برنامه تلویزیونی راز: هفت پرده
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مهدی فیاضی کیا
- دسته: یادداشت
- منتشر شده در 1389-07-19 13:29
پردهی اول
نادر طالبزاده مجری برنامهی زندهی تلویزیونی راز، شمایل جدیدی از مجریگری ارائه داد که در تلویزیون ایران کمسابقه بود. این شمایل را شاید باید یک «ضداجرا» نامید. مجریهای تلویزیونی گذشته یا به شیوهی رسمی، یا بازیمحور یا تلفیقی از این دو (اینشبها را دیدهاید؟) در صفحههای گیرندهها ظاهر میشوند و به ما زل میزنند و سعی میکنند ما را تحت تأثیر قرار دهند. این شیوهی اجرا از «نمایش» و «بازنمایی»ریشه گرفته و بر خلاف اینها، طالبزاده یک سر از دنیای مستند آمده است. بنابراین، عملا «مجری» نیست. اجرا نمیکند. همان کسی است که هست. صحبتهایش را میکند و خیلی ساده مهمانها را برنامه ریزی میکند. به عمد دستور پخش پلیبکها را جلوی چشمهای ما صادر میکند که شاید از نظر بعضیاز برنامهها، این کار از کفر کائنات بدتر باشد. بنابراین صمیمیتی به فرم برنامه میدهد که در تضاد با آماتورنماییِ او در اجرا، اتفاقا جواب میگیرد. ضد اجرا خیلیها را جذب میکند. این پردهی اول.
پردهی دوم
محتوای برنامه، نوعی احیای نگاه ریشهای (رادیکال)انقلاباسلامی در برابر جبههی غربی است. نگاهی که امروز دولت پرچمدار آن در جهان است. تنشِ میانِ انقلابِاسلامی و اسلام از نوع انقلابی با جهان سرمایهداری سکولار، بنمایهی گفتگوهای این برنامه است. بنابراین حساسیت محتوا، مخاطبین را جذب میکند. فقط بحثهای سنگین استراتژیک و راهبردی مطرح نیست. فقط سخن از ایران به مثابهی پرچمدار تحول برای جهان اسلام و کل جهان نیست. تنها از گذشتهگرایی و بازگشت به تاریخِ گذشتهی ایران به مثابهی ابزاری برای بازیابی هویت در عالم غرب سخن به میان نمیآید. موضوعات عامهپسندی مثل جن و شیطان (یا به قول برنامه، عالم دخان) و فیلمِ کنجکاوی برانگیز ملک سلیمان و سریالهای تلویزیونی امریکایی هم جزئی ازاین برنامه است. بنابراین، محتوا هم مخاطب را میکشد دنبال خودش. این پردهی دوم
پردهی سوم
بعضی از برنامهها را مهمانِ برنامه احیا میکند. نه اجرا و نه محتوا. برنامهی معرفت در شبکهی چهار با اجرای دکتر منصوری لاریجانی که مهمان ثابتش دکتر ابراهیمی دینانی فیلسوف سرشناس معاصر ایران است، از این دست برنامههاست. راز گاهی مهمانهای جذابی دارد؛ شاید حسین جعفریان مثل اعلای آن بود. در کنارش مهمانهای خوشسخنی مثل حسین بهزادی، یا مهمانهای تأثیرگذاری مثل مثل لوی شرفالدین و آن آزادهی ایرانی که سالها در آلمان زندانی بود (اسمش خاطرم نمانده، ولی به دلیلی اسم کوچکش را که کاظم بود، به خاطر دارم) و چند مهمان دیگر. گاهی هم مهمانها بدک نبودند. جوان مستندسازی که برای پرستیوی برنامه میساخت یا یک خارجی (گمانم فرانسوی) که دعوت شده بود و چند نفر دیگر. بعضیها اصلا مهم بودند مثل وزیر ارشاد. بعضیوقتها هم حوصلهسربر بودند که بنابراین اجرای طالبزاده و نفس موضوع برنامه باید جور آن را به دوش میکشید. این پردهی سوم
پردهی چهارم
اما این سه ضلع که برنامه را ساخت، حالا مخاطب و عالم واقع و جهانِ بیرون از کادرِ تلویزیون یا مملکتی که بیرون از آن دیوارها ایستاده است چی؟ آن هم حساب هست؟ باید باشد. راز با مخاطب چه نسبتی غیر از نسبت یک برنامه با مخاطبش برقرار میکند؟ مخاطب گیج میشود که حرفهایی میشنود که لااقل با این لحن از تریبون رسمی صدا و سیما نمیشنیده و به گفتهی خودِ مهمانان داخل برنامه همین حالا هم مواضع رسمی تا حدودی (و به قول آنها بنا به ملاحظاتی) متفاوت است. پس تکلیف مخاطب چیست؟ رسانهای کردنِ این موضوعات قرار است چه بکند؟ آیا مخاطب باید متوجه بشود که نیروهای غربی و صهیونیستی آن پشتها مشغول کارهای بدی هستند و نقشههای ناجوری میکشند؟ یا اینکه درافغانستان و عراق وضع بدی قرار دارد و امریکا در منطقه در حال سوءاستفاده کردن است؟ یا اینکه سریالهای خارجی قصد دارند ما را گمراه کنند؟ یا ملک سلیمان قرار است تصویر زندگانی سلیمان بر اساس قرآن باشد؟
واقعیت این است که اکثر حرفهای راز، حرفهایی که به نظر میرسد مهمترین مانیفست راز باشد، پیش ازاین زده شده و مخاطب آنها را از بر است. راز قضیه اتفاقا در حواشی حرفهاست. در این که مخاطب متوجه میشود مثلا در دولت آقای هاشمی چه خبر بوده؟ دولتمردان فعلی چه طور برخورد میکنند؟ دغدغهمندان این قبیل موضوعات مورد حمایت نیستند و و و ...
