مشت حسن در حوض روغن
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: یادداشت تحریریه
- منتشر شده در 1400-12-25 03:49
سال ۱۴۰۰ نیز با تمام بدبیاریها، سیاهیها و مشکلات خود به انتها رسیده است. حال چه ۱۴۰۱ آغاز قرن جدید باشد چه به قول دیگران یکسال از قرن جدید گذشته باشد، فرقی ندارد، آنچه مشهود است عدم تغییر و بهبود وضعیت است. این وضعیت چه میخواهد در معیشت و اقتصاد باشد چه از آن مهمتر در آموزش، فرهنگ و هنر. آموزشی که سیستمش ناکارآمد است چه کنکور باشد چه نباشد از پایههای خود کج است و برای کودکانمان هنوز نتوانستهایم کاری انجام دهیم تا کشورمان را از وضعیت بد فرهنگی نجات دهیم. نمیخواهد به کل سال برگردم و برایتان مثال بزنم که چه و چه، فقط کافی است وقایع همین یکی دو هفته را مرور کنیم و ببینیم این وضعیت فرهنگی آنقدر در عرصه هنر معیوب است که نمیتوان انتظار داشت مولفه فرهنگ در سیاست، اقتصاد، مصرف، جامعه، ورزش و ... نمود داشته باشد.
* آقای مهرجویی کارگردان نامآشنا و کهنهکار سینمای ما سازنده فیلم گاو، تصویری غمانگیز برای ما رقم زد. تصویری که خودش بیش از نیم قرن پیش در فیلم گاو با مشت حسن حیران از گم شدن گاوش به ما نشان داده بود حالا جایش را به داریوش مهرجویی ۸۲ سالهای داده بود که همه ما از اینکه کارگردانی باسابقه برای فیلمش به این وضع افتاده متاثر شویم. اما ذکر چند نکته برای درج در تاریخ را پس از فروکش کردن هیاهوی مجازی لازم به ذکر میدانم:
- هر هنرمندی حق دارد خلق کند و حال که در چارچوب قوانین کشورش مجوز هم گرفته حق نمایش دارد پس من هم مثل همه بسیار ناراحت شدم نه اینکه ایشان را خیلیها استاد خطاب میکنند پس باید اثرش اکران شود، بلکه حتی اگر جوانی در آغاز راه بود نیز همین حس را داشتم فقط وضعیت آقای مهرجویی و خواستهاش با آن وضعیت بسیار ناراحت کنندهتر بود.\
- آقای مهرجویی ابتدا اعلام کرد تهیه کنندهاش حقایق را به او نگفته و سپس ساعاتی پیش صوتی از ایشان منتشر شده که آن را تکذیب و همه تقصیرهای ویدیوی دوم را گردن شریفینیای مصلحت اندیش میاندازد. آن طور که کسب اطلاع کردم فیلم قرار بر اکران نوروزی داشته اما به چند دلیل از جمله پایان اعتبار مجوز قبلی، تلاقی شبهای قدر با اکران فیلم و ... مصلحت دیدهاند به اکران بعد موکول شود نه اینکه به کل اجازه اکران نداشته باشد. آقای مهرجویی در ویدیوی اول اعلام میکند فیلمش اجازه اکران ندارد. پس تا به اینجا مشخص است به ایشان اطلاع غلط دادهاند وگرنه مهرجویی در این سالها چنین برخوردی حتی در مواجهه با فیلم سنتوری نداشته و از آن مهمتر فیلمساز پاکی در عرصه تبلیغات برای سینمای ایران بوده است. نمونههای مختلفی از این فیلمسازان -که اتفاقا دور مهرجویی نیز هستند- را همه ما دیدهایم که به دروغ شروع به جنجال میکنند فیلمشان ممنوعه است و قرار نیست رنگ اکران ببیند و در بهترین شرایط هم اکران میشود.
