***½*
حسام کاظمی - از سری یادداشت های سی امین جشنواره فیلم فجر
حامد آبان با بازی حامد بهداد عکاس برجسته مطبوعات با پسرش و همسر وی به دلیل گذراندن دوره دکتری در نروژ زندگی میکند. حامد به خاطر بیماری تنفسی فرزندش با او به ایران برگشته، او یک روز با خواندن کتابی در باب فنگ شویی و تاثیر آن بر زندگی به کلی متحول شده است و از زدون کثیفی و بینظمی پیرامون خود شروع میکند.
ادامه مطلب فنگ شویی به روایت آقای مهرجویی.../ نگاهی به «نارنجی پوش»
**½**
از سری یادداشت های سی امین جشنواره فیلم فجر
چند ساعت تا مراسم ازدواج فرهاد (احمد مهران فر) و الهه (نگار جواهریان) بیشتر نمانده است، آنها هنوز اثاثه خود را نچیدهاند و آماده مراسم نیستند از طرفی محسن (رضا عطاران) و مژگان (پانته آ بهرام) که خانه خود را در اختیار آنها قرار دادهاند هنوز به خانه تازه خود نقل مکان نکردهاند.
ادامه مطلب هیچ.../ نگاهی به فیلم «بیخود و بیجهت» ساخته عبدالرضا کاهانی
درایو: «وقتی رسیدیم اونجا من پنج دقیقه بهت وقت میدم، هر اتفاقی توی اون پنج دقیقه بیقته من باهاتم، مهم نیست چه اتفاقی باشه، هر اتفاقی یک دقیقه بعد از وقت تعیین شده بیفته دیگه خودتی و خودت.»
ادامه مطلب تنهایی یک سامورایی مدرن.../ نگاهی به درایو Drive فیلم تحسین شدهی سال
«اگر بخت یارت باشد تا جوانیت را در پاریس زندگی کنی، باقی عمرت را هر جا که بگذرانی با تو خواهد بود. چون پاریس، جشنی بیکران است.»*
ادامه مطلب پاریس جشن بیکران.../ نگاهی به «نیمه شب در پاریس» ساخته وودی آلن
نوزادی که در پدرخوانده یک غسل تعمید دید و سالها بعد مری دختر مایکل کورلئونه در آخرین قسمت این سه گانه مافیایی شد کسی نبود جز سوفیا فورد کاپولا، دختر فرانسیس فورد کاپولای بزرگ. این تنها آغازی بود برای او تا رسیدن به جایگاهی که امروزبه عنوان کارگردانی صاحب سبک دارد. میشیگان در دهه 70، سیسیلیا، لاکس، بانی، مری و تریس پنج دختر آقا و خانم لیزبون هستند. خانوادهای با اصول خاص خود که فرزندانشان را در محیط بسته خانه به نوعی محبوس کردهاند، در حالیکه دختران با توجه به اقتضای سن شدیداً مشتاق کشف دنیای بیرون و حضور در اجتماع هستند.
ادامه مطلب خاطرهی دلبرکان غمگین من...؛نگاهی به فیلم خودکشی باکرهها
مارک رنتون (یوان مکگرگور) جوان اسکاتلندی غرق در مواد مخدر و بیاعتنا به تمامی هستی به انتها رسیده است، خسته از وضع موجود به دنبال راهی است برای سبک جدیدی از زندگی عاری از اعتیاد و مطابق با هنجارهای جامعه، که در این مسیر از یک سو ترک اعتیاد و از سویی دیگر ترک دوستانش برایش مشکل ساز میشود.
ادامه مطلب خون بازی در ادینبورگ.../ نگاهی به فیلم قطاربازی Trainspotting
موسیقی افسون بشری است، غرق در نت به نت، واژه به واژه، گام به گام و خط به خط. آدمی به دردهایش زنده است و در جستوجوی راهی برای خروج از آلام، دری به سوی عاشقیت، ابدیت و جاودانگی.
درها(دروازهها) The Doors با اقتباس از کتاب کسی از اینجا زنده بیرون نمیآید نوشته جری هاپکینز و دنی ساکرمن بر اساس زندگی خواننده مشهور جیم موریسون[1] ساخته شد. فیلم با دیالوگهایی از موریسون آغاز میشود و فلاشبکی به گذشته. جیم در کنار خانواده در ماشین هستد و در جادههای نیو مکزیکو که در سر راه با تعدادی سرخپوست دیدار می کنند، اتفاقی که تاثیر شگرف بر آینده وی دارد و لحظه مرگ یکی از پیران قبیله او را با خود درگیر میکند تا جاییکه جیم، روح او را در خود حس میکند.
ادامه مطلب درهای ادراک... / نگاهی به فیلم The Doors ساخته الیور استون و زندگی جیم موریسون
عدم تمامی موجودیت است، زیبایی در اوج زشتی به معنا میرسد، و سیاهی گذر از مرز سپیدی است. با به عینیت رسیدن مفهوم انتزاعی مرگ در روزمرگی زندگی، آدمی به دنبال رستگاری است و در این مسیر هر فردی منطبق با اصول هستی شناختی خود به پایان میاندیشد.
ادامه مطلب تمامیتِ نیستی.../ نگاهی به فیلم «زیبا» Biutiful