خوانش بینامتنی اثر «گویا و من» از فرح اصولی و اثر «سوم ماه مه» از فرانسیسکو گویا
- توضیحات
- نوشته شده توسط عاطفه یزدانی
- دسته: تحلیل نقاشی
- منتشر شده در 1400-08-03 11:04
مقدمه
اثر «گویا و من» در سال 1398 توسط «فرح اصولی» نقاشی شده و متعلق به مجموعۀ «گوش کن! صدای فروشکستن تاریکی را میشنوی؟» میباشد. ابعاد این اثر 76 در 80 سانتیمتر بوده و با تکنیک گواش روی مقوای ضخیم خلق شده است. این اثر در نمایشگاه انفرادی هنرمند با عنوان «جاری در زمان» در مجموعۀ پروژههای «009821» و همراه با رونمایی از کتاب آثار هنرمند و گفتوگوی «بهرنگ صمدزادگان» با وی، به نمایش درآمده است. غالب آثار این مجموعه شامل؛ ارجاعاتی معنایی و تصویری به آثار شاخص نقاشی غرب هستند که انتخاب آثار و گفتوگوهای هنرمند پیرامون آنها، نشان از غیرتصادفی بودن و زبدهگزینی این آثار دارد. آثاری از جمله: «مونالیزا»، «سوم ماه مه»، «آفرینش آدم» و «تولد ونوس» که علاوه بر جستجوی زبان مشترک میان مفاهیم نقاشی کلاسیک غرب و شرق، بیان نقاشانۀ شخصی فرح اصولی را نیز درون خود جای دادهاند. آنچه این اثر را در قامتی ویژه قرار میدهد، معانی متوالی و ممتدی است که به اثر مبدأ و نخست: سوم ماه مه بازمیگردد و در این امر؛ علاوه بر موجودیت واحد خود، بخشی از محتوا و مضموناش را وامدار پیشمتن خویش است، هم از آبشخور معنایی آن تغذیه میکند و هم به آنچه بر آن وارد آمده، مراد و مفهومی تازه را اضافه میکند و این الحاقات معنایی را در بستر جغرافیا، هویت و فرهنگی بسط میدهد که مؤلفههای تصویریاش در چارچوب بیانی نگارگری و نقاشی ایرانی مفهوم حقیقی خود را مییابند. هنرمند بهطور عامدانه و آگاهانه از این رابطۀ بینامتنی استفاده میکند و این جریان را بهمثابۀ زبانی در نظر میگیرد تا بتواند از رهگذر آن، اندیشه و احساساتاش را بیان کند.
شرحی بر فرانسیسکو گویا و اثر سوم ماه مه
«فرانسیسکو گویا»؛ نقاش و چاپگر اسپانیایی، مهمترین هنرمند اسپانیایی اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن نوزدهم است و به سبب مضامین آثار چاپیاش؛ او را مفسر دوران خود نامیدهاند. هنرمندانی را میتوان مفسران زمان خویش دانست که تجربۀ زیستۀ دورۀ خود را بهنحوی در آثارشان منعکس کردهاند. آنها در مواجهه با موقعیتی حاد، مانند جنگ بنا بر ضرورت درونی، حساسیت اجتماعی و یا موضع سیاسی خود واکنش هنری متفاوتی را نشان دادهاند، اما در هر حال کوشیدهاند زبان مناسبی برای بیان تجربۀ خویش بیابند (پاکباز، 1395: 96). برجای ماندن مجموعههایی مانند: «فجایع جنگ» در میان آثار چاپ و نقاشیهایی چون: سوم ماه مه، «دادگاه تفتیش عقاید»، «خاکسپاری ساردین» و «خاندان چارلز چهارم» از گویا، بر این امر صحه میگذارد. او از پیشگامان دوران پیش از مدرنیسم است که فلسفۀ ذهنی و تکنیک بهکاررفته در آثارش، سالها بعد توسط «ادوار مانه» و «پابلو پیکاسو» مورد استفاده قرار گرفت. فرانسیسکو گویا از لحاظ زمانی به رمانتیسم تعلق داشت و نمایندۀ راستین دوران گذار عصر عقل به عصر رمانتیک بود. درونمایۀ هنر او، به غفلت آدمی از گرانبهاترین قوۀ ذهنیش یعنی«عقل» میپردازد، غفلتی که میتواند نتایجی شوم به بار میآورد و یا حتی گاهی به کینهای جنونآمیز بیانجامد. او که مهمترین آثارش را، در مقام یک هنرمند مستقل پس از