گذشته نگذشته است / نگاهی به فیلم گذشته ساخته اصغر فرهادی
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1392-04-30 13:37
«گذشته» یک درام خانوادگی و درون کاو از یک نظام خانواده است که در حومهی پاریس زندگی میکنند. خالق جدایی نادر از سیمین و دربارهی الی ... این بار نیز با یک خانوادهی از هم پاشیدهی دیگر به پردهی سینما آمده است. احمد بعد از چهار سال به فرانسه بازگشته تا مراحل طلاقش را با مارین همسر سابقش تمام کند. او با ورود به پاریس متوجه میشود که مارین اکنون با مرد دیگری زندگی میکند. مسائل این خانواده و درگیری ناخواستهی احمد با این مسائل شکل دهندهی ساختمان این درام میشود.
بررسی را ابتدا با فیلمنامهی داستان شروع میکنیم: احمد مارین را در فرودگاه ملاقات میکند و چون مارین برای او اتاقی در هتل رزرو نکرده به خانهی او میرود. این پرولوگ کوتاه با دیالوگهای رد و بدل شده بین آنها معرفی لازم را از فضای داستان و روابط بین شخصیتها ارائه میدهد. احمد با ورود به خانهی مارین متوجه میشود که او هم اکنون با مرد دیگری به نام سمیر زندگی میکند. درام «گذشته» از همین جا شکل میگیرد. به یاد دارم آقای فرهادی در یکی از مصاحبههایش در مورد روند فیلمنامهنویسی خود اظهار میکند: «هنگام نوشتن فیلمنامه روی یک کاغذ، خطی میکشم و آن را به چند بخش تقسیم میکنم، شروع، میان و انتها. خود اینها به بخشهای کوچکتر تقسیم میشوند و مثل ساختمانی که میخواهم بسازم، جای ستونها را پیدا میکنم.» این یعنی همان الگوی سید فیلدی در فیلمنامه نویسی. نقاط عطف، ایجاد بحران و رخداد، اوج و فرود.
«احمد با لوسی دختر بزرگ مارین صحبت میکند و متوجه میشود که از ازدواج مجدد مادرش ناراضی است». «در روز دادگاه، مارین خبر حاملگیاش را به احمد می دهد و لوسی هم با شنیدن این خبر از خانه قهر کرده و از آنجا میرود». «لوسی به احمد میگوید که زن سمیر به خاطر ارتباط او با مادرش خودکشی کرده است». «لوسی بعد از صحبتهای نعیما، کارگر خشکشویی، از دعوای سمیر و سلین، اعتراف میکند که یک روز قبل از خودکشی سلین ایمیلهای عاشقانهی سمیر و مادرش را برای او فرستاده است». «احمد این قضیه را با مارین در میان میگذارد» و...
داستان به همین شکل پیش می رود و ساختمان درام را مستحکم تر می سازد. هریک از این نقاط به عنوان نقطهی پرتاب، داستان را به پیش خوانده و به همراه هر گرهگشایی، گره دیگری را در روایت ایجاد کرده و مخاطب را برای دوباره غافلگیر شدن آماده میکند؛ اما گویی بناست در هر لحظه از فیلم با یکی از این نقاط و درپی اطلاعاتی که از داستان به ما داده میشود همواره آمادهی مواجهه با یک اتفاق جدید باشیم. درواقع مخاطب نمیداند که چه اتفاقی قرار بیافتد اما آماده است که حتما اتفاقی خواهد افتاد. با بررسی این روند متوجه میشویم احمد به عنوان یک واسطه –که بیشتر نقش سفیر صلح را بازی میکند- در هر قسمت داستان جای دارد. پس به نظر میرسد او باید بار دراماتیک داستان را به دوش بکشد، باید تصمیم بگیرد، عمل کند، گرهافکنی کند، گرهگشایی کند و... اما از این شخصیت ساخته و پرداخته شده داستان، چه چیز از آب در آمده است؟ شخصیتی شسته رفته و سفید که هیچ اشتباهی از او سر نمیزند و تنها مسئولیتش این است که «خوب» باشد. اگر کمی دقیق شویم متوجه خواهیم شد که بعد از ورود سمیر به داستان، احمد در عمل به عنوان یک کاراکتر اضافی و بیاستفاده در روایت باقی میماند که اگر او را از داستان حذف کنیم هیچ خللی به روند داستان وارد نمیشود. برای مثال در نظر بگیرید که در آخر داستان، بالگرد بچهها که در بالای درخت گیر کرده بود را لوسی پایین بیاورد! درواقع او فقط یک ناظر است، ناظر تمام اتفاقاتی که بین اعضای این خانواده میافتد. این الگو در فیلمهای پیشین این کارگردان نیز وجود داشت: چهارشنبه سوری، جدایی نادر از سیمین و.... اما به نظر میآید که در اینجا خوب انجام نشده است. گویی احمد در داستان حضور دارد تا آن اصالت زندگیهای ایرانی که همواره فضای اصلی آثار فرهادی را میسازد، وارد کار کند؛ با کارهایی نظیر پختن قورمه سبزی، پرسیدن مسیر اتوبوسهای تجریش و....
«گذشته» داستان افرادی است که میخواهند از گذشتهی خود فرار کنند ولی در عین حال مدام با آن دست به گریبانند. احمد چهار سال پیش همسرش را ترک کرده و حالا درصدد جبران است، اما گویی زخمهای به جا مانده از این جدایی ترمیم شدنی نیستند. سمیر از اینکه با سلین بدخلقی کرده و همچنین از تخریب او درمقابل دیگران، پشیمان است پس با بوی عطری که سلین دوست دارد میخواهد زندگی از دست رفتهاش را بازگرداند.
میدانیم فرهادی که اینبار با گذشته به پردهی سینماها آمده است، فیلم بد نمیسازد، درواقع نمیتواند که بسازد. اما واقعیت این است که گذشته بیش از حد شسته رفته از آب درآمده است. این فیلم که از لحاظ تماتیک در امتداد فیلمهای پیشین اوست، فیلم خوبی است ولی برای فرهادی، نه. خالق دربارهی الی و جدایی نادر از سیمین باید شاهکار بسازد نه گذشته را.
دیدگاهها