ستایش آگاهی / چند یادداشت پیوسته دربارهی فیلم "دیگران"
- توضیحات
- نوشته شده توسط اکبر شریعت
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1391-03-16 14:02
1- کریس قبل از آن که به حقیقت مرگ خود و فرزندانش آگاه شود، تمام تلاش خود را میکند تا بچههایش را از نور خورشید در امان نگاه دارد. او حتی زمانی که بچههایش از ترس نوری که خانه را غرق کرده (تعبیری که کریس از نور خورشید دارد همین است زمانی که به خدمتکاران توضیح میدهد که ورود نور به این خانه، مثل ورود آب به کشتی است. هر دو ویرانگرند و غرق میکنند!) جیغ میکشند و با این حال اتفاقی برایشان نمیافتد بر این اعتقاد خود پافشاری میکند! اما دقیقا زمانی که نسبت به حقیقت آگاه میشود نور را میپذیرد. از این منظر شاید بتوان ادعا کرد که دیگران The Others فیلمی دربارهی جهالت و فقدان آگاهی است.
2- فقدان آگاهی کاراکترها و همچنین مخاطب نسبت به عنصر خطرناک (هیولا)، جزء عناصر ساختاری فیلمهای ژانر وحشت است. در این ژانر، وحشت بیش از آنکه برآمده از عنصر خطرناک باشد زادهی کیفیت نادیدنی و رازآمیز اوست. ناآگاهی نسبت به چیستی و کیستی عنصر خطرناک است که وحشت را میآفریند. به همین دلیل است که عنصر خطرناک در فیلمهای ژانر وحشت، با انواع تمهیدات سینمایی در پردهای از راز معرفی میشود. هیولاها و ارواح و قاتلین و ... به عنوان عناصر خطرناک، به طور معمول تا انتهای فیلم معرفی نمیشوند. آنها در پس و پشت تاریکی -به عنوان عنصری پوشاننده- پنهان میشوند تا این تفسیر کاراکترها -و به طبع آنها مخاطبین- باشد که آنها را میسازد. کریس مزاحمین را روح میپندارد -و ما هم به طبعیت از او و حتی شاید پیش از او به این نتیجه میرسیم!-.او عنصر نادیدنی را تفسیر میکند ولی تفسیر او بر اساس آگاهی نیست. تفسیری که بر پایهی فقدان آگاهی صورت میگیرد راه را برای خرافهپردازی باز میکند.
3- خرافه، فقدانآگاهی نیست بلکه برآمده از آن است. خرافه نوعی شبهدانش و شبهآگاهی یا به بیانی دقیقتر، توهم دانش و آگاهی است. خرافه، کاری به استدلال که پایهی دانش و آگاهی است ندارد و سوال از عنصر رازآمیز را مجاز نمیشمارد. خرافه بر هست و نیست و بر سیاه و سفید حکم میکند. خرافه زایندهی یقین و قطعیت است و دانش، مادر نسبیت و عدم قطعیت. به همین دلیل است که کریس در مقابل سوالات دخترش، با خشونت جواب میدهد و یا او را به خاطر جوابهایش دروغگو خطاب میکند چرا که جوابی را که کریس درست میپندارد، نمیدهد! کریس یک مسیحی معتقد است و همین خاستگاه خرافی او را توجیه میکند.