کنارهگیری از دربار پدید آورد، به حلقهای کوچک اما بانفوذ از روشنفکران مادرید تعلق داشت که با آرمانهای آزادیخواهانۀ فیلسوفان فرانسوی موافق بودند. تداوم و باور به این آرمانها و و تجربۀ تصویر صدها اثر چاپی و طراحی با مضامینی نزدیک به این امر، جانمایه و بنیان معنایی و تصویری اثر سوم ماه مه را ساختار بخشیده است. این اثر که هماکنون در موزۀ «دلپرادو» مادرید محفوظ است، 266 در 375 سانتیمتر ابعاد دارد و با تکنیک رنگروغن خلق شده و برگی از تاریخ کشتارهای اشغالگران فرانسوی در مادرید را نشان میدهد، کشتاری که ارقام تاریخی آن به مرگ 5000 تن از مردم بیگناه گواهی میدهد. «آندره مالرو» در مورد این اثر مینویسد: «سوم ماه مه و بعضی از طرحهای مجموعۀ فجایع جنگ یادآور داستانهای بزرگ "داستایوسکی" است.» در صحنۀ تیر باران مدافعان مادرید، مردی سیهچرده و ریزنقش زانو زده و در شمایلی صلیبگون دستهایش را به طرفین باز کرده است. او همانند مشعلی فروزان تمام صحنۀ تصویر را روشن کرده است. جسم بیجان بهخاکافتادگان و سیمای کسانی که در انتظار نوبت تیر باران شدن خود هستند به این مرد چشم دوختهاند، چشمانش هم چون دو حفرۀ سیاه بر دهانۀ تفنگهای جوخۀ آتش خیره شدهاند و از هراس هولناک سرنوشت رامنشدنی و گنگاش سخن میگویند.
فرح اصولی و اثر «گویا و من»
فرح اصولی یکی از هنرمندان نوگرای معاصر ایران است که از بستر نگارگری به هنر معاصر نظر افکنده و با بهره بردن از بستر فراهمشده در هنر دوران پست مدرن، اقتباس از سنت را ارج مینهد و با حفظ شاخصۀ معاصر بودن، تعامل با مخاطب بومی و غیربومی را بهدرستی معنا میبخشد و این مؤلفه را در مجموعه آثار مختلف خود بسط میدهد. تداوم و وفاداری به این شاخصه، او را جزء هفت هنرمند ایرانی قرار میدهد که یکی از آثارش توسط موزۀ «متروپولیتن نیویورک» خریداری شده و در بخش هنر اسلامی این موزه نگهداری میشود. آثار او با وجود تمام فرازونشیبهای تصویری، در تمامی دورهها از میراث تصویری نگارگری ایرانی تغذیه میکنند و نشان از علاقۀ او به جانمایۀ این هنر اصیل دارد. اصولی، در مواجهه با نگارگری ایرانی؛ نهتنها خود را در امتداد گذشته قرار نمیدهد، بلکه در جستجوی بیان معنایی بدیع که متعلق به عصر حاضر است، از زبانی کهنه و ژرف بهره میگیرد. او در آخرین مجموعۀ خود: گوش کن! صدای فروشکستن تاریکی را میشنوی؟ با نگاهی مملو از ارجاعات مفهومی و تصویری به آثار شاخص و شناختهشدۀ نقاشی غربی به خلق آثاری پرداخته است که با وجود قرابت معنایی و ارتباطی بینامتنی با آثار مبدأ نقاشی غربی، بر شاخصههای نقاشانه و ایرانی تکیه دارد. فرح اصولی، قابلیتها و ظرفیتهای وسیع نگارگری را بهخوبی میشناسد و این شناخت عمیق برای او امکانات و ابزاری مناسب را فراهم آورده است تا از رهگذر آن به مواجهۀ دلخواه خود با نگارگری بپردازد. او در مقابل نگارگری، احساس استیصال نمیکند و آنرا به مثابۀ شیوهای برای بیان در نظر میگیرد. او از زبان و دریچۀ نگارگری برای بازنمایی دغدغهها، مسائل و تمایلات خود استفاده میکند. در اثر گویا و من نیز هنرمند بهرهگیری از این دریچۀ بازنمایی را با نگاهی اقتباسی به اثر سوم ماه مه فرانسیسکو گویا همراه میکند و این بستر پدید آمده را به جولانگاهی تصویری بدل میکند که دغدغههای مورد نظرش را در دل آن جای دهد.
