از فانتزی تا فمینیسم در شهر زنان / بررسی گونه های فمینیسم در فیلم
- توضیحات
- دسته: تحلیل سینمای سایر جهان
- منتشر شده در 1392-09-09 14:22
شهر زنان City of Women - 1980 فیلمی است در قالب فانتزی که در زیرلایههای خود به مقولهی فمینیسم میپردازد؛ اگرچه این پرداخت بسیار رویاگون و در فضای ذهنی شخصیت اول فیلم (مارچلو ماسترویانی) صورت میگیرد؛ اما این شهر خود داعیهای است بر شهری برساخته از ایدئولوژیهای حاکم بر جامعه در آن سالها.
می توان گفت این فیلم از نظر صورت و محتوا فانتزی است. فانتزی به معنای مسبب ظهور تصاویری در ذهن شدن همانطور که تمام وقایع فیلم در ذهن شخصیت اول و به عبارتی قهرمان فیلم میگذرد. از طرفی در محتوا نیز فانتزی است. فانتزی که برساخته از رویای ناکارآمد فمینیسم است. محتوای فمینیسم در کاملترین وجهش در شهر زنان نمود پیدا کرده است و از درون خودش را به چالشی آشکار میکشد.
به عبارت دیگر از آن جایی که فانتزی دنیای تخیلی ما در برابر جهان قابل ادراک و قابل شناخت خارجی و عینی است، تنها میتوان فمینیسم را در چنین جهانی به نظاره نشست. هریک از زنانی که در این فیلم حضور دارند خود نمونهای از موج اول و دوم فمینیسم هستند؛ اما شهر در بستر موج دوم خود را به شکلی افراطی نشان میدهد. چنانکه در موج دوم فمینیسم که از سال1960 آغاز می شوند،بحث حقوقی و سیاسی و برابری عدالت به کنار رفته و زنان خواهان رهایی و نجات خود می باشند. این رهایی و نجات از طریق انقلابی همه جانبه میسر خواهد بود و چشم انداز این موج نقض نیاز داشتن به مرد و برآوردن تمام نیازها توسط زنان است. همچنین این موج که حالت افراطی فمینیسم را نشان میدهد بر ظاهری مردانه، پوشیدن کت و شلوار، عدم آرایش و توجه به ظرافتهای زنانه نیز تاکید می ورزد.
گرچه این شهر در ذهن مارچلو شکل میگیرد و ساخته می شود؛ اما خود برآمدهای است از دنیای بیرون. چنانچه در تاریخ فلسفه پس از متفکرانی نظیر بارکلی و هیوم (که به انسان صرفا به عنوان یک ادارک کننده توجه کرده بودند.) دیگر چنین تمایز کیفی آشکاری میان دنیای بیرونی و درونی وجود ندارد و به زعم هیوم ادراک انسان به همزیستی و همراهی به تماشاخانهی ذهن میانجامد و در این صورت نظمی را که در جهان پدیدارها به خیال خود مشاهده میکنیم، چیزی نیست جز بازیابی اشتیاق ما به نظمی ذهنی.
حال مرد(مارچلو) با همراهی زنی که خود نمونهای از فمینیسم آمازون (خواستار رسیدن زنان به مردان از لحاظ قدرت بدنی و جسمانی و نوع پوشش و...است) به شهر زنان وارد می شود. در این شهر همه ی زنان خواستار رسیدن به استقلال و دستیابی به هویت فردی از طرق مختلف هستند. (آنجایی که جنبش فمینیسم خواسته و ناخواسته آن ها را القا میکند.) هریک از زنانی که در شهر زنان دیده میشوند طرفداری خود را با ویژگی خاص نشان میدهند و سخت به آن پایبند هستند. گرچه این پای بندی آسیب هایی را نیز دربردارد که در خود فیلم نیز به آن میپردازد و به نوعی آسیب شناسی رفتارها و شعارهای محدود فمینیسم می باشد که گاه خواستار مبارزه با غرایز بشری است. انواع فمینیسم را در فیلم میتوان بازشناخت:
1.فمینیست آمازون
ابتداییترین نوع فمینیسم که در ادبیات بیشتر به آن پرداخت شده است. داعیهای که این شاخه از فمینیسم سر میدهد خواستار رسیدن زنان به مردان از لحاظ قدرت جسمانی و فیزیک بدنی است. در طول فیلم زنانی را مشاهده میکنیم که کارهای سخت و یدی را در شهر زنان به دوش کشیده و هیکلهای مردانه و خشنی دارند. در آنها اثری از ظرافت زنانه دیده نمیشود و گواینکه مردهایی زن نما در برابر مخاطب ظاهر شدهاند.