- متاسفانه موجی در فضای مجازی ایجاد شد که گویی مهرجویی فیلمساز معترضی است پس باید او را پیشوای اعتراض و دادخواهی در مقابل سانسور کرد که به هیچ وجه چنین نیست و مهرجویی در «مهمان مامان» ثابت میکند اگر چیزی در سفره نیست با چیز دیگری جایگزینش کنیم. چه غم انگیز که هنرمندان مهمی شروع کردند به هشتگ سازی یا استوری کردن اعتراض خودشان با ضمیمه کردن تصویر فیلمسازی که خود بازی خورده بود. دوستان آقای مهرجویی سالهاست فیلم خوب نساخته و به یاد نمیآورم پس از «هامون» فیلم قابل اعتنایی از ایشان دیده باشم. حتی تجربه تئاتری ایشان ده برابر از فیلمهای ایشان بدتر بوده است. کاش این حمایتهای شما را بهرام بیضایی میدید تا در مصاحبهاش نگوید من به دلیل جفا و بددلی همکارانم از سینمای ایران خداحافظی کردم. صدای داریوش مهرجویی بیشتر در دولتهای اصولگرا در آمده و اتفاقا همکاریهایش نیز با نهادهای دولتی بیشتر هم بوده است. آیا صرفا بنا به گرایش سیاسی دولت باید از همان ابتدا به وزارت ارشادش سوگیری کرد؟! به یاد دارم که ایشان اعلام کرد در دولت دوم محمود احمدینژاد فیلم نخواهد ساخت و همان سال با فیلم طهران-تهران به سرمایه گذاری شهرداری تهران در جشنواره فجر همان دولت شرکت کرد. با وجود اینکه ماحصل، فیلم بسیار ضعیفی بود که هیچ رنگ و بویی از تهران نداشت و پول ساخت دورریخته شده بود، فیلم «نارنجی پوش» یک فیلم ضعیف دیگر آن هم به سرمایه گذاری مجدد شهرداری تهران (موسسه تصویر شهر) پشت آن ساخته میشود!
- کاش داریوش خان مهرجویی در ویدیوی اخیرش نسبت به وضعیت کلی سینما اعتراض داشت، کاش نسبت به فرهنگ و هنرمندان اشاره داشت، اما این ویدیو که بنده هم با او تا جایی همدلی داشتم فقط خواستهای شخصی چون اکران فیلمش داشت. حال که اکران انجام خواهد شد همه چیز گل و بلبل میشود. کاش آقای مهرجویی همچنان سلامت باشد و بتواند پس از سه دهه فیلم خوبی بسازد و سدی را جلوی اکران فیلمش نبیند.
* از این ماجرا که بگذریم در چند روز اخیر ویدیوی دیگری دل همه ما را به درد آورد، آن هم برخورد اجراگری بدون در نظر داشتن هر گونه مناسبات ایمنی و محیطی با اثر مهمی از موزه هنرهای معاصر یعنی «حوض روغن» (نوریوکی هاراگوچی) بود. اجرایی که قرار است در برنامه «پنج گنج» اجرا رود به یکی از پنج گنج هنر ایران که موزه هنرهای معاصر باشد آسیب میزند. انگشت اتهام نباید به هنرمند باشد بلکه بدون هیچ شکی این انگشت اتهام به مدیر موزه و هماهنگ کننده اجراست. جند سال پیش یک اجرای تئاتر سبب شکستن محور گرداننده صحنه تالار وحدت شد و مدیر تالار انگشت اتهام را به سمت کارگردان اثر گرفت که باید وزن دکورش را کم میکرده و با وزن غیر متعارف روی صحنه وحدت آمده است. کارگردان بدون شک علاقهمند است اثرش را آن طور که در ذهن میپروراند روی صحنه ببرد و دیگر چیزی برایش اهمیت نداشته باشد. این تهیه کننده، مدیر اجرایی تالار و شمای مدیر هستید که باید هم و غمتان سالن و زیرساختهایتان باشد تا چنین قبیل مشکلاتی پیش نیاید. با ذکر چند نکته از این مسئله عبور کنم:
- وقتی مدیر هنری، چیزی از هنر نداند اعلام میکند در طرح این اثر قرار نبوده به حوض برخوردی باشد. این چه عبارتی پس از ظهور چنین فاجعهای است. البته ایشان دو روز بعد از حادثه از سمتشان برکنار شد که اگر به این دلیل باشد، باید دست مریزاد به مدیر بالادستی گفت. کاش این مدیر خودش پس از عذرخواهی رسمی از سمتش کنارهگیری میکرد تا این فرهنگ در دیگر بخشها تسری یابد نه اینکه مدیر هنری در اولین اقدام بگوید یک خطایی رخ داده و بست هارنست یا هر چیز دیگری شل شده و ...