تحلیل روابط بینامتنی اثر «گویا و من» و «سوم ماه مه»
اثر گویا و من در عنوان خود، رابطۀ پیرامتنی را نه با عنوان اثر فرانسیکو گویا (سوم ماه مه)، بلکه با نام او برقرار میکند. این اثر در ابعاد 42 در 59 سانتیمتر و با تکنیک اکرلیک خلق شده و از حیث ابعاد و تکنیک، نه با آثار نگارگری ایرانی مرتبط بوده و نه یادآور اثر سوم ماه مه است، بلکه در تلاش برای ایجاد هویتی مستقل است. علاوه بر نام، تکنیک و ابعاد، موضوعیت این اثر، به فاجعه و رخداد تاریخی و مستند دقیقی اشاره ندارد و از این حیث، از زبان نمادین فرانسیسکو گویا برای بیان مفاهیمی چون ستم، تبعیض و بیداد انسانی استفاده میکند. اثر به جای قرار دادن چهرهها و پیکرهای وحشتزدۀ مردمان بیگناه مادرید، زنانی را با مشخصههای تصویری نگارگری عصر صفوی تصویر میکند که در مسلخ قربانیان اسپانیایی جایگرفتهاند. زنانی که هرکدام به فراخور جایگاه خود و محل قرارگیریشان نسبت به پیادهنظامهای جنگی، حالاتی متفاوت را به خویش گرفتهاند. فرم و حالت قرارگیری پیکرهها بهطور کامل یادآور آدمهای تابلوی سوم ماه مه است. زنی که در مرکز تصویر قرار دارد؛ دستهای خود را به طرفین بازکرده و بهسان مرد سفیدجامۀ تابلوی فرانسیسکو گویا؛ تنهایی و بیپناهی خویش را فریاد میکند. وجود کلیسا در پسزمینۀ اثر گویا، در اثر اصولی؛ جای خود را به دورنمایی از مسجد و شهر میدهد و حضور نگاه اقتباسی را در این اثر قوت میبخشد. علاوه براین، تصویر مشابه و حالت یکسان پیکرهها در هر دو اثر را میتوان نظامی نشانهای در نظر گرفت که بر رابطۀ بینامتنی میان دو اثر صحه میگذارد. به کارگیری صریح تشابهات در نوع ترسیم پیکرهها و چهرهها نشان از این امر دارد که نقاش عامدانه بر این موارد تأکید میکند و نه تنها قصد پنهان کردن معنای مورد نظر خود را ندارد بلکه با استفاده از عناصر گوناگون، بر این مؤلفه اصرار میورزد. میزان صراحت و قوت این شاخصه زمانی برای مخاطب مشخصتر میگردد که میبایست در نظر داشت؛ هنر نقاشی در مقایسه با سایر هنرهای تصویری مانند گرافیک و تصویرسازی، غایت و وظیفهای نسبت به بیان آشکار مضامین ندارد. علاوهبر ردیف زنان در سمت چپ تابلو، در سمت راست اثر و فیگورهای مردان جنگی و ادوات نظامیشان نیز در همین چارچوب معنایی جای میگیرند و بر این صراحت بیانی تأکید میکنند. اگر گویا آدمهای صحنههای نقاشی خود را فارغ از جنسیت و تنها با توجه به جایگاه قربانی بودن و قربانی شدن مردم عادی در صحنۀ جنگ بازنمایی کرده است، اصولی؛ نگاهی جنسیتمند را در رابطۀ فرامتنی اثر خود جای داده است. نگاهی که مردان را با ادوات و ابزار جنگی و بهطور مسلح و آماده به شلیک نشان میدهد که در مقابلشان جمعی از زنان؛ بیدفاع، آسیبپذیر و قربانی قرار گرفتهاند. اهمیت این امر را میتوان در