تپه خاموش (کریستف گنس): ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم ... *
- توضیحات
- نوشته شده توسط نیوشا ستاری
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1391-03-16 02:04
تپهی خاموش داستان دختر کوچکی به نام شارون است که کابوسهای وحشتناکی در مورد شهری به نام سایلنت هیل (silent hill) دیده و دچار خوابگردی شده است. رز (مادر شارون) معتقد است برای درمان شارون باید او را به محلی که در کابوسهایش میبیند ببرند, بنابراین به رغم مخالفتهای همسرش (کریستوفر) او و شارون به طرف شهر سایلنت هیل حرکت میکنند. در بین راه ناگهان یک دختر بچه وسط جاده آمده و ماشین آنها از جاده منحرف میشود. رز بیهوش شده و زمانی که به هوش میآید میبیند که شارون در ماشین نیست. او با پلیسی به نام سیبل بنت که در تعقیب آنها به این شهر رسیده است, جستوجو برای یافتن شارون در داخل شهر را آغاز میکنند.
رز در شهر با دختری به نام آلسا آشنا میشود که شبیه دخترش شارون است. به نقل از اهالی شهر متوجه میشود که آلسا از جانب کلیسا نماینده روح پلید (demon) شناخته شده و به همین دلیل در کودکی سوزانده شده است. در واقع تبیینکنندهی شر در این داستان همانا ارجاع به فهم عمومی (common sense)است. چون معلوم نبود پدر آلسا چه کسی است از جامعه طرد شده و به عنوان لکه ننگ شناخته شده است که معصوم نیست و روح پلید در او دمیده شده از این رو باید سوزانده شود تا با سوختنش معصومیت به شهر بازگردانده شود. ولی آلسا از آتش جان سالم به در میبرد و با بدن سوخته به بیمارستان برده شده و در همان حال بزرگ میشود و حس انتقام روز به روز در او رشد میکند, در نتیجه به عنوان نیروی شر در مقابل خیر که در قامت اهالی کلیسا ظاهر شدهاند، قرار میگیرد. شارون به عنوان روح مثبت آلسا به خارج از شهر برده شد. اما پس از بازگشت به سایلنت هیل اهالی کلیسا بر این باور بودند که نیروی شر در قالب شارون به شهر بازگشته و باز هم کلیسا (خیر) در مقابل او قرار گرفته است. ولی رز به حمایت از آلسا و نجات دخترش شارون وارد کلیسا میشود و در مقابل آنها قرار میگیرد تا حقیقت را بگوید: "این زن شما را رهبری کرد تا یک بچه بیگناه را بسوزانید ، ولی شما نمی توانید گناه تان را انکار کنید... تو هستی که گناهکاری, چون قلب یک آدم پاک را سیاه کردی... " و به این شکل نیروی خیر به شر تبدیل میشود و نبرد نهایی میان نیروی شر و شر به وجود میآید .
این اتفاقات در قالب جستوجوهای رمزآلود با سویههای سوررئالیستی اتفاق میافتد که ما را بیشتر به یاد نقاشیهای بکسینسکی (beksinski) میاندازد. ولی این اتفاقات آن کنش لازم برای همراهی مخاطب را ندارند. میدانیم که این فیلم براساس سری بازیهای رایانهای سایلنت هیل در ژانر ترس و بقا ساخته شده است. البته شالوده فیلم هم چیزی جز فرار و گریزهایی به قصد رمزگشایی طیفی از افکتهای خسته کننده و رازآلود نبود. مثل صحنهای که رز و سیبل نقاشیای را که آلسا کشیده در هتل پیدا میکنند و آنها را به سمت مدرسه هدایت میکند, یا قرار گرفتن تابلوی نقاشی روی در اتاق هتل و یا کاغذ موجود در دهان جسد داخل دستشویی مدرسه.
فیلمهای ژانر وحشت قراردادهای خاص خود را میطلبد, در صورتیکه این فیلم نتوانسته کشمکش و ریتم لازم برای چنین ژانری را فراهم کند. بدین منظور بایستی پذیرفت که موسیقی داستان همانا کشمکش است. اما تپه خاموش نتوانسته به آن سطح لازم از درجات کشمکش برسد و فقط محدود به این طرف و آن طرف دویدنهای بیرمق شخصیت اصلی داستان (رز) شده است. بنابراین فقدان کشمکشهای با معنا فیلم را برای مخاطب کسل کننده جلوه میدهد.
در مسیر روایت داستان که سعی بر نمایش کلاسیک نزاع میان خیر و شر دارد تصویری عقیم و نامانوس با صورتهای تئوریک چنین موضوعی ترسیم میشود تا جایی که حتی نمیتواند قرائت الهیاتی متناسبی با مسئله خیر و شر را ارائه کند, امری که تو گویی روایت به دنبال تحقق آن است. از این رو ارجاع به فهم عرفی و جا به جایی موقعیت شر حاکم در محتوایی الهیاتی و در فرمی سوررئالیستی (عدم تناسب معنایی بین فرم و محتوا) نمایشی تکراری و گاه صرفاً گیشهای را برای مخاطب عرضه میکند.
دیدگاهها
فقط آخرشو نفهمیدم چی شد!! کاش یکی درست توضیح میداد
اون مستخدمه که توی سرویس بهداشتی بود، به آلسا تجاوز کرد، تقریبا به این دلیل و برای مثلا پاک شدن شهر آلسا را میخواستن بسوزونند
اون کله هرمی هم نماد شیاطین شهوت است که اگر دیده باشین اون خانومه را لباسش را میکنه و به نحوه وحشیانه جنسی نابودش میکنه
کلا فیلمش بر محور اشکال نداشتن روابط نامشروعه
اگر توجه کنید شارون دختره آلسا است، یعنی همون دختری که از تجاوزه اون مستخدم مدرسه به آلسا بوجود اومده