چالش یک تفکر سنتی ... / نگاهی به «زندگی آقا و خانم میم»
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: یادداشت 30
- منتشر شده در 1390-11-21 11:56
**½**
مجید رحیمی جعفری – از سری یادداشتهای سیامین جشنواره فیلم فجر
زندگی خصوصی آقا و خانم میم که در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد از اغلب فیلمهای بسیار ضعیفی که در بخش مسابقه قرار گرفتهاند بهتر است. یکی از نکاتی که در مورد این فیلم سؤال برانگیز است قرار گرفتن آن در بخش خارج از مسابقه میباشد. این فیلم نه خط قرمز خاصی را شکسته است و نه هیچ چیز دیگر و برای همه این سؤال وجود دارد که در میان خیل عظیم آثار بیارزش جشنواره چرا باید یک فیلمی که لااقل از یک استانداردی برخوردار است باید در خارج از مسابقه اکران شود.
زندگی خصوصی ... دو قطب نگرش را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. نگرشی که همیشه زنان به مردان دارند و مردان در سوی مخالف معتقدند اگر خود در چنین شرایطی قرار گیرند بهتر عمل میکنند. نمونه چنین فیلمهایی را در مورد ماندن مرد در خانه و امتحان کار کردن همسرش را مشاهده کردهایم؛ اما حجازی این بار ما را به دل تفکر و عقیده مردان ایرانی میبرد.
حمیدفرخنژاد که در هر نقشی میدرخشد و در این فیلم هم یک بازی منحصر به فرد ارایه کرده است در نقش آقای میم دست خانوادهاش را گرفته و به دیاری برده است که شغل مدیرعاملی پیشنهاد شده است. این خانواده فرق زیادی بین خود و دیگران میبیند و سعی دارد همرنگ اطرافیان شوند. آقای میم مدام از سوی خانم میم (مهتاب کرامتی) مورد سؤال قرار میگیرد که به کجا میرود و با چه کسی تلفن حرف میزند و آقای میم هم جواب اغلب مردان ایرانی به همسرش را میدهد.
این تفکر همواره در بین مردان وجود دارد که همسرشان آنها را باید راحت گذارند و آنها حق دارند هر کاری میخواهند بکنند. وقتی همسرشان طلب چنین حقی را در مقابل کنند در کلام مردان خود را دموکرات نشان میدهند و دقیقا نیمه دوم فیلم حجازی همین تفکر را به بحث میگیرد. خانم میم با دروغی که همسرش میگوید طراح همان شرکت میشود. همسرش او را مانند زنانی میکند که خودش از دیدنشان ابا داشته است. خانم میم ذره ذره در ورطهای غوطهور میشود که همسرش برایش ترتیب داده و نزد او هم کلی مشکل ایجاد شده است.
آقای میم از قرارهای همسرش مورد آسیب روحی قرار میگیرد و مدام خودش را میخورد، بدخلقی میکند و دعوا راه میاندازد تا اینکه بحث باردار بودن همسرش میان میآید و فیلم با یک پایان باز که همسر مرد را در پشت چراغ قرمز ترک میکند به پایان میرسد. اساسا فیلم چنین تفکری را به چالش میکشد و آن را یکی از مهمترین فیلمهای فمینیستی سینمای ایران میتوان لقب داد؛ اما جهانبینی فیلم ضعفهای عمدهای در کنار ضعفهای ساختار درام دارد.
برگهای که مدام به عنوان مؤلفهای برای تعلیق نشان داده میشود هیچ کارکرد دراماتیکی ندارد جز اینکه خانم میم سه ماه باردار بوده و قصد دارد بچهاش را نگه دارد. روند داستان هیچ اوج و فرودی ندارد و تنها لحظات در خدمت دو قطب نگرش قرار گرفتهاند. به طور مثال عوض کردن جور و واجور لباسها از سوی خانم میم و برخی لحظات کمیک که عمق فاجعه چنین نگرشهایی به تصویر کشیده نمیشود. فاجعهی نهایی برای مخاطب فاجعهبار به تصویر کشیده نشده است. مثلا مهمترین امر برای اینکه خانم میم از دست همسرش ناراحت شود بددلی آقای میم است که چه فکرهای بدی در مورد همسرش میکرده زمانی که او در مطب دکتر بوده است. خیلی سریع از چنین فاجعهای گذر میشود و خانم میم جای دیگری آقای میم را ترک میکند که باز هم ممکن است بازگردد و این زندگی معلوم نیست چگونه دنبال شود.
دیدگاهها