ساختاربندی مختصات جزمی و استواری از روابط فرامتنی اثر قرار داد که تعبیر و معنای تازهای را بر آن اضافه میکند. فرم و ترکیببندی حاکم بر تمامی عناصر تصویر، با وجود آنکه شکل و مفهوم مستقل خود را دارند در تناسب با کلیت اثر در ارتباطی فرامتنی قرار میگیرند. فرح اصولی در مصاحبهای با هنر فردا پیرامون دغدغهمندی خود نسبت به زنان در آثار خود میگوید: «همیشه پرداختن به جایگاه و وضعیت زنان و مسائل آن برای من نقشی محوری داشته است، اما این بازنمایی را در ساختار تعریفشدۀ شخصی خودم بیان کردهام.» او با بیان این دیدگاه پیرامتنی بیرونی را به اثر میافزاید که در تجمیع با سایر صحبتهای هنرمند آن را قوت میبخشد. اگر نزاع اصلی در اثر فرانسیسکو گویا؛ تصویر کردن آدمی در نبرد میان جهل و شهوت، دنیا دوستی و نوعدوستی رخ مینمایاند، در اثر اصولی این تقابل در کارزاری جنسیتی و تقابل جهان مردانه و زنانه خود را بروز میدهد. در حقیقت او به مدد توجه به ماهیت زنانه، انسانهای آثارش را با هویت شخصی و دنیای معاصرش درگیر کرده است. اثر اصولی از حیث مکتب، متعلق به جهانی تصویری و معنایی است که در خط مقدم هنر نوگرای ایرانی قرار دارد و با آنکه بر زبان نقاشی ایرانی تکیه دارد، شاخصههای موضوعی و بصریاش را به دغدغههای انسان امروزی پیوند میزند و از این جهت میتوان او را با نگاه پیشتاز و آزادیخواهانۀ فرانسیسکو گویا در هماهنگی قرار داد و نام اثر: «گویا و من» نیز به این امر اشاره میکند. اما از حیث زبان اجرایی و شیوۀ تصویر به سنتهای نگارگری ایرانی وابسته است و شمایل تصویر شدۀ زنان نیز با مختصات بصری، پوشاک و تزیینات عصر صفوی بازنمایی شده است. این امر زمانی در چشماندازی بدیع قرار میگیرد که به یاد بیاوریم؛ حضور زنان در نگارههای سنتی و بهخصوص پیش از دورۀ صفوی، مطرح نبوده و یا اساساً انسان فراتر از مرزهای جنسی خود تعریف نشده است و اصولی با بازنمایی این تصویر، حضور زن را پُررنگ میکند. از منظری دیگر نیز میتوان گفت؛ هنرمند با مصادره و از آنِخودسازی شکل، ایماژ و ترکیببندی اثر سوم ماه مه، نگارۀ خود را پدید آورده و در این مسیر؛ به تعمق این امر واقف است که تجمیع شناخت بر قابلیتهای سنت نگارگری و درک مقتضیات هنر دوران معاصر، شالوده و پیکرۀ اصلی اثر او را میسازد؛ اثری معاصر که در ارتباط با پیشینهای تصویری است که از یک سو در پیوند با نقاشی ایرانی است و از سوی دیگر بر شاخصههای تصویری اثر هنرمند غربی استوار است. او در این مورد میگوید: «در دنیای هنر معاصر، دیگر تعلق به سبک خاص، معنی ندارد و تمام روشهای نقاشی در کنار هم جریان دارند و من از معماری، فلسفه، نگارگری و سایر هنرهای ایرانی، ضمن دانش و آگاهیام نسبت به هنر غربی و هنرمند غربی، الهام گرفتهام» (خسروی، 1398: 50).
کلام آخر
فرح اصولی در اثر گویا و من، با جامعیت نگاهی که بافتار نقاشی ایرانی را دستمایۀ تصویری خود قرار داده، مضمون و جانمایۀ اثر سوم ماه مه را به عنوان منبعی برای آبشخور معنایی در نظر گرفته است و با قرار دادن پیکرها و فیگورهایی که در همان ترکیببندی جایشدهاند بر نگاه اقتباسی اثر خود تأکید میکند. او تمام عناصر، جزئیات، حالت و فرم پیکرهها و مکان و نحوۀ قرارگیری آنها را در هر دو وضعیت تغییر و تقلید قرار میدهد. ترکیببندی، طراحی و فرم پیکرهها و حالات انسانها در تصویر، پسزمینه، پیشزمینه و میانزمینۀ نقاشی را در مناسبتی تقلیدی نسبت به اثر مبدأ قرار میدهد و با بیان تصویری نقاشی ایرانی و سنتهای نگارگری و شیوههای آن که متعلق به شاخصههای بصری هنر عهد صفوی است، بیان نقاشانه را بهمثابۀ دستاویزی برای ایجاد تغییر در این مختصات قرار میدهد. او با انباشتن و یا تکرار عناصری از پیش موجود، آنها را به نقشمایهای تازه تبدیل کرده که به از طرفی به هنر تذهیب حاشیۀ کتابهای سنتی نیز ارجاع میدهند. ادوات جنگی، کلاهها و اسلحههای نظامیان اسپانیایی را به زرهها، کلاهخودها و سلاحهای جنگی ایرانی تبدیل میکند و تقابل میان حکومت اشغالگر و مردم بیدفاع را در رویارویی جهان مردانه و بیپناهی زنانه قرار میدهد و با استفاده از جزئیات تصویری موجود در اثر بر این مؤلفه اصرار میورزد. او در این چشمانداز نقاشانه که از حیث جغرافیا و زمان، با اختلافی دویست ساله نسبت به اثر مبدأ و متن اولیه قرار دارد، اثری خلق میکند که از یکسو، در جریان هنر نوگرای ایرانی قرار گرفته است و در همراهی با سایر آثار این مجموعۀ هنرمند: «گوش کن! صدای فروشکستن تاریکی را میشنوی؟» غایت و مراد معنایی هنرمند را تکمیل میکند و از سوی دیگر بهسبب ارجاعات تصویری خود به یک هنر ساختارگرای غربی در ساحت نگارگری ایرانی، اثر خود را به میراث تصویری گذشته وامدار ساخته و به آن پیوند میزند. نکتۀ حائز اهمیت نگاه آگاهانه و انتخابشدۀ هنرمند در این مسیر است که آن را روشی برای بیان دغدغههای خود میداند. هر آنچه را که فرانسیسکو گویا در بیان نبرد هولناک درونی آدمی و نزاع میان روا داشتن ظلم و ستم و قربانی شدن انسانها زیر یوغ جنگ و اختلافات اجتماعی به کار بسته، فرح اصولی در کارزار تقابل میان مرد و زن قرار میدهد و ماهیت ستمپذیر و سرخوردۀ زنانه را در این نگاه به بازآفرینی مینشیند.
منابع:
- خسروی، خسرو و زندی، نسرین (1398)، نسبتسنجی تاریخی خلاقیت مدرن با آثار هنرمندان معاصر ایران (مطالعۀ موردی آثار فرح اصولی، کوروش
شیشهگران، محسن وزیریمقدم). نشریۀ رهپویۀ هنر، سال دوم، شمارۀ 3.
-پاکباز، رویین (1395)، هنرمندان و تجربۀ جنگ. فصلنامۀ حرفههنرمند، سال چهاردهم، شمارۀ 59.
- مصاحبۀ تصویری مجلۀ هنر فردا با فرح اصولی در سال 1398.