بنابراین آیا مخاطب دستکم در یکی از احتمالاتش نمی پرسد:مواضع این برنامه آیا واقعا مواضع دولتمردان و حاکمیت است؟ اگر هست پس این شکایتهای صریح و سخن از تفاوت میان موضع رسمی و موضع عمومی (آن هم در یک تریبون رسمی مثل صدا و سیما) چیست؟ و اگر نیست، پس این برنامه قرار است چه کند و کدام طیف را راضی نگهدارد؟ این پردهی چهارم
پردهی پنجم
بخشی که پیش از تحت عنوان پردهی چهارم مطرح شد، یک سویهی دیگر هم داشت. نه تنها مخاطب، که مسئولین نیز ضلع دیگر این برنامه هستند. در همان پرده بخشهایی از سخن گفته شد. تنها مخاطب راز بلاتکلیف نمیماند با هزارسوال بیپاسخ. بلکه مسئولین هم (آن هم مسئولینی که در آن برنامه توصیف شدند، با مشاورینی کماطلاع یا بعضا از بیخ پیاده) تکلیف خودشان را با این برنامه قرار است ندانند یا لااقل به این راحتی نسبت مشخص و صریحی با آن برقرار نمیکنند. این پردهی پنجم
پردهی ششم
و غرب که موضوع تهاجم این برنامه است، به کار خودش ادامه میدهد. این برنامه قرار است قدرت رسانهای ایران را بیدار کند و در برابر غولهای رسانهای امریکایی قرار دهد. اما سختافزار این اتفاق کجاست؟ و بدتر از آن، تفاهم و همدلی کجاست؟ سلیقهها در ایران به ندرت یکدیگر را میپذیرند و بیشتر مشغول «تحمل» همدیگرند. نگرشی که طالبزاده و بحرانی به ساخت فیلم تاریخی دارند نه تنها با یکدیگر متفاوت است بل به مقادیری بیشتر با نگرش «میرباقری» و مختارنامهاش تفاوت دارد و میرباقری هم با سایرین. و به همین نحو سلیقههای مختلفی که وجودشان طبیعی است، این سو و آن سو مشغول کار هستند. وقتی در فضایل فیلم ملک سلیمان صحبت میشود به پایبندیاش به واقعیت و اضافه نکردن رمانس به مثابهی یک حکم قطعی از فیلمسازی به نحوهی صحیح از آن سخن به میان میآید و مسئول سینمایی وقت کشور در آن برنامه از اضافه نکردن «قطام» به ماجرا یا یک همچو چیزی حرف میزند که آدم را وا میدارد فکر کند: صحیح که ما نوع نگاه خاصی به سینما داریم، ولی آیا نگاه دیگران لزوما غلط است؟
در سخت افزار هم میبینیم که یک «مختارنامه»چنان پیر صدا و سیما را درآورده که مسئولین صدا و سیما میگویند تا مدتها نمیتوانیم به همچو پروژهی عظیمی دست بزنیم. و این نشان میدهد حرکت فرهنگی گسترده برای صدا و سیما یک هدف بلندمدت نیست بلکه یک اقامتگاه موقت است. هیچ گاه تمهیدی برای پایینآوردنِ هزینههای این فیلمها با ساختدکورها و استودیوهای ثابت و همیشگی و تولید فیلمنامههای انبوه در نظر گرفته نشده. هیچ وقت رسانه تهاجمی نیاندیشیده و به تولید صنعتی دست نزده. بنابراین، سختافزاری عموما در کار نیست. مگر اینکه گاهی فرجی حاصل شود.
پردهی هفتم
بنابراین باید از این برنامه لذت برد. مهم نیست که محتوایش چه اندازه حقیقت دارد یا به حقیقت میپیوندد. آن بیرون هنوز عزمی جدی از طرف مسئولین برای تهاجمیشدن دیده نمیشود. اما ضداجرای طالبزاده و بعضی از موضوعات برنامه و گاهی برخی مهمانانش جالباند. پس مخاطب مینشیند و بیخیال واقعیت از برنامه لذت میبرد. اگر هم لذت نبرد، فراموش نمیکند که ما دستکم هنوز هفت شبکهی دیگر داریم.
دیدگاهها
آخرش چی می خوای بگی ؟خوبه؟ ما که می پسندیم عالی برنامه راز یک حرکت خلاقانه است ونقد آن نیز همچنین ولی گوش متولیان ومسئولین سنگین است.