4- دین حداقل در تعریف سنتی آن- در دوران مدرن، یکی از مظاهر شبهدانش و شبهآگاهی ایکی از مظاهر شبه است)ستگاه خرافی او را توجیه میکند. دین درست میپندارد را نمیدهد!ولی تفسیر او بر اساس آگاهی ست. دین، جوابهایی حاضر و آماده در مقابل سوالات کلی دارد ولی اجازهی تدقیق و چون و چرا نمیدهد. فیلم با افسانهی آفرینش که کریس برای فرزندانش بازگو میکند، آغاز میشود و در جای جای فیلم، حضور قاطع دین به واسطهی کریس، احساس میشود. او فرزندانش را مجبور به خواندن و گوش دادن به داستانهای کتاب مقدس میکند. سوالات "آن"، که در آستانهی آگاهی قرار دارد، توسط کریس سرکوب میشود. باور کریس به دین او را -حداقل در در ذهن خودش- در جایگاه حق قرار میدهد. چرا که دین منشأ خیر و حق است و هر آنچه غیر آن است منشأ شر. و البته که کریس به همین دلیل اتصال به منشاء خیر -بخوانید همان توهم آگاهی میتواند دست به کار قتل فرزندانش شود! "آن" با سوالات خود و با لجبازیهایش کریس را آمادهی پذیرش این توهم میکند که شر در وجودش رسوخ کرده است. این توهم باعث میشود که "آن"، از دید کریس، تبدیل به عجوزهای شود. کریس از منظر خودش، نه گلوی دخترش را، که گلوی شر را میفشارد! صحنهای که کریس گلوی دخترش را میفشارد تا در توهم خود، دخترش را از شر شیطان/شر نجات دهد یکی از سکانسهاس وحشتناک فیلم دیگران است. حضور آینه در صحنه و وحشت "آن" از کریس مقدمهی آگاهی کریس است. او به آینه نگاه میکند و شیطان/شر را میبیند. کریس در آینه خودش را به عنوان شیطان/شر میبیند. او پیش از این نیز یک بار دیگر در مقابل آینه ایستاده بود. کریس در صحنهای که به دنبال ارواح مزاحم، پردهای را از روی آینهای کنار میزند، خود را مییابد! شیطان/شری وجود ندارد. فقط انسانی وجود دارد که در ذهن خود شیطان/شر را حمل میکند.
5- ایدهی عنصر خطرناک یا هیولا یا شیطان/شری که در درون شخصیت اصلی لانه کرده است، قدمتی حتی بیش از تاریخ سینما دارد. دکتر جکیل و آقای هاید Dr Jekyll And Mr. Hyde مثالی بارز در این زمینه است که چندین بار مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته است. فیلمهای دیگری که دربارهی بیماران روانی، یا کسانی که توسط ارواح تسخیر شدهاند نیز نمونههای دیگری از این رویکرد هستند و فیلم دیگران نیز در این رده قرار میگیرد. ولی آنچه فیلم دیگران را از دیگر فیلمهای این نوع متمایز میسازد ضعف عنصر خطرناک در آن است. در اغلب فیلمهای این رده، عنصر خطرناک دارای قدرتی ماورای انسانی است که یا به صورت هوش فراانسانی یا قدرت ماورایی و ... نمود مییابد. ولی در فیلم دیگران، کریس به عنوان عنصر خطرناک، حتی در بدترین حالت، دارای همان ضعفهای انسانی است. او بسیار شبیه ماست. مخاطب در کریس خود را مییابد. کریس آینهای است که در مقابل ما قرار گرفته است.
6- اینهمانی عنصر خطرناک با شخصیت اصلی فیلمهای ژانر وحشت، با دگردیسی شخصیت به لحاظ ظاهری همراه است. این دگردیسی که معمولا با عذاب همراه است در قدم اول تجاوز عنصر خطرناک به بدن شخصیت اصلی، و در مراحل بعدی، تسخیر و دگرگون کردن آن را به نمایش میگذارد. یعنی عنصر خطرناک، غالبا عاملی بیرونی است که به درون شخصیت نفوذ میکند. ولی در فیلم دیگران، هیچ عنصر بیرونی به شخصیت کریس نفوذ نمیکند. به همین دلیل ظاهر او تغییری نمییابد! آنچه کریس را به عنصر خطرناک تبدیل کرده است، چیزی است که در درون او وجود دارد. فقدان آگاهی، و به بیان دقیقتر، گریز از آگاهی است که کریس را تبدیل به هیولا کرده است. همین ترس، باعث میشود که او از ورود نور به خانه ممانعت کند. آنچه اطراف خانه را در برگرفته است واقعا مه نیست بلکه نماد تصویری جهل کریس است که خودش در میان آن دست و پا میزند! کریس از ترس غرق شدن در نور حقیقت، خود را و فرزندانش را در مه جهالت غرق کرده است و همین جهل است که باعث میشود کریس، دشمن یا مزاحم را نه در خود، که در "دیگری" بجوید.
