تحلیل گفتمان فرهنگی حاکم بر نقاشیهای امین آقایی در مرز واقعگرایی و فراواقعگرایی
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: تحلیل نقاشی
- منتشر شده در 1391-12-23 02:58
نقاشیهای امین آقایی[1] با مقتضیاتی فرهنگی، مردمشناسانه و اجتماعی روبهروست که به همین ترتیب نمیتوان آنها را تنها از دریچهای متنی[2] مورد خوانش قرار داد؛
در تمامی آثار، متنها با متنهای فرهنگی، آشنامایهها[5] و ناآشنامایههای[6] ما از خوزستان و مردم جنوب ایران در ارتباط هستند و این نوع رابطهها به دلیل حضور بافت، خوانش را به سمت بیناگفتمان[7] میبرد. به طور مثال در "ارجاع به آشنامایهها"[8] ما ارجاع به فرهنگ، ارجاع به مکان خاص، ارجاع به آیینها، ارجاع به باورها و ارجاع به سنتها را میتوانیم مشاهده کنیم.
مجموعه نقاشیهای امین آقایی با نام «لب کارون» فرهنگ جنوبی و خوزستانی را فرامیخواند که در هر قسمت از آن، قومها و قبیلهها، فرهنگ متمایزی وجود دارد. آقایی افتتاحیه آثارش را در کنار یک موسیقی زنده –با سازهای محلی- آغاز کرد که در یکی از نقاشیهایش نیز این امر را به تصویر کشیده است. دو نفر در حال نواختن نیانبان هستند. نیانبان یکی از قدیمیترین سازهایی است که در کشورهای زیادی آن را به عنوان ساز اصیل میشناسند ولی شکل ظاهری آن مقداری با هم تفاوت دارد. در زمانهای قدیم مردمی که از جایی به جای دیگر میرفتند، این ساز را نیز با خود جابهجا میکردند و با تغییر دادن شکل ظاهری آن، آن ساز را در منطقهٔ جدید مورد استفاده قرار میدادند و پس از مدتی جزء سازهای سنتی آن منطقه در میآمد. به این ترتیب یک نمایش آیینی و فرهنگی در گالری به وجود آمد که خود ارجاع به فرهنگ و آیینهای موسیقایی را در دل خود دارد. متن تصویر با متن اجرا وارد دیالوگ میشود و همانطور که توضیح داده شد –مردمان آن سرزمین این ساز را به خود به اینجا آوردهاند- متن جدیدی به وجود میآید و این خصوصیت تکثرگرایی متن و روابط بینامتنی در گفتمان فرهنگی به وجود آمده است.
از دیگر آشنامایههایِ نقاشیهای او، ارجاع مستقیم به مکانها و ابنیههای تاریخی است که خود ارجاعی نیز به تاریخ و فرهنگ خوزستان است. آقایی نقاشیهایش را با جزئیات کامل به تصویر کشیده است و نوعی واقعگرایی به خصوص در تصویر کردن مردمان خوزستان و جنوبی او وجود دارد که راهی برای مطالعه مردمشناسی این استان است. در کنار تکنیک واقعگراییِ او، مکانها به صورت فراواقعگرایانه به تصویر کشیده شدهاند. او با ارجاع به "گاومیش آباد" یکی از روستاهای بسیار محروم در جنوب شرقی اهواز، گاومیشها را در دریاچهای نشان میدهد که از جایگاه اصلی خود جدا شده و تعداد زیادی از آنها را در حالتی آرمانی و فراتر از واقعیت به تصویر کشیده است. "گاومیش آباد" مکانِ خشکی است که در اینجا فراتر از واقعیت، زیبا و سرسبز کشیده شده است. شاید کودکان در کنار این حیوانات احساس خوشی کنند –لبخندهایی در نقاشی گاومیش آباد میزنند- ولی اشخاصی که سن آنها بیشتر است به دلیل بیکاری و فقر و تنها امرار معاش گاوداری با صورتهایی ناراحت تصویر شدهاند. نقاشی زیگورات چغازنبیل از دیگر نقاشیهای اوست که توجه را بسیار جلب میکند. از انواع ارجاع به ناآشنامایهها تنها ارجاعهای تخیلی وجود دارند. ارجاعاتی که از دل سبک بیرون میآیند و فراواقعگرایی این تخیل را سبب میشود. تخیلی که ممکن است امید به آینده باشد، آبادان را در یک رابطه همنشینی برزیل بداند یا فضای بزمی لب کارون.