- هر کس کمی با هنر اجرا آشنایی داشته باشد میداند نه تنها هر اتفاقی در آن ممکن است رخ دهد بلکه مخاطب نیز ممکن است در اجرا تغییری ایجاد کند. پس مشخص است تمام افرادی که در تایید چنین کاری کنار دیگر آثار مهم موزه نقش داشتهاند باید مورد بازخواست قرار گیرند. همه آنها که هیچ از هنر اجرا نمیدانند. متاسفانه واکنشهای مثبت به این برخورد در فضای مجازی غم انگیزتر از واکنش این مدیر و همراهانش بوده است.
* در نهایت گریزی به خداحافظی یکی از بازیگران مهم سینما بیاندازیم. شهاب حسینی هم در چند روز اخیر از سینما خداحافظی کرد. گرچه بازی حسینی را به جز فیلمهای فرهادی و فیلم سوپراستار دوست ندارم، اما همان چند نقش ماندگارش کافی است تا یاد کنیم چرا یک بازیگر که در تمام سخنرانیهایش باقدرت صحبت میکند تاب انتقاد نداشته باشد و اگر حجم انتقاد از او آنقدر زیاد است چرا نباید به دنبال علت در خود باشد. بعید میدانم هیچ یک از منتقدان شهاب حسینی از بازیگری یا تهیه کنندگیاش انتقاد داشته باشد. هر چه خوانده و هر چه شنیدهایم در مورد رفتار دوگانه او بیرون از فضای فیلمهایش بوده است. پس چرا از سینما یا بازیگری خداحافظی کرده است. مگر کسی در ستون روزنامه یا شبکههای مجازی تا به حال به حسینی تاخته است. اگر هم اینطور باشد که آقای حسینی به همتایان شما که اغلبشان هم از شما بدتر هستند بیشتر تاختهاند. آخر این چه لحن خداحافظی است بزرگترین ادیبان کشور هم اینطور صحبت نمیکنند که شما انشا دست گرفتهاید و اینطوری سخن میگویید. آقای حسینی ما شما را در برنامه گفتوگو محور همرفیق دیدهایم شما آن لحن را دارید چرا در صدا و سیما یا هر برنامه دیگری لحنتان را عوض میکنید و کلماتی را میگویید که مال شما نیست. مشکل منتقدان شما با همین رفتار است. یا شاید همه ما اشتباه میکنیم شما اینطوری مثل یک ادیب قرن پنجمی در کل هستید و همرفیق و پشت صحنه آثارتان را نقش بازی کردهاید. روی صحبتم با لحن و رفتار است نه به هیچ وجه اعتقادات که کامل شخصی است و حق شماست.
- همانقدر که فضای مجازی ممکن است هر چیزی را به سوی خلاف واقع ببرد، همچنان که فرهادی با قهرمان و رادو جود با فیلم برنده خرس طلایش در همین سال سینمایی قبل به آن اشاره کردهاند این فضای مجازی بیشک نقش بسزایی مقابل حوادث خطرناکتر دارد. به این فکر میکردم اگر ویدیوی این اتفاق در فضای مجازی منتشر نمیشد و خبرگزاریها آن را در مقیاس بالا نشر نمیدادند آیا با یک لاپوشانی بزرگ و دست بردن در اثر یک هنرمند روبهرو بودیم یا خیر؟ آیا صادقانه این فاجعه هنری اطلاع رسانی میشد؟ همه اینها نشان میدهد فضای مجازی در عین تخریب فرهنگی و خود فرهنگ ساز است.
نمایندگان مردم بدانید که شما نماینده مردمتان باید باشید نه نماینده مدیرانی که تمایل دارند اینترنت مردم محدود شود تا کسی از زجر یک فیلمساز قدیمی، تخریب یک اثر هنری و اتفاقات مهم اجتماعی باخبر نشود. شاید بتوان مهلت خرید تا همه حوادث را آن طور که آن مدیران میخواهند بازتولید کرد اما شما باید بدانید در مقیاس کوچک چشمهای زیادی به شما و مدیران است تا وضعیت مردمتان را بهتر کنید و در مقیاس بزرگتر همه در محضر و نظارت وسیعتری قرار داریم.