2.فمینیسم فرهنگی
این شاخه از فمینیسم توجه خود را به اصالت زنانه و ظرافت های موجود در زن معظوف میکند. از دید انها جنگ و خونریزی در جهان ناشی از حاکم بودن نظام خشن و زمخت مردسالارانه است و تنها راه نجات از این وضعیت حاکم شدن شیوههای زنانه در اداره ی امور است که بهترین راه سعادت بشر به شمار میرود. در طول فیلم جهان برآمده از کودکی و لطافت و زنگهای شاد و پرت شدن در چرخ و فلک رویا را برای رسیدن به زنی اسطورهای و زیبا میبینیم. این جهان و رویا اشاره به حاکم شدن لطافت و زیبایی زنانه دارد که در آن همه چیز زیباست. همچنیین زن در اینجا به شکل موجودی اساطیری و دست نیافتنی نشان داده میشود، اسطورهای در مرز بین رب النوع و شیطان. برزخ میان پاکی و فریبندگی. این مسئله خود اشاره ای است به تعالیم مسیحیت در رابطه با گناه نخستین. لازم به ذکر است که این جهان ساخته شده از ویزگیهای فانتزی نیز هست. زیرا در فانتزی موقعیت ها توضیح ناپذیرند و جهان برساخته از فانتزی فقط باید پذیرفته شود و جایی را برای چون و چرای عقلی باقی نمیگذراد.
3.اکوفمینیسم
این شاخهی فمینیسم به نوعی در ارتباط با محیط و زمین و منابع طبیعی است. فمینیستها نظام مردسالار را برای ادامهی حیات زمین و منابع طبیعی خطرناک میدانند و خواستار تعادل بین محیط زیست و زمین و منابع طبیعی هستند و این توازن از طریق زنان میسر میشود. این توزان در طول فیلم در مزارع و منابع طبیعی و میوههایی که در شهر زنان برای ادامهی حیات پرورش دادهاند دیده میشود و به نوعی خودکفایی هماهنگی را در این زمینه نشان میدهد.
4. فمینیسم فردگرا
این نوع از فمینیسم که در ادبیات نمود پررنگی دارد خواستار اجرای استقلال فردی و از بین بردن تقسیمهای زن و مرد است. این فمینیسم در پساساختارگرایی و موج سوم گسترش مییابد. تاکید بر اصالت فرد در برنامههای تلویزیونی و شعارها و سخنرانیهای طول فیلم نشان داده میشود. همین طور در نمایشی که در فیلم در بین زنان اجرا میشود، زن را به شکل موجودی وابسته به خانواده به تصویر میکشد و خواستار هویت زن به کلی مستقل است. به عبارتی با نشان دادن خِفّت و خاری که زن در خانواده متحمل میشود، مخاطبان را وادار میکند به هویت فردی زن توجه کنند.
5. فمینیسم معتدل
خواستار حضور زنان در جامعه است. زنان جوان و فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی شرکت کنند و بتوانند توانمندیهای خود را نشان دهند. در فیلم در بیانیههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که در بین شرکت کنندگان خوانده می شود، به این نکته نیز پرداخته شده است. گرچه همان دختران جوان که در صحنههای ابتدایی فیلم در همایشهای سیاسی اجتماعی مشارکت داشتند در صحنههای پایانی به سمت شیء وارگی و هرچه بیشتر کالای سرمایهداری شدن پیش میروند.
6.فمی نازیسم
خواستاز از بین بردن مردانگی و جنس مذکر در جامعه است؛ زیرا معتقدند تمام مشکلات جامعه با از بین رفتن مردان از بین میرود. فمینیسم رادیکال نیز چنین نگاهی را دارد و خواستار از بین رفتن نظام مردسالاری در اذهان مردم است. این مسئله در فیلم خود را به کل نمادین هنگام تمرین بوکس دختران نشان میدهد.
7.فمینیسم جدایی طلب
خواستار جدایی زنان و مردان برای شناخت بیشتر زنان و استفاده از توانمندیهای بهتر در زنان است. این جدایی باید به شکل عینی و ملموس رخ دهد و این مسئله به پیشرفت زنان کمک شایانی خواهد کرد. شهر زنان نمونهی بارز این شعار است و در این شهر هیچ مردی یافت نمیشود و در تمام مدت در فیلم زنان با شعارهای خویش با لبخند و شادی به سوی آزادی و شناخت خود پیش میروند.
