نقد فیلم جولیتا julieta؛ همچنان درگیر با مفهوم مادرانگی
- توضیحات
- نوشته شده توسط پیتر بردشاو (گاردین)
- دسته: یادداشت سینمای اروپا
- منتشر شده در 1395-02-30 23:07
پدرو آلمادووار فیلمساز محبوب جشنوارههای درجه یک جهان، که این اواخر و بعد از رسواییهایی که به خاطر حضور نامش در بین نامهای سیاستمداران برجستهی جهان در اسناد پاناما، به شدت خبرساز شده بود، بار دیگر با فیلم «جولیتا» به کن بازگشته است.
طبق گفتههای دست اندرکاران فیلم، داستان فیلم جدید آلمادووار اقتباسی است از یکی از داستانهای کوتاه آلیس مونرو. البته اصلا عجیب نیست که آلمادووار فیلمساز برای ساختن یک اثر اقتباسی به سراغ جهان آلیس مونرو برود. مونرو یک فمینیست دو آتشه بود و از این رو تمام عمرش در مورد دنیای زنان نوشت. آلمادووار نیز هر چند هرگز دوست نداشته که تا با لقب فیلمساز فمینیست خطاب شود، اما تاکنون هر چه ساخته با محوریت زنان ساخته است. به واقع اصلی ترین مضامین سینمای آلمادووار را می توان مادرانگی و همجنسخواهی قلمداد کرد. فیلم جدید او؛ «جولیتا» نیز از این قاعده مستثنی نیست.
جولیتا داستان زنی به همین نام است که پس از تجربهی ناموفق در امر ازدواج از اسپانیا به پرتغال مهاجرت میکند تا زندگانی جدیدی را آغاز کند. اما اتفاقات عجیبی در پرتغال برای جولیتا می افتد. او بر حسب یک اتفاق متوجه میشود که یک دختر جوان از ازدواج قبلیاش دارد. دختری که خود گمان میکرده هنگام وضع حمل از دنیا رفته است. البته این تمام ماجرا نیست. جولیتا و دوست پسر جدیدش به زودی متوجه میشوند که جولیتا علاوه بر مادر بودن، مادربزرگ نیز هست! آنیتا؛ دختر جولیتا یک بچه هم دارد...
من بالشخصه عقیده دارم که سینمای اخیر آلمادووار بسیار شبیه به تاد هاینز آمریکایی است. به واقع این دو تنها فیلمسازانی در عصر حاضر هستند که به طور اختصاصی ملودرام میسازند. آنها در حقیقت همان طوری دارند ملودرام میسازند که به فرض فیلمسازان عصر کلاسیک سینما میساختند. که این البته برای شخص من بسیار جذاب است. از این نقطه نظر فیلم جدید آلمادووار نیز به نظر من بسیار ایدهآل به نظر میرسد. فیلم او شخصیتپردازیهای پیچیدهای دارد. که آلمادووار استادانه از عهدهی پروردن آنها برآمده است. اما در هر صورت گمان میکنم که این فیلم نمیتواند از بهترینهای او باشد. فیلم در سطح فیلمهای متوسط آخر این فیلمساز قرار میگیرد و از آنها فراتر نمیرود.
هر چند در نهایت باید پذیرفت که آلمودوار استاد فضاسازی است. اما دیالوگهای بیش از حد پیچیده در جولیتا به ضرر فیلمنامه تمام شده است. اینجا دیگر از آن شوخیها و طنزهای سوررئالیستی که در فیلمهای قدیمیِ فیلمساز کارکرد مناسبی داشتند خبری نیست. آلمودوار جولیتا را تا سر حد ممکن عقلانی ساخته است. تا جایی که این عقلانیت در بعضی لحظات فیلم خیلی زننده میشود و توی ذوق میزند. پایان فیلم احتمالا به این دلیل که در اوجِ آن پیچیدگیِ وعده داده شده در سکانسهای قبلی نیست، بسیاری از تماشاگران را مأیوس خواهد کرد.