نقد فیلم شگفت زده Wonderstruck ،تاد هاینز استاد خلق دورههای مختلف زندگی
- توضیحات
- نوشته شده توسط گرگوری الوود (کلیدر)
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1396-02-30 17:06
یکی از موهبتهای تاد هاینز توانایی او در انتقال بیننده به دورههای مختلفی از گذشته است، در حالی که وقایع را طوری به تصویر در میآورد که گویی در لحظه درستی پیش روی شما وجود دارند. تصویر لس آنجلس در دهة 1940 در میلدرد پیرس، دهة 1950 نیویورک در کارول یا لندن 1970 در فیلم مخملی گویای این امر است. هاینز اطمینان حاصل پیدا میکند که شخصیت فیلمهایش به جای یک لباس معمول یا لباس بد هالووینی، در آن دوره منتخب ساکن شوند. شما بندرت این احساس را دارید که در حال تماشای یک تیم تولید هالیوودی در بازسازی دورهای از کتاب درسی هستید که در فیلم هاینز بازتاب داشته باشد. به طور موثر، هاینز و همکاران سینماییاش در آخرین تلاششان یعنی «شگفت زده» این بار نتوانستهاند کار ویژهای انجام دهند. فیلمی که در هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن اکران شد.
شگفت زده دو دوره مختلف با طول زمانی 5 دهه را روایت میکند جایی که بن (اکس فگلی) و رُز (ملیسنت سیموندز) هر دو دوازده ساله به ترتیب در نیویورک 1977 و 1927 در حال جستوجو هستند. اقتباس برایان سلزنیک از هیوگو (از رمانی نوشته خودش) داستان را از مینهسوتا شروع میکند، جایی که بن در وضعیت غم انگیزی مادر خود (میشل ویلیامز) را از دست داده است و بازگشت به گذشته که پدر مرموزش و جایی که زندگی میکرده را بشناسیم. وقتی طی حادثهای بن شنوایی خود را از دست میدهد، او تصمیم به فرار از بیمارستان و گرفتن اتوبوسی به مقصد منهتن برای یافتن پدرش میگیرد. نقشه او چیست؟ شروعش تنها با یک سر نخ از بوکمارکی است که در لای کتابی از پدر پیدا کرده و مشخص میشود پدرش در یک کتابفروشی در نیویورک سالها پیش مادرش را ملاقات کرده است.
از سوی دیگر رُز دختری تنهاست که زندگیاش را در هبوکن (شهری در نیوجرسی) با پدرش سپری میکند. پدر ناراحت دخترش است که در انجام تکالیف درسیاش آن قدر جدی نیست. او از ابتدا ناشنوا معرفی میشود و داستاناش متمایز و بدون شباهت با بن در سیر وقایع سیاه و سفید بدون هر صدایی فراتر از بُعد موسیقایی است. سرانجام ما متوجه مادر او لیلیان مایهو (جولین مور) میشویم که بازیگر مشهور فیلمهای صامت بوده و بازیگر تئاتر برادوی. وقتی بن با اتوبوس رُز را به نیویورک میبرد، رُز فرار میکند از دست پدرش و بر روی گذری میپرد تا با امید دیدن مادرش بر روی صحنه پا به شهر گذاشته باشد. مایهو خشمگین میشود که رُز خود را با آمدن به نیویوک در خطر قرار داده است و او را به اتاق لباس میبرد و آن جا نگه میدارد و به تمرین باز میگردد. به طور فریب آمیزی رُز زرنگ فرار میکند و خودش را در جلوی موزه تاریخ ملی آمریکا میبیند که خیره شده به حیات وحشی بر روی صفحه نمایش که دومین مجموعه از آن در جهان است.
بن به نیویورک میرسد و بر این باور که کتاب فروشی بسته است نزد دوستانش با سن مشابه جمی (جادن مایکل) کسی که اتفاقی با پدرش در یک موزه کار میکرده است؛ میرود. نمایش داستان جستوجوی بن و رُز به هم گره میخورد و بالاخره معمای پدر بن در ارتباط با نحوه ملاقات رز با مادرش است که تمام روزنههای امید کشف را کنار هم قرار میدهد.
