تحلیل فیلم قارة هفتم در بستر فلسفة اگزیستانسیالیسم
- توضیحات
- نوشته شده توسط راضیه مهدیزاده
- دسته: فیلموسوفی
- منتشر شده در 1393-06-18 16:08
چکیده:
این مقاله در رابطه با تاثیرات و تقابلهایی است که فلسفه و فیلم همچون دو مسیر تفکر بر یکدیگر دارند. فصول مشترکِ بسیاری میان فلسفه و فیلم وجود داردکه آن ها را به یکدیگر نزدیک کرده است. از جمله مباحثی چون وجود، زمان، پرسش از هستی و دعوت انسان به اندیشیدن. همچنین باید دقت داشت که رابطهی فیلم و فلسفه رابطهای یک سویه نیست و فیلم به صرف، وسیلهای برای آموزش فلسفه محسوب نمیشود، تا آنجا که امروزه فیلم به مثابهی متنی فلسفی قلمداد میشود. مقاله به طور اخص ویژگیهای اگزیستانسیالیسم به عنوان یکی از رویکردهای فلسفی تاثیرگذار در قرن بیستم را در فیلم قارهی هفتم ساختهی میشاییل هانکه بررسی می کند. از آن جا که فلسفهی اگزیستانسیالیسم با زیست جهان انسان مدرن، ارتباطی نزدیک دارد، دستآورد مقالهی دریافتی از موقعیت انسان مدرن با توجه به ویژگیهای فلسفهی اگزیستانسیالیسم در فیلم قارهی هفتم است.
واژههای کلیدی:
اگزیستانسیالیسم ،قارهی هفتم، اصالت بشر، مرگ، وانهادگی، خداچارهجویی
مقدمه
مفاهیم و موضوعات فلسفی به واسطهی پیچیدگیهایشان، غالبا برای همهی افراد قابل فهم نیستند اما زمانی که این مفاهیم در هنرهایی چون ادبیات و سینما، بازتاب پیدا میکند، محسوستر میشود و امکان ارتباط با مخاطب غیرحرفهای فلسفه را نیز فراهم میکند. میتوان گفت، تاثیری که فلسفه میگذارد، در فروعات تفکر است. در واقع، تفکر مطلوب، فروعاتی از قبیل هنر، سیاست و اقتصاد دارد. پس طبیعی است که سینما میتواند از فلسفه تاثیر گرفته باشد. در بحث فلسفه و فیلم به نوعی تاثیرات و تقابلهای این دو بر یکدیگر مطرح است و به معنای تسلط یکی بر دیگری نیست واز ابتدای پدیداری سینما در سال 1893، مباحث فلسفی در آن وجود داشته است. مانند بحث حرکت و بازآفرینی حرکت و اینکه سینما به مفهوم واقعگرایی به دلیل ویژگیهای شمایلیاش شباهت دارد. در نتیجه میتوان گفت سینما نیز به فلسفه خدمت کرده و بحث های فلسفی درمورد هنر را شدت داده است. در فلسفههای قرن20 از جمله پدیدارشناسی، هرمنوتیک و اگزیستانسیالیم، توجه به سینما بیشتر شده است. در این مقاله فیلم قاره ی هفتم را در بستر یکی از این مکتب های فلسفی یعنی اگزیستانسیالیسم تحلیل میکنیم.
فایل کامل مقاله را از زیر دانلود کنید
دیدگاهها