج)) شبیه میدانند. طبق برخی روایات، امام زمان (عج) همانطور که در انتهای فیلم به صورت تأثیرگذاری نقل میشود. گردن شیطان را در همان محل میزند تا خاتمه طاغوت صورت پذیرد. در کل ملک سلیمان فیلم وزینی است که با بهرهگیری از پتانسیل داخلی و خارجی توانسته است برای اولین بار داستان یکی از انبیاء را آبرومند به تصویر بکشد. قسمت دوم آن هم که داستان، زیبای سلیمان (ع) و ملکه سبا است میتواند از جذابیتهای خاصی برخوردار باشد.
منبع: ماهنامه صنعت سینما
دیدگاهها
به نظرم بهتر بود بازیگراش حرفه ای تر بودن