زنان در نقاشیهای آقایی حضور کمرنگتر ولی فراواقعیتری دارند. او در دو تصویر، کانونیت اثرش را به زنان داده است یکی مادر و دیگری مرجان. مادر را در نقاشیهای ابرهای مامان تصویر کرده است؛ با تمام جزئیات و چهرهای رنج کشیده از تاریخی که در آن زیسته و جنگی تحمیلی را سپری کرده است؛ اما همین مادر در تکنیکی فراواقعگرایانه که ابرها بالای سرش قرار گرفته برای آینده بلندپرواز است و در تابلوی مرجان، شاید مرجان همان آینده باشد و هر دو تصویر وارد گفتوگوی فرهنگی با یکدیگر میشوند. تکنیک فراواقعگرایی در نقاشیهای آقایی نه در فرم عناصر، پیکرهبندی و ترکیببندی؛ بلکه در رابطه همنشینی و جانشینی زبانی تصویرهاست. نقشهای بیانکننده تصاویر در دو رابطه همنشینی و جانشینی سبک نقاشیها را فراواقعگرایانه کرده است. قایق که جایگاهش در آب است به آسمان میرود و مرجان در رأس آن در دل آسمان پرامید برای آینده خوزستان به تصویر کشیده میشود. دریاچه، حجمها، قایق، دوچرخه و دیگر مواردی که باید بر روی زمین قرار گیرند به آسمان رفتهاند و شیرسنگی و مردم خوزستان همنشین قطب با خصوصیات یخبندان هستند.
در میان مجموعه نقاشیهایش تصاویر دیگری نیز وجود دارند که خصوصیات مردمشناسانه دارند و آقایی ارجاع صریحی ما را به فرهنگهای مختلف، علایق و تمامی موارد دیگری میدهد که بومیان این خطه با آن سر و کار دارند. بومیان که در این خطه در قومیتهای مختلف کنار یکدیگر زندگی میکنند. خوزستان قومها و قبیلههای زیادی را در خود جای داده است. فرهنگ هفت هزار سالهای دارد که به تمدن عیلامیها میرسد. زیگورات چغازنبیل از این تمدن با قدمت بیش از 3260 سال در نقاشی آقایی مخروبهتر به تصویر کشیده شده است. کشتی مخروبهای بر فراز آن قرار گرفته و مردم بیتوجه به چنین مکان ارزشمندی که رو به خرابی است در حال گذران زندگی هستند و نقاش نقدی آسیبشناسانه و فرهنگی به جامعه خود نیز دارد. همین مردم در روزگار گذشته جنگی سخت را تحمل کردهاند. به دلیل نفتخیز بودن چشمهای مختلفی برای هجوم به آن وجود داشته است و مردمانش هنوز هم حالت بومی دارند. فوتبال نقش خاصی در زندگی آنها دارد و در نقاشی آبادان برزیلته کودکان عاشق فوتبال، برزیل و لگد زدن به هر چیزی به عنوان توپ هستند. آقایی با یک نگاهی مردمشناسانه برخی جزئیات و کلیات فرهنگی مختلف خوزستان و مردمان آن را در تصاویر مختلف به تصویر کشیده است.
[1] مجموعه آثار امین آقایی از 4 تا 16 اسفندماه 1391 در نگارستان «آن» برپا بود.
[2] text
[3] context
[4] discourse
[7] برای مطالعه بیشتر در این مورد ر.ک به رحیمی جعفری، مجید (1390) پایاننامه کارشناسی ارشد، تحلیل روابط بینامتنی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر و معماری.
دیدگاهها