8. فمینیسم مادی گرا
راه نجات زنان را در پیشرفت اقتصادیشان میداند و آن ها از مادر شدن و انجام کارهای خانه منع میکند. در فیلم اجرای نمایش خود نقبی است به زندگی زنان خانهدار و کدبانویی که خود را وقف خانه و خانواده میکنند. آنها زنان بدبختی نشان داده میشوند که در تمام مدت مشغول آشپزی، شستن لباسها، بچهداری، رسیدگی به همسر، پهن کردن سفره و ... هستند. مخاطبان این نوع زنان را به سخره میگیرند و خود را از این نوع زندگی دور نشان میدهند یا سعی در دوری از این نوع زندگی دارند.
9.فمینیسم افراطی
ظلم به زنان را بزرگترین و بدترین ظلم نشان می دهد و خواستار انقلابی جامع و همه جانبه می باشد. شهر برساختهی زنان خود نمونهای افراطی از این نظریه است. همین طور همایشها،سخنرانیها و نوع نگاهی که به شخصیت اول فیلم (مرد وارد شده در شهر زنان میشود) خود نشان از حرکت در مسیری انقلابی در سطحی وسیعتر را میدهد، اما نتیجهای که در فصل پایانی فیلم و صحنههای شب و رانندگی دیده میشود نه تنها انقلابی بزرگ را در بر ندارد، بلکه تنزلی عمیق را هشدار میدهد.
باید دقت داشت هیچ کدام از این مفاهیم به طور صریح و واضح در فیلم دیده نمیشود و فلینی کارگردان بزرگ ایتالیا، سعی کرده است با ژانر فانتزی و رویاگون فیلم، زهر این محتوا و مفاهیم فمینیستی را بگیرد. فیلم در سطحی سوررئال و استعارهساز میگذرد و به طور عمیق از زمان فرار میکند. زمان در فانتزی گم و سفر آغاز میشود. سفر به انتهای رویای فمینیسم.
موضوعات فانتزی گاه با موضوعات اسطوره در ناخوداگاه شریک هستند که از جملهی مهمترین این موضوعات "سفر " است-مثل سوپرمنی که برای نجات بشر و زمین و تمدن از سیارهای دیگر میآید- این بار نیز مردی برای دیدن دنیاهای زنانه سفر میکند و اصولا این سفر نمادین بوده و با سیر و سلوکی عجیب در مسیرهای غیرطبیعی (چنانچه در فیلم به این نکته اشاره میشود) همراه است. همینطور از مهمترین درونمایههای فانتزی، آزادی است. شخصیت، آزاد از علت و معلول و دال و مدلول به هرکجا که میخواهد سفر میکند و در آزادی با وقایع و ماجراهای غیرقابل پیشبینی روبهرو میشود.
همچنین فیلم با مشخصههای فانتزی به نوعی به ادبیات فمینیسم نیز ادای دینی کرده است و چه بسا به دلیل اشتراکات این دو، این قالب(فانتزی) برای این فیلم برگزیده شده است. در ادبیات فمنیستی قهرمانان زن کارهای عجیب و غریب میکنند، در جهانی تازه به اکتشاف و جهد می پردازند و در فلیم نمونههایی دیده میشود. زنانی که در هیئت توتم دست نیافتنی هستند و بر فراز جهان زنانگی خویش ایستادهاند.
همچنین در ادبیات فمینیستی استفاده از نماد و تمثیل و کنایه نیز رایج است. در صحنههای فیلم نیز نمادهای استعاری بسیاری در عالم رویا به مرد مسافر نشان داده میشود. حضور زنان در بیرون از منزل و داشتن تعاملات اجتماعی و لحن زنانه استفاده از واژگان خاص، استفاده از رب النوعها و الههها و اساطیر یونان و روم از دیگر ویژگیهای ادبیات فمنیستی است که در طول فیلم در خلال شعارها و صحنههایی چون-رانندگی در خیابان،خودکفایی در کشاورزی، موتورسواری زنان و...- مشاهده میشود.
منابع:
اسلاسر، جرج (1377) فانتزی، علمی تخیلی؛ مترجم:محمد گذر آبادی،فارابی،شماره 77
بصیری، مریم (1390) فمینیسم و نقد فمینیستی،کتاب ماه ادبیات،شماره55
جنیگبز، دیوید (1387) فانتزی، مترجم: ساره ارض پیما،فارابی،شماره63
حسن آبادی، محمود (1381) مکتب اصالت زن در نقد ادبی، نیکونشر،تهران
رضوانی، محسن (1382) "فمینیسم"، معرفت، شماره67
دیدگاهها