نگاهی به فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی / درامی موفق با روابطی پیچیده و البته کمی تصنعی
- توضیحات
- نوشته شده توسط پیتر بردشاو (بازگردان: هدیه میرزاده)
- دسته: یادداشت سینمای اروپا
- منتشر شده در 1392-03-01 02:07
اصغر فرهادی فیلمساز ایرانی با یک فیلم جذاب که در عین حال یک اثر کمی تصنعی به نظر میرسد به جشنواره کن آمده است. گذشته یک رابطهی عاشقانه مثلثی میان ماری، احمد و سمیر است. ماری (با بازی برانیس بژو) در رابطه با شوهر ایرانیاش احمد (با بازی علی مصفا) که مدت زیادی جدا از او زندگی کرده، به مشکل خورده است و رابطه جدیدی را در مدت دور بودن با سمیر (با بازی طاها رحیم) آغاز کرده است.
فیلم یادآور بعضی از مضمونهای فیلم خوبِ فرهادی، یک جدایی، درباره مسایل اخلاقی در عشق و نیز ایدههایی درباره حریم شخصی و خانگی است، اما در اینجا درونمایهای عظیم و تراژیک دیگر نیز به فیلم اضافه میشود: گذشته و فشار بیامان آن بر ما. فیلم فرهادی نشانگر درماندگی و خشم ناشی از تلاش برای به مبارزهطلبیدن گذشته و باطل کردن تصمیمهای نادرست زندگی پیشین است.
گذشته یک درام چندلایه و درخشان با بازی های کنترل شده و هوشمندانه است و شکل ظریف موزاییک گونه از جزئیات، تغییرهای غیرمنتظره طرح داستان، پیچشهای تعلیق آمیز و رازگشایی ها ستودنی است. ساختار روایی شاید بیش از حد قاطعانه است؛ البته ساختار روایی این فیلم از پیش تعیین نشده و دارای تعلیق زیاد است و در آن عناصر ملودرام و تراژیک به خوبی نشان داده شدهاند. غیبت مستمر یک شخصیت مهم از صحنه ها شاید حدس زدن صحنه آخر را کمی ساده کرده باشد. تداوم نیرو و هوش فیلمسازی فرهادی بسیار مشهود است.
ماری از احمد میخواهد از تهران به پاریس بازگردد تا از یکدیگر طلاق بگیرند، البته طبق قانون فرانسه برای طلاق نیازی به حضور احمد در پاریس نیست، ولی ماری اصرار دارد تا با حضور احمد در پاریس کاملا متمدن و رفتاری بالغ در مورد پایان رابطهاشان داشته باشند و همچنین احمد یک خداحافظی باملاحظه با بچههایشان لئا (با بازی جین جستین) کوچک و لوسی (با بازی پائولین بورلت) نوجوان بدقلق که همیشه رابطه خوبی با یکدیگر داشتند؛ داشته باشد.
احمد با ناراحتی درمییابد که ماری برای او اتاقی رزرو نکرده و در عوض معلوم نیست چرا از او انتظار دارد در خانه کوچک -و پرهرج و مرج- او اقامت کند و پای او را وسط خانواده میکشد. احمد و ماری چند سالی است که از یکدیگر جدا شدهاند و سمیر اکنون با ماری زندگی میکند. سمیر یک مغازه خشکشویی دارد و به همراه فؤاد (با بازی الیاس آگویس) پسر کوچکش به خانه ماری آمده است. سمیر رنجیدهخاطر شاهد آن است که روابط احمد و ماری هنوز شبیه به یک زوج است، هرچند یک زوج ناراضی و هرسه بچه هم به احمد به چشم پدر مینگرند و این وضعیت دردآور و پیچیده خانواده را باز هم آشفتهتر میکند. هر چه این وضعیت پیش میرود ابعاد غمانگیز گذشتهاشان عریان میشود جایی که ماری از احمد میخواهد با لوسی صحبت کند و از او بخواهد که دلایل پرخاشگریاش را بازگو کند. پاسخ لوسی حقیقتی فاجعهبار و دردناک را درباره آنچه آنان را به این وضعیت کشانده فاش میکند. فرهادی نشان میدهد که تشریح روابط انسانها همانند تشریح و شکافتن بدن یک موجود زنده است: همراه با درد فراوان و گاه با معلولیت. آیا ماری باید طلاق خود را در غیاب احمد به انجام میرساند؟ آیا باید صاف و ساده پیوندهایش را با گذشته میبرید و خودش به دلایل ناراحتی لوسی میپرداخت؟ و اگر ناراحتی لوسی ناشی از حضور شریک جدید در زندگی آنان است، بهتر نبود که ماری احمد را از این ماجرا بیرون نگه میداشت؟ فرهادی نشان میدهد که شاید «بله» پاسخی منطقی به هر سه پرسش باشد، ولی درعینحال چندان درست و عملی هم نیست. مسئله بسیار قابل توجه در این درام اهمیت ویژة اصغر فرهادی به پدیدة عذرخواهی است. بچهها باید برای خطاهایشان عذرخواهی کنند و حتی ممکن است هدیه خود را پیش از عذرخواهی دریافت نکنند. سمیر به دلیل رفتارش با ماری عذرخواهی میکند، گرچه ماری با خشم میگوید که این اظهار تاسف او را تبرئه نمیکند. شاید این عادت متمدنانه به عذرخواهی و جبران مافات، بیش از آنکه ما را از اشتباهات گذشتهمان جدا کند، موجب تکرار آنها بشود.
من تعجب میکنم که اگر فرهادی از جزئیات و غافلگیری های داستانی به صورتی بیش از اندازه استفاده کرده؛ در این صورت فیلم را در مرز باورپذیری و باورناپذیری قرار داده است؛ اگر فرهادی در فیلمش به جزئیات فراوان نپرداخته بود -که این جزئیات از صحنه افتتاحیه و حضور ماری در فرودگاه و سوار کردن احمد مشخص است- نمیتوانست فیلمی چنین باورپذیر بسازد. با تمام آنچه در فیلم روی میدهد، میتوان اینطور نتیجه گرفت که عنوان «گذشته» برای فیلم بدین معناست که بازگشت به زمان سپری شده بسیار خطرناک است. پس رفتن خطرناک است، برگشتن خطرناک است، گذشته خطرناک است.