امید به شانس 50/50 زندگی: نگاهی به فیلم پنجاه – پنجاه
- توضیحات
- نوشته شده توسط نرگس جهانبخش
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1390-10-20 01:04
داستانی در مورد زندگی که تا آخرین لحظه در آن حیات ادامه و امید جریان داشته باشد. آدام (جوزف گوردون لویت) فردی است که به هیچ چیز اعتیاد ندارد و زندگی سالمی را پشت سر گذاشته است.
نه الکل، نه سیگار و نه کمخوابی و نه هیچ چیز دیگر و هر روز هم ورزش میکند اما هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود که او دچار بیماری سختی نشود.
در کنار شخصیت اصلی که بار فیلم را به دوش میکشد و تمام زنها که در سر راهش قرار میگیرند همراهی بیش نیستند، کایل (سث راجن) شخصیت مکمل فیلم است که در زندگی آدام نقش به سزایی دارد. زمانی که آدام با مشکل دست و پنجه نرم میکند و شانس زنده ماندنش را پنجاه، پنجاه میداند کایل در جوابش شانس خیلی از بازیها را پنجاه درصد معرفی میکند که به برد ختم میشود و آدام را همواره به تلاش و جنگیدن برای ادامه زندگی دعوت میکند. کایل از سویی به آدام کمک میکند و از سوی دیگر از بیماری او برای رابطه داشتن با زنان استفاده میکند تا حس ترحم آنها را برانگیزد.
زنهایی که بر سر راه آدام قرار گرفتهاند یکی دوستدخترش است که پس از سختی بیماری او را تنها میگذارد و در زمانی که تمایل دارد پیش آدام بازگردد، آدام او را پس میزند. دیگری مادرش است که همواره دوست دارد از آدام حمایت کند و آدام چنین تمایلی ندارد تا بالاخره و با تنها ماندن نزد مادر میرود و در نهایت روانکاوش که به دوستش نیز تبدیل میگردد. هر سه زن در فیلمنامه تنها به واسطه شخصیت اصلی حضور دارند و فیلمنامه نویس نتوانسته این امر را به خوبی نشان دهد که خصوصیات خود زنها چیست، آنها چه هویتی دارند و از این دست. مثلا راشل (برایس دالاس هاوارد) که نقاش است به ندرت خودش، کارش و حتی نمایشگاهش اهمیت مییابد و کل رابطه او در رابطه با آدام تعریف شده است. جایی که کایل به خیانت او به آدام پی میبرد هم نمایشگاهش است که کارش معرفی شود هم محل خیانتش و هم اینکه باز هم رابطه با آدام تعریف میشود که آن شب با راشل بهم بزنند.
جدای از اینکه شخصیتهای زن آن طور که انتظار داشتم –مثلا کاندیدایی فیلم 50/50 در بخش فیلمنامه گلدن گلوب و چندین جایزه دیگر- آدام و کایل خوب و باورپذیر هستند. هر دو به واقعیت نزدیک هستند. تلاش آدام برای ماندن و کایل که هم او را همراهی میکند و هم سوء استفاده میکند نیز شخصیتش باورپذیر است. تم امید به جنگیدن برای ادامه زندگی در یک فیلم دیگر در همین سال وجود داشته است. فیلم Soul Surfer هم یک موجسوار را به تصویر کشانده که با وجود اینکه یک دستش توسط کوسه قطع میشود باز هم تلاش میکند تا در مسابقات موجسواری شرکت کند. البته این را نباید فراموش کرد که آن فیلم یک بیوگرافی واقعی را به تصویر کشیده و با این فیلم تلخی که لحظات کمیک زیادی نیز دارد متفاوت است.
تلخی 50/50 و مشکل بیماری که به نظر کشنده میآید با شوخیهایی که خصوصا از سوی کایل اتفاق میافتد کمرنگ میشود. آدام با راهنماییهای کاترین به زندگی باز میگردد به مادر همیشه نگرانش (آنجلیکا هوستون) احترام میگذارد و همان آدام کوچک آنها میشود. در زمانی که همه چیز برای آدام خوب پیش رفته است و به کاترین هم به نوعی دل بسته او از مریضی رهایی مییابد و زندگی جدیدی را شروع میکند.
50/50 فیلم کوچک و دوستداشتنی است که توانسته نظر مخاطبان زیادی را به خودش جلب کند. با روایتی ساده که گاه رو به تلخی میرود و گاه مایههای طنز میگیرد موفق عمل کرده است. بیشترین بار فیلم بر جوزف گوردون لویت در نقش آدام است که بازی تأثیربرانگیزی را ایفا کرده است و شاید کاندید اسکار هم بشود. نکته جالب توجه اینجاست که او سال گذشته نیز در یک کمدی مستقل دیگر به نام 50 روز تابستان بازی کرد که در آخر جزء بهترین فیلمنامههای سال در برخی نظرسنجیها و به خصوص انجمن نویسندگان آمریکا قرار گرفت.
امتیاز منتقد به فیلم از 10 (7.3)
امتیاز مخاطبان IMDB به فیلم از 10 تا زمان انتشار مطلب (8.1)
دیدگاهها