هاینز از فیلمنامه سلزنیک در مقام نقشه راهی برای وجه سینمایی برتر و جلوهای غیرمنتظره حتی وقتی ممکن نیست آن را دیکته کرد، هوشمندانه استفاده کرده است. در آغاز ما به رُز در فیلم صامتی که او در یکی از ملودرامهای مادرش است ملحق میشویم. فیلمی که مور را در دوره صامت معتاد به هروئین چیزی شبیه به لیلیان گیش به تصویر میکشد. وقتی بن به منهتن میرسد انبار کوچک و از کار افتادة ایستگاه اتوبوس خیابان 42ام را پیدا می کند که به لطف جزییات به تصویر کشیده شده به تصویر کشیده میشود و باید از هاینز و تیمش مارک فریدبرگ (طراح هنری) اد لاکمن (فیلمبردار) و سندی پاول (طراح لباس) تشکر کرد. تلاش آنها برای بازآفرینی منهتن 1920 واقعا قابل توجه است. هر پیاده رو، هر گوشه خیابان و هر ساختمانی این احساس را به ما میدهند که در حال دنبال کردن تصاویری از خبرهای دهة 1920 یا گزارشهای تصویری دهة 1970 هستیم، نگاه استادانه هاینز برای ما تصاویری را میسازند شبیه اینکه شما در از پنجره به زمان دیگری نگاه میکنید.
همچنین شفقتی به داستان پیش روی ماست که هاینز به طور ویژهای آن را نمایش داده است. این زمانی است که عمه بن (امی هارگریوز) به او میگوید که ناشنواست. جیمی به بن الفبای ای اس ال را آموزش میدهد یا رز جوان یادداشت دل خراشی مینویسد او آن را در گوشه رودخانه شناور میکند. برای کارگردان میتوان انتخابهای دیگری را نیز متصور بود که به این صورت برخی موارد ضعیف تلقی نشوند اما هاینز همیشه ظرافت ملموسی را مد نظر قرار میدهد.
آنسوی هنر فریدبرگ، لاکمن و پاول، فیلم بدون موسیقی متن کارتر بورول آهنگسازی که همکاری طولانی مدتی با هاینز داشته غیر قابل تصور است. قطعه موسیقی او به تنهایی میتوانند بدون دیالوگ ترکیبی از خط داستانی دهة 1920 را بسازند. تنها اشتباه هاینز این است که در برخی قسمتها موسیقی بورول را فدای افکتهای صوتی دوره سینمای صامت کرده و شاید این آن چیزی نباشد که ما از این آهنگساز در حافظهامان داریم. دلیل این که «شگفت زده» به یک بیت خاصی در آغاز فید میشود سینک نشدن بازیگران و داستان با جهان خلق شده هاینز است. فیلمنامه سلزنیک درباره وقایع تاریخی رمزآلودی است که به بچهها یعنی هر دوی رُز و بن آن هم در پس داستان مرتبط است. خوشبختانه حضور سیمونز که مشکل شنوایی در زندگی واقعی دارد بر پرده نمایش فریبنده است و او میتواند به راحتی راه رفتن در میان پارک و حتی بیشتر از آن تعلیم برای دیدن بازنمایی شحصیتی که ناشنواست مخاطب را در یک پرده عریض میخکوب میکند. جولین مور نیز مثل همیشه با یک نعمت خدادادی سه نقش مختلف را از جمله نقش رُز در 62 سالگی عالی بازی میکند. آن چه از دیگر نقش آفرینی ها عقب تر است بازی فیگلی است.
هر بازیگر حتی جوانی بایستی مسئولیت کامل کردن موفقیت یک فیلم را بر دوش بکشد، اما فیگلی اغلب به نظر همان بازیگران خردسال هالیوودی است که احتیاج به کمک زیادی دارد. وقتی حتی در نقش جوانیاش در قامت یک نقش مکمل هیچ واکنش احساسی را به وجود نمیآورد اجرای فیگلی اغلب فارغ از نیرو، عنصر قابل توجه و تخت به شمار میرود. به خصوص این مسئله وقتی خودنمایی میکند که فیلم به نقطه اوج احساسی خود و همذات پنداری مخاطب رسیده است و در مقابلش جولین مور قرار دارد. بازی مور آنقدر به چشم میآید که از فیلم خارج میزند. این کاملا گیج کننده است، اما خیلی زود شما با انتقال به دورههای جادویی که هاینز برای شما ترتیب داده است آن را به دست فراموشی میسپارید.
دیدگاهها