کلاژی از جهان مازوخیست ... / نگاهی به فیلم «زن» The Woman
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1390-10-13 00:37
فیلم «زن» که در سینمای ردهی «ب» دسته بندی میشود یکی از مهمترین فیلمهای سال با توجه به تمامی شرایط جهان پسامدرن است که گاه تعابیری چون گذر از دنیای مازوخیستی از آن میشود.
دنیایی که جوامع بورژوازی آن با در دست گرفتن سرمایه هنجارها را جابهجا کردهاند. شاید جبش ضد سرمایهداری که در دنیا خروج کرد و از سوی دیگر انسانهایی که در سالهای اخیر دست به خشونتهای مرگبار زدهاند حکایت از همان جهان مازوخیستی دارد که گفتمانها در آن از ناهمگونی خاصی برخوردار هستند. اینکه در سینما هم زمین دیگر Another Earth ساخته میشود و انسانها به فکر زندگی در زمینی دیگر به سر میبرند باز هم نشانههایی از همین جهان سرمایهداری است که مازوخیست را شکل داده است.
در فیلم زن The Woman با همه چیز مواجه هستیم. در ابتدا با زنی مواجه هستیم که به سبک انسان-حیوان زندگی میکند. طبیعت انسان در چنین جهانی دستخوش تغییراتی شده است و در مقابل به فضای دیگری میرویم که شاید نشان از شادی انسانها دارد اما حقیقت غمبار آن بارها از دنیای انسان-حیوان تلختر است. در بطن داستان فیلم خانوادهای قرار دارند که کریس پدر خانواده عقاید ضد زن دارد و از سوی دیگر در کنترل شهواتش با مشکلات مختلفی مواجه است. او همه را همچون خود میپندارد و از بیماری روانی رنج میبرد که در ابتدا مشخص نیست. پگی دختر بزرگ خانواده یک مبدل پوش جنسی –البته نه به دلخواه خود بلکه جبر نهاد قدرت که نمادش پدر میباشد- است با لباسهای بزرگ مردانه پرسه میزند و متوجه میشویم این کریس است که به دلیل تنفر از جنس مقابلش و دید بدی که به آنها دارد بر تن دخترش چنین لباسی میپوشانیده است. پسر خانواده پا جای پدر میگذارد و در لذت بردن از خشونت پدر را الگو قرار داده است.
کریس به شکار انسان-حیوان مبادرت میورزد. شکار و زندانی او در انبار خانه در ابتدا با نیتی دلسوزانه که زن بتواند به طبیعت خود بازگردد؛ اما با پیشروی داستان متوجه میشویم همه چیز در راستای لذت کریس معنا مییابد. کریس او را میخواهد تا از تجاوز به او لذت ببرد و جنس زن را همچنان در تسلط خود داشته باشد. اگر همه با کریس موافق باشند خطری آنها را تهدید نمیکند اما اگر کسی بخواهد خلاف نظرش عمل کند با مجازات سختی روبهرو خواهد شد. مشکلات دخترش پگی در مدرسه معلمش را کنجکاو میکند و پس از پیگیریها سر به خانهی پگی میزند.
پسر کریس زن را مورد ازار قرار داده است و خانواده منتظر هستند کریس او را مجازات کند. کریس از این عمل سربازمیزند و همسرش در مقابل استثنا قایل شدن بین فرزند پسر و دختر رو به جنون است و میخواهد کریس را ترک کند اما کریس او را ضرب و شتم میکند. معلم هم سر میرسد و همه چیز ابعاد تازهای یافته است. پگی باردار است و کریس هم معلم را محکوم میکند که به او تهمت تجاوز به دخترش را زده و همین امر سبب میشود او را خوراک یک انسان-حیوان دیگر کند که چشمهایش را درآورده و همزیستی با سگان را برایش رقم زده است. دنیایی که کریس رقم زده صدها برابر دهشتناکتر از دنیای وحشی است که زن در بدویت خود مانند یک حیوان در آن میزیست.
در چنین موقعیتی که ظاهرا دیگر هنجارهای فرهنگییی وجود ندارد، هجو این هنجارها از سوی لوکی مککی –که فیلم خوشساخت قرمز Red را در کارنامه دارد- کارگردان فیلم به مازوخیستیترین شکل رخ داده تا حاد بودن موضوع مشخصتر شود. شاید در چنین دنیایی هجو دیگر به کاری نیاید و عمر خود را سپری کرده باشد و نقاب از چهره فجایع غربی باید برداشته شود. فجایعی که هر بار آنها را از خبرگزاریهای مختلف میخوانیم و میشنویم. فرهنگ سرمایهداری غربی بیهیچ تعلق خاطری به هر هنجار فرهنگی عمل میکند و لحن مکالمه متفاوت میشود. نشان دادن هنجارشکنیهای یک دنیای غربی شاید باید لحنش چنین باشد.
چرخه قدرت از مرد روانپریش و زنستیز به زن میرسد و زن آنها را سلاخی میکند. سمفونی خونی که در این بین با موزیک درخشانی مچ شده است گویای حساس بودن فجایع دنیای پیرامونمان است. زنی که در ابتدای فیلم نماد انسان-حیوان بود و قرار بود تمدن را یاد بگیرد و مانند انسانها رفتار کند کار به جایی میرسد که میایستد؛ انسانی که خود را متمدن میداند و رفتارهای بدتر از حیوان انجام میدهد را سر جای خود مینشاند و جالبتر آنکه در این بین هویت خود را پیدا میکند. زن مقتدر میشود نه نا با غریزه حیوانی بلکه با هوش انسانی و از خود نسل میخواهد. دختر کوچک خانواده طعم خون را میچشد و در این چشیدن لذتی نهفته است که زن او را با خود میخواهد به دنیای انسان-حیوانی ببرد که در ابتدا آن دنیا همه چیز را تهدید میکرده است اما زن دست بر شکم پگی میگذارد که حرامزادهی پدر را در شکم میپروراند و نمادی است حضور نسلی مازوخیستتر و شاید وحشیتر که باید باقی بماند و زن را به حال خود گذارند. چرخهی هنجارها در این کلاژ مازوخیستی دگرگون شده و نهیبی سهمگین را نقب میزند که شاید نیاز به بیداریهای آدمی داشته باشد.
امتیاز منتقد به فیلم از 10 (7.7)
امتیاز مخاطبین IMDB به فیلم از 10 (6.7)
دیدگاهها