محمد حسن شهسواری پیشینیهای در داستاننویسی معاصر دارد، اما تاریخ اسلام پیشینة مهمی در داستاننویسیِ معاصر ندارد. ترکیب این دو داده کتابی به اسمِ «وقتی دلی...» است که آدم از خواندنش دچار حیرت میشود. آیا واقعا این کتاب را شهسواری نوشته؟ و اصلا میشود به این کتابها گفت داستان؟ تا چه رسد به داستانی دربارة مسلمانی یا تاریخ اسلام.
ادامه مطلب ببخشید؛ منظور شما چیست؟ / نگاهی به رمانهایی مثلِ «وقتی دلی...»
پردة اول
قدیمیترها به ما میگفتند که چی خوب است و چی بد. این چندتا معنی داشت:
اول این که کارها دو ارزشِ متمایزِ «خیر» و «شر» داشت (یعنی اخلاق)، دوم این که این ارزشها جهانشمول بودند (یعنی این اخلاق در موردِ همه به صورت یکسان صدق میکرد و بنابراین قدیمیترها این ارزشها را به دیگران نیز گوشزد میکردند) و سوم این که چون این ارزشها جهانشمول بود و چون این ارزشها کاملا مشخص و روشن بود (مثل امتیازِ روز از شب، سفیدی از سیاهی، نور از تاریکی و تمامِ جهانِ دو قطبیِ آن روزگار) پس میتوانستند مبنای قضاوتِ ما در مورد دیگران قرار بگیرند. از اینجا آنها میتوانستند دیگران را «دستهبندی» کنند، کارهایشان را در محدودههای احکامِ «خیر» یا «شر» قضاوت کنند و در نهایت این قضاوت میشد منبعِ یکی از سادهترین قالبهای آن روزگار برای انتقال مفاهیم؛ قالبی که امروزه دیگر برای اهالی روشنفکری و دنیای جدید، یک جور گناهِ کبیره است: نصیحت کردن.
ادامه مطلب اخلاق در هنر: دربارة روشنفکری «با مسئولیت محدود» و چیزهای دیگر
وقت مواجهه با جی اف کی، همان قدر که میشود دربارهی سینما صحبت کرد دربارهی حاشیهها هم میشود حرف زد و از آن جا که حاشیهها همیشه جذابترند اول از همه میروم سر وقت حواشی:
1- اولین چیزی که آدم را وقت دیدنِ جی اف کی تکان میدهد این است که در کشوری فیلمی دربارهی یکی از پرحاشیهترین وقایع تاریخ معاصرشان ساخته شده و در آن فیلم، همهی مسئولین درجه یک وقتش را (از بالاترین مقامات کشوری تا مقامات امنیتی و نظامی و شرکتها و رسانهها) را هدف علامت سوال و یا حتی اتهام (حق یا ناحق) قرار داده است و فیلم اکران شده و چند برابر هزینهاش هم فروش کرده.
ادامه مطلب «جیافکی» JFK و تقدیر سینمای سیاسی
معرفی:
"رضا امیرخانی یک نویسندهی آن طرفی است." این جملهای است که نویسندههای اینطرفی معمولا به زبان میآورند یا به زبان هم اگر نه، توی دلشان به معنای این جمله حوالت میدهند،
ادامه مطلب بیوطن / نگاهی کلی بر داستاننویسی رضا امیرخانی و بیوتن
آنا دزنیس مربّی دانشگاه لاتروب در آغاز مقالهای که دربارۀ مایکل مان نوشته از ویلیام روت در مطلبی که در ژورنال استرالیایی «رسانه و فرهنگ» منتشر کرده
ادامه مطلب سرمقاله پروندهی مایکل مان: بازسازی دقیق شمایل انسان
بسیاری از کشورها، بنا به یک رسمِ بینالمللی یک شعارِ ملّی دارند. این شعار، رسمی یا غیررسمی، روی پیشانیِ اکثرِ کشورها پیدا میشود. فرانسویها میگویند: آزادی، برابری، برادری. آلمانها میگویند: اتحاد، عدالت، آزادی. امریکاییها میگویند: «به خدا اعتماد میکنیم.» در ایران شعار رسمی «الله اکبر» است به معنی خدا بزرگتر است. شعار غیررسمی هم: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
در هند اما، شعار این است: تنها حقیقت، پیروز خواهد شد. و این آن چیزی است که جمال شخصیت اصلی فیلم، نمیداند. از آن همه سوال سخت و دشوار، این تنها سوالی است که افسر پلیس میگوید حتی دختر ششسالهی او هم این شعار را بلد است اما جمال نمیداند. جمال انگار اصلا شعار نمیداند. او جوری بزرگ شده که قاعدتا نباید چیز چندانی از شعارها سر دربیاورد. حس و حالِ اصلی فیلم، حوالیِ همین معنی دور میزند. انگار جمال هیچوقت ندیده و نشنیده که تا به حال که حقیقت، پیروز شده باشد. یعنی دنیایِ واقعیت به او همچو اجازهای را نداده. اما فیلم در نهایت، در پیچِ معناییِ خود، حقیقت را پیروز میکند.
ادامه مطلب میلیونر زاغهنشین، سینما و طبقهی فرودست
مشهور است که پیغمبرهای خیلی خیلی قدیم که نشانی از آنان در تاریخ نمانده تحت طبقهبندی اسطورههایی مثل آفرینش (حضرت آدم) و توفان (حضرت نوح) معرفی شوند. از یک جایی که اسطوره تمام میشود و تاریخ شروع میشود. قدیمیترین نشان (که نشانِ ضعیفی هم هست) متعلق به حضرت ابراهیم است. تاریخ خروج عبرانیان از مصر مقارن با ظهور و خروج حضرت موسی است که اسمِ فرعونِ آن زمان هم شناخته شده. هر چه دین پیش آمده تاریخیتاش بیشتر شده و از راز و ابهامش کاسته. در عصر حضرت مسیح ما تاریخ تقریبی تولد و عروجش را میدانیم و میدانیم در دورهی کدام فرمانروا زیسته و جزئیات بیشتری که نه از متن مقس و سنت مذهبی؛ بل از تاریخ غیرمذهبی به دست آمده است.
ادامه مطلب صدا و سیما، ارواح، شیاطین و فرشتگان