7- مخاطب فیلمهای ژانر وحشت، در طول تاریخ این ژانر، همیشه با ارواح به عنوان دیگری روبهرو شده است. قهرمان همیشه مردی یا زنی زنده بوده که همراهی مخاطب را برانگیخته است. ولی مخاطب فیلم دیگران، در سکانسهای گرهگشایی، ناگهان با چیزی غیرمعمول و غیرمالوف مواجه میشود وقتی که میفهمد کسانی که تا به حال همراهشان بوده در واقع روح هستند! جدای از ارزشهای دراماتیک و زیباییشناسانهی این چرخش داستانی، این سکانسها، زیرساخت معنایی فیلم را نیز شکل میبخشند. کریس که سودای نجات فرزندانش از دست مزاحمین را در سر دارد ناگهان متوجه میشود که باید فرزندانش را از دست خودش نجات بدهد! غریبهی خطرناک یا "دیگری"، خود کریس است.
8- فیلم دیگران، در نهایت و با توجه به تجربیات پیشین مخاطب نسبت به فیلمهای ژانر وحشت، اثری غیرمتعارف است تا جایی که حتی قرار دادن این فیلم در ژانر وحشت نیز میتواند سوالبرانگیز باشد! دیگران، علیرغم اینکه بسیاری از مولفههای صوری فیلم وحشت را داراست، ولی با نفی یکی از عناصر اساسی این ژانر، سازی جدا کوک میکند. واقعیت ترس و وحشت، و ادامه یافتن آن حتی بعد از تمام شدن فیلم، جزئی لاینفک از آثار ژانر وحشت است. مخاطب نه تنها در طول فیلم وحشتزده میشود، بلکه این وحشت را هنگام خروج از سینما، همراه دارد! ولی دیگران، به طور شگفتانگیزی، دست به کار زدودن وحشت میشود. مخاطب فیلم دیگران، در انتهای فیلم، نه تنها وحشت معمول در فیلمهای ژانر وحشت را بر گرده نمیکشد، بلکه با "آگاهی" از ماجرای اصلی، وحشتی را که حین دیدن فیلم تجربه کرده بود را، نتیجهی "فقدان آگاهی" نسبت به حقیقت مییابد. همچنانکه مه در پایان فیلم، با "آگاهی" کریس از بین میرود، وحشت نیز با "آگاهی" مخاطب، زائل میشود. از این منظر شاید بتوان ادعا کرد که "دیگران"، نه فیلمی در ژانر وحشت، که فیلمی دربارهی وحشت و منشا آن، یعنی فقدان آگاهی است!
9- در ادامه شاهد صحنهای هستیم که کریس در مورد دنیای برزخ بعد از مرگ توضیح میدهد و تلاش میکند که فرزندانش را نسبت به واقعیت آن مطمئن کند. زمانی که او مرگ خود را باور میکند اولین سوالی که به ذهن او و فرزندانش میرسد این است که: پس برزخ کجاست؟! کریس جوابی ندارد ولی آیا میتوان نگاه مشکوک او را از یاد برد؟ کریس که پیش از این به واسطهی توهم آگاهی نشات گرفته از کتاب مقدس، فکر میکرد که همه چیز را میداند، در مقابل سوال فرزندانش میگوید : نمیدانم! اعتراف به ندانستن، برای کریس، مقدمهی آگاهی است."دیگران" فیلمی در ستایش آگاهی است.
دیدگاهها