گامهای رهایی / نگاهی به فیلم فرانسیس ها
- توضیحات
- نوشته شده توسط مرتضی اسماعیل دوست
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1392-12-05 15:38
فیلم فرانسیس ها ساختهای مستقل از فیلمساز جوان نیویورکی " نوا بامبک" براساس فیلمنامهای مشترک با نقش آفرین اصلی فیلم، " گرتا گرویک" است. حکایتی ساده و روان اما پُر از جزئیاتی ظریف از شخصیتِ دختری رویا پرداز که در پی نگاهی سرخوشانه، امید به فردایی روشن دارد. باوری که چنان عمق مییابد که رستگاری انتهایی را در سیمای بلوغ یافته فرانسیس می توان به دیده یافت. تغییری به دور از شعار زدگی و چنان دلنشین که در پایان حتی به نام جدیدی از شخصیت نیز رسوخ یافته و ترکیبی جدید از نام و شهرتاش میسازد؛ فرانسیس ها.
داستانی که با فانتزی فیلمنامههای گذشته سازندهاش همچون ماداگاسگار 3 و آقای فاکس شگفت انگیز همنشین میگردد و اثری سرخوشانه از روزمرگیهای انسانی به دور از بندهای اسارتِ زندگی میسازد. فیلم با وجود نبود قصه ای شاخص، بر مبنای ضرباهنگ مواج موسیقی و جامپ کاتهایی هنرمندانه، ریتم مناسبی داشته و سیاه و سفید بودن تصاویر نوعی بیپیرایگی به فضای بصری بخشیده است. انتخاب مناسبی از تصاویر سیاه و سفید، حسی دوگانه و اثربخش به دنبال داشته است به نحوی که از سویی فضایی رئال به اثر میبخشد و از نگاهی دیگر نوع روایت پردازی فیلمساز، شکلی از فضای توهم زا را رقم میزند. فرانسیس در نیویورک سودای زندگی میپروراند اما تخیلاش را غرق در فضای رمانتیک و خاص پاریس میجوید، به مثابه تفکر سازندهاش که فیلمی امروزی اما از نافهی خاطره انگیز دیروز میآفریند، جایی میان موج نوی فرانسه با قلب تپنده جوان سرخوش نیویورکی. گویی بازسازی تخیل به آغوش واقعیت پیوند خورده و فیلم در مرزی زیبا از رویا و حقیقت حرکت مینماید . تم مرکزی فیلم در راستای رهایی انسانی تنها است در دل جامعهای که روح رفاقت روی چرخ ثانیهها میلغزد. نورپردازی سایهها و نمابندی خلاقانه قابها در خدمت روایت بوده و عاشقانهای سینمایی این بار در قلب نیویورک خلق می نماید. بازیگوشیهای شخصیت اصلی فیلم چنان بی پروا رخ می دهد که به دنیای جفنگ و ابزورد پهلو زده و گستره ای لامکانی و لازمانی به سیمایش مینهد، به نحوی که به جای نیویورک میتوان هر مکان دیگری را در زمانی متفاوت و با انسانهایی دیگر در هر گوشه از دنیای تنهای امروز ترسیم نمود. نشانههای بسیاری از سبک بالی کاراکتر اصلی، فیلم را به فضای مبهوت ابزورد میرساند به مانند دویدنهای بازیگوشانه با گامهایی بلند، سر به زیر آب بردن، مراجعه به دندانپزشکی و در نمایی بعد خوردن شیرینی و علاقهمندی برای انجام حرکات موزون که در راستای پرواز عاشقانهای است به آن سوی دیوارهای خیال.
روایت منسجم فیلم با پرداخت دقیق از جزئیات، اثری گرم و یکدست خلق نموده است. البته اگر بخواهیم بر مبنای نگاهی کلاسیک به فیلمنامه شلیک نماییم به نبود عناصری همچون فراز و فرود، گره گشایی و کنشمندی حوادث میرسیم که مقیاسی درست از شناخت اثر نیست، چرا که فیلم مدرن نوا بامبک، تابع روایتی مینی مالیستی و ساختاری ضد قصه گو است. گویی فیلم یادآور داستان چاپ شدهای از " جک کروآک" به نام ولگردهای دارما است، اشتیاقی برای لمس دنیایی جدید به بهای رنج تنهایی. در واقع حرکت فرانسیس بر مدار سفری درونی بنا شده که فیلمساز وجههای بیرونی به نماهای آن بخشیده است. سفری که ميتواند در دنیایی تخیلی رخ دهد تا تجربه هم اندیشی با افراد متفاوت، نگرشی جدید برايش رقم زند . حالا فرانسیس انسانی دوباره است در رها شدنی طنازانه.
دیدگاهها