اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

کلیشه‎های سطحی هماهنگ در سریال فاصله‎ها

 

سعید سهیلی پس از ساخت یک سریال ضعیف به نام ترانه مادری گام خوبی را با دلنوازان برداشت. اما فاصله‎ها اصلا نمی‎تواند نقطه روشنی در کارنامه او باشد.

 

شاهرخ استخری و دانیال حکیمی در سریال فاصله ها

 

 در سریال‎های تلویزیونی حرف زدن از کلیشه‎ها به امر بدیهی تبدیل شده است اما فاصلهها اوج این کلیشه‎ها چه در داستان، در حادثه‎ها، در کنش‎ها و در دیالوگ‎ها است. همه سکانس‎ها از همان آغاز قابل پیش بینی و خیلی بی سر و شکل پی گرفته می‎شود. حادثه قبل از وقوع قابل حدس است. به راحتی می‎توان ابتدا را دید و تا ته آن را خواند و در این راستا اگر مسئولیت نوشتن یادداشت  آن از جانب سردبیر نبود دیالوگ‎های کلیشه‎ای آن را هم تحمل نمی‎کردم.

 

از دیالوگ‎های سطحی یاد کردم که باید آن را پانتئون کلیشه‎ها دانست. شنیده‎ایم که در اجرا کنش در دیالوگ هم می‎تواند شکل بگیرد اما این را از فاصله‎ها آموختیم که کل داستان رخ داده یکبار دیگر در دیالوگ می‎تواند تعریف، یا اینکه داستان رخ داده کاملا در دیالوگ بدون هیچ کش و قوسی شرح داده شود! چند نوع از این شکل گرفتن قصه در این سریال را برایتان مثال می‎زنم:

 

در قسمتی نمی‎باشد که سعید (شاهرخ استخری) گوشی تلفن را برندارد و بگوید : «الو ساسان ...» بله! دیگر خودتان حدس زده‎اید که ماجرایی که رخ داده را یکبار دیگر تعریف می‎کند تا تایم سریال پر شود یا اینکه داستان کاملا رخ داده و با بازی تصنعی بازیگر یکبار دیگر برای ساسان (نیما شاهرخ شاهی) تعریف می‎شود. در مقابل هم محسن (دانیال حکیمی) هم گوشی را اگر بیرون از منزل باشد بر می‎دارد یا اگر در خانه باشد به طبقه پایین می‎رود و کل ماجراها را برای مرضیه (مریم کاویانی) تعریف می‎کند. البته نباید از حق گذشت که در اواخر داستان این قضیه شکل دیگری پیدا کرده بود و سعید داستان را برای بیتا (بهاره افشار) و محسن هم داستانش را برای لیلا خانم (فاطمه گودرزی) تعریف کند!

 

برای گره افکنی هم قصه مدرن نوشته شده و نویسنده گره افکندن را به نشانه هر جر و بحث بچه‎گانه یا صحبتی در نظر گرفته است. قصه ماجرا را به سمتی می‎برد که حلال مشکلات (عمو مرتضی) به صورت کلیشه‎ای پیدایش شود تا از همه بخواهد با آرامش به موضوع نگاه کنند. گره هم که باز نمی‎شود تا اینکه داستان به انتها برسد و همه گره‎ها با هم باز شود. باری! این هم از خصوصیات یک درام مدرن است!

 

از پایان فاصله ها بگویم که باید از جور کردن در و تخته، کارد و پنیر، خیر و شر در کنار هم یک دست مریضاد به نویسنده و کارگردان گفت که آن همه کلیشه‎های سطحی را این طور هماهنگ کنار هم چیدند. همه در آخر داستان شخص به شخص به تصویر کشیده شده‎اند. یک عروسی هم به سان سریال‎های تلویزیونی در آخر ترتیب داده شد تا هر شخصی در عروسی بود یعنی قابل هدایت بوده و پایان نیکی داشته و هر شخصی در عروسی نیست بدانید که قابل هدایت نبوده است. جای نیک‎بختی است که بتوان چنین درس‎های عبرتی‎ را دید!

 


درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

دیدگاه‌ها  

0 #2 Guest 1389-06-30 17:37
منم يه وبلگ درمورد سينما دارم هميشه هم آپ هستم
ممنون ميشم يه سر بزنين
نقل قول کردن
0 #1 Guest 1389-06-30 17:36
سلام
سايت خوبيه
منم يه وبلاگ در مورد سينما دارم هميشه هم آپ مي كنم
علاقه مندم باهاتون همكاري كنم
يه سر بزنين
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما