پروندهای از نقد فیلمهای کن 2016
- توضیحات
جشنواره فیلم کن 2016 چند روز پیش به پایان رسید و فیلم «من، دنیل بلیک» ساخته کن لوچ توانست جایزه نخل طلا را از آن خود کند. (برندگان این جشنواره را می توانید در اینجا ببینید)
از پیش از شروع جشنواره و البته در حین آن تمام سعی خود را کردیم که با اخبار، گزارش و نقد فیلمهای یکی از مهمترین جشنوارههای فیلم جهان شما را از حال و هوای حاکم بر آن باخبر کنیم.
اکنون و پس از پایان جشنواره میتوانید تمامی یادداشتها و نقد فیلمها را در این پرونده یکجا کنار هم مشاهده کنید. تنها کافی است برای خواندن آنها بر روی عکس یا ادامه مطلب هر قسمت کلیک نمایید.
این جشنواره برای ایران نیز بسیار با اهمیت بود زیرا شهاب حسینی نخل بازیگری و اصغر فرهادی جایزه فیلمنامهنویسی آن را برای فیلم «فروشنده» کسب کردند. در انتها نیز میتوانید جمع بندی پیتر بردشاو دبیر سینمای روزنامه گاردین را در مورد این جشنواره مطالعه کنید.
«من، دنیل بلیک» کن لوچ/ فیلمساز متعهد در آستانهی 80 سالگی
با این فیلم –شاید آخریناش و شایدم نه- کن لوچ خودش را کنار و حتی جلوتر از جان بونیان، به عنوان سینماگر بریتانیایی معاصر تثبیت میکند. بر اساس تحقیق و گفتوگوهای پُل لاورتی فیلمنامهنویس اینفیلم داستان دنیل بلیک را روایت میکند، نجاری میانسال در شمال شرقی بریتانیا کسی که قادر به کار کردن پس از حمله قلبیاش نیست و نیاز به حمایت دارد. داستان با لحن خشن و شدیدی بیپیرایه، بدون تعارف و بدون پیچیدگی پی گرفته میشود. فیلم لوچ در مفهوم ضمنی با ظرافت، طنز و زیرکانه در برابر قواعد خشک پذیرفته شده قرار میگیرد. فیلم عینی و معقول نیست و شاید لوچ و لاورتی طعنه به قواعد بی طرفانه چرچیل مشهور به آتشنشان و آتش دارد.
نگاهی دوباره به «من٬ دنیل بلیک»، از خلال گفتههای کن لوچ در مورد فیلم
کن لوچ، کارگردان سرشناس بریتانیایی، دو سال پیش گفت ممکن است بازنشسته شود ولی در سن ۷۹ سالگی امسال برای دومین بار جایزه نخل طلا جشنواره سینمایی کن برای بهترین فیلم را دریافت کرد.
درخشش«فروشنده» فرهادی در کن، نخل طلا برای سینمای ایران؟
فیلم «فروشنده» تازهترین ساخته اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن، به عنوان آخرین فیلم بخش اصلی به نمایش درآمد. منتقدان این فیلم را ستودهاند. فیلم فرهادی سطح رقابتها در کن را بالا برد. آیا نخل طلای مهمترین جشنواره سینمایی در اروپا به این فیلم تعلق میگیرد؟
«فارغالتحصیلی» کریستین مونگیو / درخشان! نخل را به مونگیو بدهید!
کارگردان رومانیایی؛ کریستین مونگیو که در سال 2007 برای درام سقط جنینی «چهار ماه، سه هفته و دو روز» توانست نخل طلای جشنواره کن را به خانه ببرد، امسال با درام تلخ دیگری از کشور رومانی با نام «فارغ التحصیلی» در بخش اصلی جشنواره شرکت کرده است.
«پترسون» جیم جارموش / زوزه کشیدن به سبک جارموش!
فیلم جدید جیم جارموش «پترسن» نوید ظهور دوبارهی این فیلمساز خلاق آمریکایی را میدهد. به اذعان بسیاری از منتقدین حاضر در کن 2016 فیلم جدید جارموش بهترین فیلم چند سال اخیر او است. فیلمسازی که در دههی نود با ساخت آثاری چون «مرد مرده» و «گوست داگ: مرام سامورایی» به یکباره گل کرد و پس از آن آرام آرام به حاشیه رفت. «پترسن» میتواند به زعمی بازگشت دوبارهی او به جایگاه هنری سابق این فیلمساز رادیکال و مستقل آمریکایی باشد.
فراهانی: همسر بردبار یک راننده اتوبوس
یک راننده اتوبوس، یک دفترچه یادداشت، زندگی روزانه و یکنواخت. در فیلم «پترسن» جیم جارموش اتفاق چندانی نمیافتد و با اینحال ناگهان به طرز دلپذیری بحث عشق در میان میآید. در این فیلم هیچ چیز زیباتر از این نیست که صبح در کنار زنی به نام لورا با بازی گلشیفته فراهانی آغاز شود.
«عزیز آمریکایی» آندرهآ آرنولد / پایینتر از حد انتظار
آندرهآ آرنولد فیلمساز متفکر انگلیسی بعد از ساختن درامهایی رئالیستی چون «جادهی سرخ» و «تُنگ ماهی» و درام تاریخی «بلندیهای بادگیر» امسال با «عزیز آمریکایی» در بخش مسابقهی جشنواره کن شرکت کرده است. عزیز آمریکایی در نگاه اول فیلمی شبیه به آثار گاس ون سنت و هارمونی کورین است. آرنولد برای اولین بار تصمیم گرفته که تا فیلمی جادهای بسازد. البته این بار نه در بریتانیا که در ایالات متحده.
دربارهی «اهریمن نئونی» که کن 2016 را شگفتزده کرد
کار در حرفهی مدلینگ همواره میتواند جذاب باشد. موضوعی که رفن را واداشته که تا در آخرین ساختهاش به سراغ جهان آن برود. حرفهای به واقع با اعتماد بنفس و تجربه عجین است. و چه بسا جذابیتی که میتواند عامل تباهیها و سقوطهای اخلاقی در همین حیطه باشد.
«عمودی ایستادن» آلن جیرادی/ موردِ عجیب و غریبِ جیرادی
آلن جیرادی بعد از سه سال دوباره با فیلم «عمودی ایستادن» به بخش مسابقهی کن بازگشته است. او سه سال پیش فیلم جنجالی «بیگانهای از برکه» را در همین بخش کن داشت. فیلمی که هر چند نتوانست سهمی در جوایز نهایی کن داشته باشد اما در پایان سال 2013 از سوی نویسندگان مجلهی کایهدوسینما به عنوان بهترین فیلم سال و بالاتر از فیلم برندهی نخل طلای آن سال کن؛ زندگی آدل، انتخاب شد.
«جولیتا» پدرو آلمادووار / همچنان درگیر با مفهوم مادرانگی
پدرو آلمادووار فیلمساز محبوب جشنوارههای درجه یک جهان، که این اواخر و بعد از رسواییهایی که به خاطر حضور نامش در بین نامهای سیاستمداران برجستهی جهان در اسناد پاناما، به شدت خبرساز شده بود، بار دیگر با فیلم «جولیتا» به کن بازگشته است.
«تونی اردمان» مارین آده / تحسینبرانگیز!
فیلم اپیزودیک ماریان آده که به واقع بررسی آهستهی افسردگی مشترک است، اندکی طولانی به نظر میرسد که البته ضروری مینماید: فیلم دقیقاً به اندازهای زمان میبرد که لازم است تا شخصیتهای زیاده انسانی آن، که با جسارت فوق العاده و نوآوری توسط پیتر سیمونیچک و ساندرا هولر بازی شدهاند، راه خود را به سمت هم و به درون خویش مییابند. نویسندهای به توانمندی آده، احتمالاً میتوانست داستانی احساسی و رستگاریبخش روایت کند. داستان زنی تاجر و پدر سردرگمش که در نیمی از زمان فیلم به تفاهم میرسند. اما «تونی اردمان» چیزهای بسیار دیگری نیز در سر دارد که گاه جابجا میشوند. این رابطهی شکنندهی پدر-دختر بدل به منشوری میشود که از طریق آن، آده به مسائل گستردهتر رفتارها و هنجارهای معاصر میپردازد- حتی به کاروبار فمینستی شکستهای هرروزه که زنان در محل کار با آن مواجهند.
نقدی بر فیلم «دختر ناشناخته» / روایت حاشیهای و بیشور و هیجان از برادران داردن
برادران داردن برندهی دو نخل طلا در جشنوارهی کن هستند و اخیرا نیز بخاطر درامهای رئالیستی اجتماعی تند و تیز و تکاندهنده شهرت و آوازه یافتهاند. هر کاری که آنان انجام میدهدند از روی علقه و دلیل (خاصی) است و آخرین اثرشان فیلم دختر ناشناخته نیز واجد لحظات روشنبینانه و بارقههایی از هوشمندی و فراست است. اما این بهترین اثرشان نیست و بسیار از جایگاه رفیع فیلم دو روز و یکشب (2014) و تصاویر سرسامآورش از محیطکار، فاصله دارد. دختر ناشناخته راجع به فردی عجیب، و به لحاظ دارماتیک تصنعی است که در شبهفرایندی بدون شور و هیجان پیگیر و دلمشغول مرگی مرموز است؛ این امر بخاطر مجموعهای از موارد نامتقاعدکننده و در واقع خط داستانی نامعقول، مُهمل، قصهی مغشوش و بازی و اجرای بیروح ادل هانیل است که بارقههای فکری معمولاش بخاطر خودآگاهی فردی، فروکش کرده و به خاموشی میگراید.
لوک داردن: «زنان مسلمان، آینده جامعهاند»
بر پایهی گفتوگو با برادران داردن در جشنواره کن، آنان میگویند به زنان برای پیشرفتهای آینده اعتقاد و ایمان دارند و ممکن است فیلم جدیدشان را به مثابه نوعی استمداد برای مسئولیت جمعی عظیمتر در اروپا مورد خوانش قرار دهیم.
اولین فیلم ایرانی کن: زندگی وارونه یک دختر شاداب در تهران
نخستین فیلم ایرانی که در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، «وارونگی» ساخته بهنام بهزادی بود. فیلمی درباره زندگی یک زن ایرانی که گمان میکند مستقل و آزاد است، اما به زودی درمییابد که او هم در بند مشکلات خانوادگی و اجتماعی است.
«کافه سوسایتی» وودی آلن/ احترام آلن به دههی طلایی 30 هالیوود
«کافه سوسایتی» وودی آلن فیلمی دلفریب، شیرین و به همان اندازه تلخ است. فیلمی که توسط ویتوریو استورارو فیلمبرداری شده است و به گونهای بازگشت وودی آلن به دوران نوستالژی دههی 1930 در نیویورک است. فیلم مشخصاً از بازی دو هنرپیشهی اصلیاش-جسی آیزنبرگ و کریستین استوارت-به شدت بهره برده است. آیزنبرگ که به قولی یکی از بهترین بازیهای عمر سینماییاش را در فیلم آلن تجربه کرده است. او در این فیلم نقش بابی را بازی میکند. پسری از برانکس که از کار کردن برای پدر سختگیر و فرصتطلبش که در فیلم توسط کن استات بازی میشود، خسته شده است. بابی پسرکی پررو، رمانتیک و بی غل و غش است. چیزی شبیه به جوانیهای وودی آلن. و باید اذعان کنیم آیزنبرگ به خوبی توانسته تصویری از خودِ وودی آلن را در ذهن مخاطبان بازسازی کند.
پیتر بردشاو در مورد جوایز کن 2016: انتخابهای گیجکننده یک سال خوب برای سینما را خراب نمیکند
تصمیمگیریهای هیات داوران کن معمولا برای منتقدان بینالملل و حتی برای خودشان نیز گیج کننده است. آنها ساعتها باهم در یک اتاق دربسته بحث میکنند و سپس نتایج به رئیس جشنواره اعلام میکنند. اصولاً رویهی چند سال گذشتهی جشنوارهی کن برای اعطای جوایز نهایی آن به گونهای بوده است که تمامی فیلمهای امیدوار برای کسب جایزهی اصلی جشنواره را ارضا کند. رویهای که به نظر میرسد امسال کمی تغییر پیدا کرده است.