صفر و صد؛ نگاهی روانشناختی شخصیتپردازیهای سریال قورباغه
- توضیحات
- دسته: روانکاوی
- منتشر شده در 1400-09-12 02:19
پرسونا (Persona) به معنی «قاب» و «ماسک» نقابی است که بازیگران یونان باستان هنگام اجرای نمایش بر چهره میزدند. پرسونا، تلویحاً به وجه تمایز هر بازیگر از دیگر بازیگران اشاره داشته است. لذا مفهوم شخصیت (Personality) نیز که از ریشۀ لاتین پرسونا گرفته شده است به خصوصیات و ویژگیهایی اعم از اندیشه، احساسات، ادراک و طرز فکر اطلاق میشود که معرف نحوۀ حضور فرد در محیط بیرونی و اجتماع است.
وقتی صحبت از سینما و روایتگری به واسطۀ بازیگران میشود، «شخصیتپردازی» جایگاه ویژهای پیدا میکند. در ادبیات سینمایی شخصیتپردازی معادل ارائه شخصیت و عینیت بخشی به کاراکتر، به کمک خصلتها و ویژگیهای خاص او توسط بازیگر میباشد؛ بدین صورت که اعمال و کنشهای هر کاراکتر برگرفته از خلقیات اوست. لذا درک و دریافت این موارد توسط مجری کاراکتر تأثیر بهسزایی در بهبود بازی حسّی، میمیکها، ایستهای نمایشی، رفتار روانی و جذابیت برای مخاطب خوهد داشت.
به نظر میرسد یکی از آثار موفق سینمای ایران در زمینۀ شخصیتپردازی کاراکترها در سالهای اخیر، مجموعۀ «قورباغه» به کارگردانی و نویسندگی «هومن سیدی» است. این مجموعه در دیماه سال ۱۳۹۹ توسط شبکۀ نمایش خانگی اکران شد. قورباغه که از جهات بسیاری اعم از موسیقی، کارگردانی و روایت، نمونهای متفاوت و نو در آلبوم سریالهای ایرانی محسوب میشود، با بهره بردن از علم روانشناسیِ شخصیت، موفق به ساخت و پرداخت فوقالعادۀ شخصیتها شده است. همچنین گریز به پیشینۀ شخصیتها میتواند سهمی از تصمیمات، ترسها و تعارضات فعلیشان را برای مخاطب توجیه کرده و به همراهی وی با آن شخصیت خاص منجر شود.
در سینما شخصیتپردازی؛ به تصویر کردن حضور، گفتوگو، کنش و واکنشها محدود میشود. شخصیتپردازی موفق در سینما، علاوه بر ژستها و رفتارهای ظاهری شخصیت، چشماندازهایی از سرشت و ماهیت وجودی و نیز نشانههایی از علت رفتارهای او را در اختیار تماشاگر میگذارد تا بتواند درباره شخصیت مورد نظر و ویژگیهای ظاهری و باطنی مدنظر سازندگان، دید بهتری به تماشاگران بدهد. شخصیت «فرانک» با بازی «سحر دولتشاهی» مثال خوبی در تأیید این گفته است. فرانک که دختری بهظاهر مستقل و قوی است، به واسطۀ شخصیتپردازی، در دید مخاطب و در لایههای پنهان میتواند مستعد رفتارهای پرخطر، تصمیمات هیجانی، خشم تکانشی، ترس شدید از ترک شدن و تنها ماندن، مصرف مواد مخدر و روابط متزلزل باشد. این تصویر مثال آشنایی از تابلوی روانشناختی «اختلال شخصی مرزی» است.
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی یا بردرلاین (Disorder Borderline Personality) در مرز رواننژندی و روانپریشی قرار دارند و مشخصۀ آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، روابط و خودانگارهشان است. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً در آرمانیکردن و بیارزش کردن اطرافیان در نوساناند. وجه تسمیۀ این اختلال نیز به همین حالات شخصیتی برمیگردد. رابطه با یک شخصیت مرزی قابل تشبیه به طوفان است، اغلب با شور و هیجان وصفناپذیری شروع شده و با بهت، خشم و گیجی خاتمه پیدا میکند! همانطور که از گفتوگوهای بین کاراکترها بر میآید فرانک همواره از تنهایی گریزان و خواستار داشتن رابطهای عاطفی (فارغ از کیفیت رابطه) بوده است.
در سکانس گفتوگوی فرانک و «رامین» (با بازی «صابر ابر») در اتومبیل، فرانک رو به رامین جملۀ «هنوزم دوستت دارم» را بر زبانمیآورد و در جواب میشنود: «برای تو فرقی نداره فرانک، مهم اینه که یکی تو زندگیت باشه!»
این فاکتور درکنار چک کردنهای مداوم برای دوست داشته شدن از سمت رامین، واکنشهای هیجانی در رابطه، سابقۀ طلاق و خیانت فرض وجود شخصیت مرزی را در مورد او پررنگ میکند. نکتۀ جالب اینجاست که علیرغم میل این تایپ شخصیتی به داشتن رابطۀ صمیمی و بلندمدت، آنها عموماً با رفتارشان منجر به اتمام روابط میشوند، گویی زیستن در یک رابطۀ بیتنش را بلد نیستند!
همچنین فرانک از گذشته درگیر با رفتارهای پرخطری همچون تولید و عرضۀ مواد مخدر بوده و درحال حاضر نیز علاوه بر مصرف مواد مخدر و علیرغم موقعیت اجتماعی قابل قبولش، دست رد به سینۀ چنین رفتارهای هیجانطلبانهای نمیزند. همراهی با رامین در سفر تایلند و پذیرفتن تبعات مبهم آن نیز تأییدی بر وجود این خصوصیت روانشناختی است.
حالت آرمانیسازی و بیارزش کردن که یکی از خصوصیات بارز افراد مرزی است نیز به خوبی در یکی از سکانسهای گفتوگویش با رامین بارز است؛ بعد از صحبتهای آشفته و نامطمئن فرانک درخصوص مفهوم عشق، رامین رو به وی میپرسد: «چرا رابطه برای تو فقط دو حالت داره فرانک؟ یعنی آدما نمیتونن فقط با هم دوست باشن؟»
همچنین در قسمتهای پایانی سریال در سکانس گفتوگوی این دو دوست قدیمی، قبل از صرف شام، بهخوبی میتوان رد بیثباتی هیجانی را در فرانک گرفت؛ چطور ممکن است لحظهای سرشار از عشق بود و بلافاصله پر از خشم و نفرت شد؟
آنچه در درک و اجرای سحر دولت شاهی از این نقش درخشید، درک قلبی آکنده از هراس و آسیب کودکی است که نه میتواند اعتماد کند، نه تنها بماند.
«قورباغه» شروعی امیدوار کننده در تلفیق روانشناسی و سینما است. امید است بهرهگیری بیشتر و دقیق از علم شخصیتشناسی در سینمای میهنمان به خلق شخصیتها و مجموعههایی قویتر از قبل منجر شود.