به مناسبت سالروز تولد مارسل دوشان از بنیانگذاران دادا
- توضیحات
- نوشته شده توسط الناز جوانی
- دسته: یادداشت نقاشی
- منتشر شده در 1389-05-07 13:22
مارسل دوشان Marcel Duchamp در 28 جولای 1887 در پاریس در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد. وی تا سال 1905 در آکادمی جولیا درفرانسه به تحصیل نقاشی مشغول بود. کارهای اولیه او به سبک پست امپرسیونیسم بود، اما بعدها به عنوان تاثیرگذارترین هنرمند مکتب دادا شناخته شد. او هنرمند فرانسوی-آمریکایی که معمولا در دسته دادا و سورئالیسم به شمار میرود، بسیار پیش از دادا به نفی زیبایی شناسی دست زده بود.
دادا بیشتر نوعی نگرش بود تا نوعی سبک. جنبش ادبی و هنریای بود که از 1915 تا 1922 فعالیت داشت. پایهگذارانش هانس آرپ نقاش، تریستان تسارای شاعر، و نویسندگان دیگری از مشتریان کافهی ولتر زوریخ بودند. در نیویورک در گروه مشابهی مرکب از دوشان، مَن ری و فرانسیس پیکابیا شکل گرفت. در 1918 دو گروه در لوزان به هم پیوستند و یک بیانیه و یک مجله را منتشر کردند.
تأثیر دادائیسم که مکتبی آنارشیسم در هنر بود و هدفش نابود کردن همهی منطقها و هدفهای عادی بود، در فیلم آنتراکت رنه کلر [رنه شومت] جوان در 1924 به صورت بیانیهی سینمای پیشرو درآمد. آنتراکت و رنه کلر از این وجه بسیار بر سر زبانها افتادند که سه بینانگذار نگرش دادا در نیویورک پشت سر آن بودند. پیکابیا، برای فیلم سناریو نوشت و دوشان و مَن ری در آن ایفای نقش کردند.
مارسل دوشان خیلی زود به عنوان یک هنرمند آوانگارد در اروپا و آمریکا مشهور شد. یکی از آثار مشهور او کاسه توالت با نام فواره Fountain است. او در سال 1917 کاسه توالت سادهای را با نام مستعار (ر.مات) امضا نموده و به سالن هنرمندان مستقل نمایشگاه نیویورک ارائه میدهد، ولی اثر رد میگردد. دوشان دلایلی میآورد که آنها مجبور به پذیرش اثر شدند. او در دفاع از اثر می گوید: «کارآقای مات توسط خود او ساخته شده باشد یا نه هیچ اهمیتی ندارد، او یک شیء عادی زندگی را تحت عنوان جدیدی انتخاب و ظاهر ساخته است از این دیدگاه او به آن مفهوم جدیدی بخشیده است.»
دادائیستها شیفته کولاژ بودند، مثلا ماکس ارنست در همین نمایشگاه با کنار هم چسباندن بریدههایی از تصاویر آگهیهای تجاری و دفترچههای راهنمای فنی، کولاژهای مختلفی درست کرد و در کنار یکی از آثارش تبری قرار داد تا تماشاگر بتواند آن را خرد کند. به همین خاطر این آشناییزدایی از جانب دوشان هیاهوی عجیبی را به وجود آورد. دوشان یک شیء آماده را از کارکرد معمول و قابل استفادهاش خارج کرد و به آن با قرار دادن در یک موزه معتبر و امضای خود تشخص هنری داد.
این اثر یکی از آثاری است که دوشان آنها را حاضرآمادهها مینامید. یعنی یک شیء مصرفی که هنرمند هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نداشته است. فواره در هنر قرن بیستم یک نقطه عطف محسوب شده وبه عنوان يكى از آثار شاخص هنر مفهومی شناخته می شود. این تفکر که یک شیء بدون دخل و تصرف به عنوان اثر هنری شناخته شود توسط او مطرح شد. و همین آثار حاضر-آماده تأثیری شگرف بر هنرهای تجسمی دههی ۱۹۶۰و بر جنبشهایی همچون "مینیمالیسم " و " کانسپچوالیسم " و آثار هنری "پست مدرن " داشت.
دوشان میخواست بگوید که هنر نهادینه دیگر بیمعنی شده است و اکنون هنر تصادفی به مراتب از هنر جامعهای منحط با معنیتر و معقولتر است.
وی می گوید : «عمل خلاقانه تنها توسط هنرمند انجام نمیشود بلکه بیننده در تماس با اثر آن را رمزگشایی و به آن معنا می دهد.»
در 1948 دوشان در کنار دیگر هنرمندان نسل آوانگارد اولیه قرن بیستم فیلم رؤیاها فروشی است را ساختند. این فیلم به صورت هفت صحنه رویایی به وسیله چارچوب داستانی به هم پیوند میخورند و وصیتنامه پیشروها لقب گرفت. هفت اپیزود آن به شرح زیر هستند:
1)هوس – ماکس ارنست 2) دختری با یک ردیف قلب – فرنان لژه 3) روت، گل سرخ و طپانچه – من ری 4) الواح و برهنههایی که یک پله پایین میآیند – مارسل دوشان 5) سیرک و 6) باله – الکساندر کالدر 7) نارسیسوس – هانس ریشتر
دوشان در الواح و برهنههایی که یک پله پایین میآیند حرکاتی از الواح متحرک و تصاویر برهنه را با یکدیگر ترکیب کرد.
دوشان در 2 اکتبر 1968 در زادگاهش فرانسه درگذشت و بر سنگ قبرش نوشته شد:
«گذشته از این، همیشه افرادی می میرند.»
دیدگاهها
همیشه این دیگرانند که می میرند !